تاریخ سند: 15 اردیبهشت 1357
گزارش
متن سند:
شماره : 60 /165/ ک تاریخ : 15 /2 /2537[] 0215
از : کلانتری انتظامی
به : دادگاه محترم شهرستان بافق
گزارش
محترماً ساعت 1600 روز 15 /2 /37 سرکار سروان ایمان پرور ریاست محترم شهربانی در معیت پاسبان بهرامی ضمن معرفی دو نفر که ﻫویت خود را 1. علی اصلانزاده فرزند آقابالا دبیر هنرستان فنی شماره 2 آرشام در شهرستان بم اهل رضائیه ساکن بم خیابان کمربندی کوچه باغ خان پلاک 6 2. حسن جوادی فرزند محمد 35 ساله اهل ماکو دبیر هنرستان مذکور ساکن نشانی فوق معرفی میکردند صورت مجلسی ارائه که حاکی است ساعت 1320 به وسیله سیدعلی طباطبائی به افسر یادشده فوق اطلاع میرسد که دو نفر که به لهجه ترکی صحبت میکردهاند در جستجوی یک واعظ تبعیدی به نام آقای قریشی1 بودهاند که در همین موقع پاسبان بهرامی که موضوع را متوجه شد بیان داشت که آنها امروز صبح در اطراف شهربانی مشاهده که در حال دید زدن شهربانی و شناسائی اطراف بودهاند که بلافاصله با حاج خلیل کارگران، مروّج مذهبی تماس حاصل که با مراجعه به مسجد جامع که آنها جهت نماز به آنجا رفته بودند با نامبردگان تماس حاصل و موضوع را کاملاً بررسی نماید. حاج خلیل در مسجد جامع با آنها تماس حاصل و اظهارات سیدعلی طباطبائی را تأیید و اضافه نمود که آنها علاوه بر سئوال از وی در مورد آقای قریشی از پیشنماز مسجد نیز موضوع را سئوال که همگی اظهار بیاطلاعی و آنها قصد داشتهاند بدواً به بهاباد به دنبال آقای قریشی بروند لیکن پس از گرفتن وانت بار مجدداً منصرف و با مراجعه به گاراژ اتوبوس بافق یزد دو عدد بلیط جهت مراجعت به یزد خریداری که چون نسبت به نامبردگان مظنون شدهاند جهت تحقیق بیشتر به شهربانی دلالت گردیدهاند لذا بدواً از مشارالیهما بازرسی بدنی معمول شیء برخلافی همراه نداشتند. آقای حسن جوادی مبلغ 10150 یکهزار و پانزده تومان و یک جلد شناسنامه و آقای علی اصلانزاده نیر مبلغ نه هزار و پانصدریال (نهصد و پنجاه تومان) وجه نقد همراه داشت که عیناً به خودشان مسترد گردید. از نامبردگان به ﻫویت فوق تحقیق، آقای علی اصلانزاده بیان داشت که ساعت 5 /8 صبح روز جاری با اتوبوس از یزد حرکت و ساعت 1030 به بافق وارد شده و منظور گردش و شناسائی محصولات کشاورزی بافق بوده است و اضافه میکند روز گذشته از شهرستان بم حرکت و به یزد و سپس به بافق آمدهاند و با اخذ بلیط قصد داشتهاند ساعت 5 /4 بعدازظهر مجدداً به یزد سپس به بم مراجعت کنند و بیان داشت که به طور کلی آقای قریشی را نمیشناسد و سه سال است در هنرستان آرشام بم خدمت میکند و فقط امروز درختهای خرمای بافق را با خرمای بم مقایسه میکرده است و با کسی تماس حاصل نکرده اضافه میکند قصد داشته جهت بررسی کشاورزی بهاباد به آنجا برود لیکن چون وقت کافی نداشته بلیط مراجعت را اخذ نموده است و منکر صحبت کردن پیرامون آقای قریشی با واعظین مذکور میباشد. آقای جوادی نیز ضمن تأیید اظهارات آقای اصلانزاده اضافه میکند که وقتی در رضائیه بوده شنیده است که آقای قریشی اهل بناب و ساکن رضائیه است لیکن هیچگونه آشنائی با وی ندارد که برگهای تحقیق عیناً به پیوست است. از آقای حاج خلیل کارگران فرزند محمدعلی واعظ اهل و ساکن بافق و سیدمحمد سیف الهی فرزند سیدمحمد 23 ساله راننده نیز به عنوان مطلع تحقیق که مفاد گزارش افسر یادشده را تأیید که عیناً پیوست2 است. علیهذا سوابق امر حاوی 7 برگ جهت صدور اوامر مقتضی به نظر میرساند.3
کلانتری انتظامی . سروان ایران منش 15 /2 /37
توضیحات سند:
1. آیتالله سیدعلی اکبر قریشی در سال 1307 ش در شهرستان بناب به دنیا آمد. دروس فارسی و مقدمات را در مدارس زادگاه و در نزد مرحوم والد ارجمندش فرا گرفت و در سال 1324ش برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم مهاجرت نمود. سطح عالیه و خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام: سلطانی، فاضل لنکرانی، مجاهدی، قاضی طباطبائی و آیتالله بروجردی(ره) استفاده کرد و در سال 1332 به ارومیه مسافرت و در این شهرستان ساکن شد. در سال 1342ش به دنبال نهضت 15 خرداد و به پیروی از امام خمینی(ره) به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت و همین مساله موجب شد تا رژیم شاهنشاهی، بارها او را ممنوعالمنبر کند. در سال 1357 به مدت یک سال به بافت کرمان تبعید شد و در بحبوحه انقلاب اسلامی به ارومیه بازگشت و به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به خدمات خود ادامه داد و در سال 1361 ش از سوی مردم آذربایجان غربی برای مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد.
از تألیفات ایشان است: تفسیر احسن الحدیث در 12 جلد . قاموس قرآن در 7 جلد . مفردات نهجالبلاغه در 2 جلد . خاندان وحی شرح حال 14 معصوم علیهمالسلام
2. موارد مورد اشاره به پیوست نبود.
3. این گزارش، طی نامهی شماره 866- 1- 56 – 18 /2 /2537، توسط شهربانی یزد، برای ساواک یزد ارسال شده است. بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 3 صفحه 56
