تاریخ سند: 20 دی 1355
درباره: مسافرت همایون فهمنش به شهر کیل
متن سند:
از: پیران تاریخ: ۲۰/۱۰/۳۵ 13551020
به: آذرشب ۳۳۱ شماره: ۴۸۱۱/۲۶
درباره: مسافرت همایون فهمنش به شهر کیل
پیرو ۴۷۵۸/۲۶ - ۷/۱۰/۳۵
روز ۶/۱۰/۳۵ همایون فهمنش دبیر فدراسیون آلمان (خط رزمنده) و منوچهر ماسالی به منظور مذاکره با اعضای اتحادیه شهر کیل به این شهر مسافرت و از ساعت ۱۷۳۰ همان روز جلسهای با شرکت بهرام جعفریان پور - فرزان الهامی - علی اصغر مؤدب - کوروش پورکیان تشکیل و مذاکرات مفصلی در رابطه با وضع کنفدراسیون و فدراسیون آلمان و چگونگی تشکیل کنگره هیجدهم کنفدراسیون در فرانکفورت صورت میگیرد در این جلسه فهمنش عنوان مینماید محمود راسخ و مهدی خان بابا تهرانی در تظاهراتی که از جانب خط میانه در زمینه مسئله فرانسه در شهر فرانکفورت برپا گردید شرکت نمودند به امید آن که بتوانند آنها را با خط خود همصدا نمایند. فهمنش در سخنان خود اضافه نمود چندی پیش اعلامیهای از جانب دبیر بین المللی تهیه میگردد که توزیع شود اعلامیه منظور در محل دبیرخانه کنفدراسیون بوده که مهدی تهرانی به دبیرخانه مراجعه و یک نسخه از آن را جهت مطالعه با خود میبرد و پس از چند ساعت تلفنی اطلاع میدهد که از چند خط اعلامیه چنین استنباط نموده که شاه زیر نفوذ کشورآمریکا نیست و قادر است خود هرچه میخواهد انجام دهد پس از مطالعه مجدد اعلامیه به وسیله سایر دبیران از دبیر مربوطه انتقاد گردید و پس از بحثهای زیاد معلوم شد هیچگونه غرضی در کار نبوده است تلفنی با مهدی تهرانی تماس برقرار و از او تقاضا گردید اعلامیه را به دبیرخانه عودت دهد و تهرانی قول داد بعداً اعلامیه را بیاورد. اعلامیه منظور از جانب کنفدراسیون پخش نگردید لکن تهرانی و راسخ تعدادی از آن فتوکپی و در اختیار هم مسلکان خود میگذارند و در جلسات فرهنگی سازمانها به این مسئله اشاره میگردد این موضوع در سازمان فرانکفورت مستمسک قرار میگیرد و اختلافاتی بین اعضاء فراهم میآورد که نتیجه آن میشود که سازمان فرانکفورت نتواند برای هیجدهمین کنگره کنفدراسیون نماینده انتخاب کند زیرا در این شهر یک سوم افراد ۱۹ بهمن - یک سوم جبهه ملی و بقیه کارگریها هستند - فهمنش در پاسخ بهرام جعفریان مبنی بر آن که ترکیب هیئت دبیران آینده کنفدراسیون چگونه خواهد بود اظهار میکند هیچ چیز نمیتوان پیش بینی نمود - بهرام جعفریان مجدداً اظهار مینماید در این کنگره نباید کسی از ۱۹ بهمن به عنوان دبیر انتخاب شود فهمنش پاسخ میگوید اگر رأی بیاورند چرا انتخاب نشوند. آنگاه درباره مطالب اشتباهی که در نشریه ۱۶ آذر شماره یکم به چاپ رسیده و در دو شماره بعد تصحیح شده و خصوصیات على صدرزاده دبیر انتشارات کنفدراسیون بحث میگردد که به نحو مقتضی توسط همایون فهمنش پاسخ داده میشود سپس بهرام جعفریان عنوان مینماید مدتی است فعالیت ساواک در کیل شدید شده و اطلاعاتی توسط کنسولگری هامبورگ کسب و به تهران منعکس میگردد منجمله اطلاعاتی که وسیله مهرداد عاطفی از تهران رسیده حاکی است که ساواک در تهران اطلاعاتی را برای او بازگو نموده که ریزه کاریهای سازمان کیل را نشان میدهد و حتی گفته شده در چه تاریخ و چه مقالهای در جلسات فرهنگی قرائت شده و به همین جهت پنج ماه است که پاسپورت مهرداد عاطفی از او اخذ و اجازه خروج به مشارالیه داده نمیشود - مسئله دیگری که جای تعجب است آنست که سه نفر دیگر از رفقا (منظور مهرداد محمودی - علی اصغر مؤدب و حمید مصلحی) به ایران مسافرت و بدون مزاحمت مراجعت نمودهاند به ویژه آن که علی اصغر مؤدب حدود دو ماه پیش از تهران بازگشته و هیچ کاری با او نداشتند در حالی که ساعت دو بامداد روز ۲۶/۱۲/۷۶ مادر علی اصغر مؤدب از تهران تلفنی اطلاع داد که روز گذشته او را به ساواک دعوت و از وی خواستهاند به پسرش اطلاع دهد از انجام کارهای سیاسی خودداری نماید و همه چیز را کنار بگذارد و به درسش برسد این موضوع نشان میدهد که به تازگی مؤدب گزارشی به تهران رفته است و لذا بایستی جستجو کرد و گزارش دهنده را پیدا نمود - همایون از حاضرین سؤال کرد به چه کسی مشکوک هستند کوروش پورکیان دبیر تشکیلات اتحادیه پاسخ میدهد در ماه گذشته به نام مهدی (مهدی شهیدی) در سازمان مشکوک شدیم به همین جهت کمیسیونی تشکیل شد و به موضوع رسیدگی کرداما از آنجا که آقای فرزام الهامی در این کمیسیون بوده لذا او بهتر میتواند موضوع را تشریح کند سپس فرزام الهامی اظهار نمود از مدتها قبل متوجه شدیم که اطلاعاتی درباره سازمان ما به مقامات مربوطه داده میشود لذا روی رفقائی که از ژانویه سال گذشته وارد اتحادیه شدهاند تحقیق کردیم – ابتدا توجه ما به شخصی به نام مجید که چند جلسهای به اتحادیه ما آمد و با چند نفر از ماها آشنا شد و سپس به سمت خط راست متمایل گردید و بعد از آن دیگر به هیچ یک از سازمانها نیامد مشکوک شدیم سپس توجه ما به فرد دیگری به نام فریدون شهریاری جلب شد که مطالب ضد و نقیض میگفت - شب میخوابد و صبح چیز دیگر میگوید - دیپلم ندارد - وضع تحصیلی مشخصی هم ندارد و اکثرا از کافه هاتریس دیده میشود بعضا نیز به خط راست حال میدهد و بطور کلی فعلاً زیر سؤال ما قرار دارد - نفر سوم شخصی است به نام مهدی شهیدی که حدود یک سال و نیم است به کیلآمده و در کالج قبول شده قبلاً کارهای سیاسی مینموده - یکبار هم به ایران رفته و برگشته. معمولاً آخر هفتهها ظاهراً برای انجام کار به هانور میرود این فرد اکثرا ضمن صحبت با بچهها سؤالات خصوصی مطرح میکند به نحوی که با این سؤالها باسم و شهرت بچهها پی میبرد در پارهای اوقات که با دوستان بحث میکند آنها را به تنگنا کشیده تا خط سیاسی آنها را بفهمد و آنان مجبور میشوند موضع خود را برای [او] بشکافند - مثلا چندی پیش که بهرام جعفریان پور مقاله اصلاحات ارضی را نوشته بود و در جلسه فرهنگی قرائت کرد مهدی شهیدی به بهانهای جلسه را ترک کرد و بعد از بهرام عین مقاله دست نویس را خواست که مطالعه کند که بهرام در جواب او گفته است مقاله دست نویس را به هیچ کس نمیدهد و با آن که این شخص سعی نمود در جشن مهرگانامسال به بهانههای مختلف هرج و مرج بوجود آورد به هر حال این اعمال او باعث شد که چند نفر از اعضا تقاضا کنند که کمیسیون رسیدگی برایش تشکیل گردد - کمیسیون در منزل خود این شخص تشکیل شد و از او تقاضا گردید آن دفترچهای که همیشه در سازمان با خود میآورد و مطالبی در آن مینویسد به دوستان نشان دهد ولی او این دفتر را نشان نداد و گفت مطالب درباره سازمان هانور است ولی یک خط از دفترچه را خواند که صحبتهای من بود (منظور فرزام الهام است) و اضافه کرد اسم ننوشتهام ولی میدانم این مطلب را شما گفتهاید بالاخره ما مجبور شدیم در جلسه مجمع عمومی بگوئیم که نکات تاریک در زندگی مهدی شهیدی از بین رفته است آنگاه پورکیان اظهار مینماید تصمیم داشتیم جلو عضویت او را در سازمان بگیریم ولی در اساسنامه مادهای را که بتوان به آن استناد نمود و از عضو شدن شخص مذکور جلوگیری کرد نیافتیم - پس از آن همایون فهمنش که تا آن لحظه به مطالب رفقا گوش میداد اظهار کرد در جمع بندی که من روی مطالب نمودم متوجه شدم که این مهدی شهیدی از افراد با تجربه و فعال ساواک است و با یادداشت نمودن مطالب گزارشات خوبی برای ساواک تهیه مینموده در مورد رفتن به هانور این یک بهانه بیشتر نبوده و مطمئنا او به هامبورگ میرود و در آنجا گزارشات خود را تنظیم مینماید لذا بایستی او را کنترل نمود به مجرد حرکت به طرف هانور با بچههای هانور تماس برقرار کرد که وی را موقع رسیدن به هانور کنترل کنند و متوجه شوند سر وقت رسیده است یا خیر و بطور کلی تحقیق کنند آیا واقعاً او در هانور نزد دوست دخترش میرود و آخر هفته را کار میکند یا خیر؟ به هر حال شخص من (منظور همان فهمنش است) در مورد ساواکی بودن مهدی شهیدی شک ندارم در مورد جلوگیری از شرکت او در جلسات با رفقا صحبت شود که یکی از رفقا به او یادآور شود که حق ندارد در جلسات اتحادیه شرکت کند و در غیر این صورت کتک مفصلی خواهد خورد در مورد شرکت در کنگره فرانکفورت نیز بگوئید از معرفی کردنش به کنفدراسیون خودداری شده و اگر شرکت کرد به من بگوئید تا با او صحبت کنم تا حسابی ترتیبش داده شود. در این موقعیت منوچهر ماسالی عنوان نمود این فرد برادر هادی شهیدی دانشجوی مقیم گوتینگن است که از بچههای پرکار است من درباره مهدی نیز تحقیق میکنم و نتایج بدستآمده را هفته بعد اعلام خواهم کرد. سپس بهرام جعفریان - در رابطه با خودش اظهار نمود سال گذشته که گذرنامهام را برای تمدید به کنسولگری هامبورگ فرستادم نامهای از کنسولگری دریافت کردم که مرا به کنسولگری دعوت نموده بودند به من با کنسولگری تماس گرفتم و گفتم به جهت داشتنامتحان نمیتوانم به هامبورگ بیایم در نتیجه گذرنامه مرا فرستادند و چون من به آنجا رفتم ممکن است چند روز دیگر که گذرنامهام را میفرستم باز مرا به کنسولگری دعوت کنند همایون اظهار نمود اولاامسال با حضور دو شاهد گذرنامهات را سفارشی میفرستی و اگر مجدداً نامهای برایت ارسال شد هرگز تلفن نمیکنی و از رفتن هم خودداری میکنی چون مطمئنأ صدایت ضبط خواهد شد البته تو میتوانی در صورت مراجعه به کنسولگری ضبط کوچک و جیبی دنبال خود ببری ولی ممکن است سر و صدا داشته باشد و بعد هم سه ربع بیشتر نوار آن طول نمیکند به هر حال اگر کنسولگری نامهای برای شما نوشت نامه را فوراً برای ما بفرست تا ترتیب کار را بدهیم - بهرام جعفریان سؤال نمود بالاخره باید در برابر اطلاعاتی که مطمئنا از جانب کنسولگری هامبورگ به ایران میرود چه کرد - همایون فهمنش پاسخ داد فعلاً هیچ - چون به هر حال کنسولگریها به هر نحوی برای کسب اخبار اقدام میکنند فقط بایستی مراقبت ما زیادتر شود و حفاظت کارها بیشتر صورت گیرد و بطور کلی باید تودهای کار کرد و کار را به همه بچهها واگذار نمود تا اگر قرار شد کسی شناخته شود همه شناخته شوند نتیجه آنست که وقتی همه شناخته شدند رژیم نمیتواند همه را به زندان بیندازد و بدین صورت نمیتواند تشخیص بدهد چه کسی از دیگری زیادتر کار کرده و چه کسی کمتر، پس کار تودهای مهم است. جلسه متشکله در ساعت دو بامداد روز۷/۱۰/۳۵ خاتمه یافت. توضیح شنبه: همایون فهمنش و منوچهر ماسالی از هانور به کیلآمدهاند و قصد داشتند روز ۷/۱۰/۳۵ به هامبورگ عزیمت نمایند. توضیح سرایدار: محترم به عرض میرساند انعکاس گزارشات خبر به مرکز و مصاحبه و دادن تذکر به موقع از جانب ستاد به دانشجویانی که از شهرهای مختلف آلمان به ایران میروند و همچنین احضار ولی برخی از دانشجویان به شرکت و توصیه آنان به فرزندان خود که در آلمان تحصیل میکنند و موارد مشابهی که میبایستی سرایداران مربوط در صحنه انجام دهند و بالاخره فعالیتهای وسیع کنفدراسیون جهانی با همکاری سازمانهای خارجی جهت شناسائی مراکز فعالیت شرکت در خارج از کشور در دوران کنونیامری عادی میباشد که واقعه کیل و مسئله علی اصغر مؤدب یکی از آنهاست که در باطن موجب گردید در آینده با احتیاط بیشتری در زمینه مسائل مورد نیاز شرکت اقدام شود در مورد مسائل حفاظتی در واحدها به ویژه واحد کیل و منبع ۱۲۵۷۵ و شاهد که در جریان کار علی اصغر مؤدب و مهرداد عاطفی بودهاند دقیقۀآموزش لازم داده شده و حتی المقدور سعی خواهد شد از سوخته شدن آنان جلوگیری به عملاید همچنین لازم است به استحضار برساند منبع ۸۶۹۸ در ملاقات مورخه ۱۹/۱۰/۳۵ عنوان نمود در گوشه و کناره کنگره کنفدراسیون در فرانکفورت مسئله مظنون شدن به مهدی شهیدی عضو اتحادیه کیل را از برخی از هم مسلکان موجود در واحد کیل شنیده است. ضمناً مسئله مسافرت فهمنش و ماسالی به کیل جهت بحث در زمینه آینده فدراسیون آلمان و آگاهی از نظرات اعضای اتحادیه کیل به ویژه نمایندگان مربوطه که باید در کنگره کنفدراسیون و کنگره فدراسیون آلمان شرکت کنند مورد تأیید شاهد قرار گرفت همچنین شاهد بعد از مراجعت از هیجدهمین کنگره کنفدراسیون اظهار نمود وحشت عجیبی در رابطه با مسئله علی اصغر مؤدب و مهرداد عاطفی (شخص اخیر الذکر اطلاعات خود و وقایع تهران را توسط حمید مصلحی که از ایران مراجعت نموده در اختیار بعضی اعضای اتحادیه قرار داده) در بین اعضای اتحادیه خط رزمنده ایجاد شده و حتی دوستان به بهرام جعفریان پور و فرزام الهامی نیز مشکوک شده و بطور بیسابقهای از یکدیگر مراقبت مینمایند.
امامی
منبع:
کتاب
چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 459