تاریخ سند: 18 بهمن 1343
موضوع: مجلس شورای ملی
متن سند:
شماره: 10015 تاریخ:18 /11 /1343
موضوع: مجلس شورای ملی
از ساعت 09:15 روز جاری جلسه علنی مجلس شورای ملی به ریاست آقای مهندس عبدالله ریاضی تشکیل شد. پس از انجام امور مقدماتی لایحه نفت مطرح شد و چون از اعضای دولت کسی در جلسه حضور نداشت ناچار جلسه به عنوان تنفس ختم شد و بار دیگر در ساعت 09:40 جلسه تشکیل شد. در این موقع آقای هویدا نخستوزیر و دکتر یگانه وزیر مشاور و قوام صدری معاون وزارت دارایی در جلسه حضور داشتند. ابتدا در کلیات لایحه دکتر حنیفه رمضانی1 صحبت کرد و چندین سؤال درباره لایحه داشت که مرتضوی مخبر کمیسیون به تفصیل به این سؤالات پاسخ داد و سپس آقای هویدا گزارشی از جریان سوءقصد به مرحوم منصور و عاملین این توطئه را به مجلس داد و گفت که تمام عاملین دستگیر شدهاند و به زودی محاکمه و مجازات خواهند شد. آنگاه آقای رامبد از طرف حزب مردم صحبت کرد و گفت فراکسیون پارلمانی حزب مردم به این لایحه رأی موافق خواهد داد.
پس از آن دکتر الموتی به تفصیل در موافقت با لایحه سخن گفت و جریان نفت را در کشور تشریح کرد و نتیجه گرفت که ایران تحت رهبری شاهنشاه در جریان نفت به پیشرفتهای زیادی نائل آمده است.چون عده زیادی برای صحبت نامنویسی کرده بودند رئیس مجلس جلسه را به عنوان تنفس ختم کرد و قرار شد که دنباله جلسه در ساعت 15:00 تشکیل گردد تا قرارداد نفت به تصویب برسد. روزنامه اطلاعات 18 /11 /43 تطبیق گردید و عین مطالب در روزنامه درج گردیده است در پروندههای مربوطه بایگانی شده است این اطلاعیه در پرونده دکتر الموتی بایگانی شود. 25 /11 /43
توضیحات سند:
1. حنیفه رمضانى: فرزند على عباس، در سال 1289 ﻫ ش در بندر انزلى به دنیا آمد. تحصیلات متوسطه و عالى را در آلمان پشتسر گذاشت و در رشتهی حقوق و علوم سیاسى دکتری گرفت. رمضانی در ادارهی مطالعات اقتصادى و مالى بانک ملى مشغول و سپس وارد وزارت کشور شد و مدتى فرماندار بوشهر و سپس شهردار آبادان و چندى نیز بازرس وزارت کشور بود. وی طرفدار سیاست غرب به خصوص انگلستان بود و در حزب مردم عضویت داشت. رمضانی در دوره بیست و دوم مجلس به همراه تنی چند جناح مخالفی در حزب مردم تشکیل داد. در پرونده وی مواردی از قاچاق ارز وجود دارد، در یک مورد قصد دریافت رشوه در رابطه با فروش نفت به آفریقای جنوبی داشت که مورد سوء ظن اقبال مدیرعامل شرکت نفت قرار گرفت. (چهرههاى آشنا، 1344 ش، ص 252)
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 94