متن سند:
در اولین جلسه کمیته مرکزی حزب ملیون مورخ شنبه سوم خرداد ماه هزاروسیصدوسی هفت
طبق ماده هفتم اساسنامه با رأی مخفی آقایان مفصله الاسامی زیر بسمت های مربوط انتخاب
شدند:
1ـ آقای دکتر منوچهر اقبال بسمت رئیس کمیته و رهبر حزب ملیون
2ـ آقای محمود جم1 بسمت نایب رئیس
3ـ آقای دکتر نصرت اللّه کاسمی به سمت دبیرکل حزب ملیون
4ـ آقای مهندس عبدالرضا انصاری بسمت خزانه دار حزب ملیون
امان اللّه اردلان2 ـ دکتر منوچهر اقبال ـ امیر نصرت اسکندری ـ حبیب اله آموزگار3
مهندس عبدالرضا انصاری4 ـ دکتر خانبابا ـ محمود جم ـ محمد حجازی ـ دکتر قاسم رضائی ـ
دکتر رضا سرداری ـ دکتر محمد شاهکار5 ـ دکتر لطفعلی صورتگر6 ـ محمدعلی صفاری7 ـ
عماد تربتی ـ دکتر نصرت اله کاسمی
توضیحات سند:
1ـ محمود جم در سال 1285 ش در تبریز متولد شده والدین او کرمانی بوده که به تبریز رفته بودند .
جم
تحصیلات خود را در تبریز به پایان رساند پس از تحصیل در مدرسه میسیونرهای مذهبی تبریز زبان
فرانسه را به خوبی فراگرفت و سپس در سفارت فرانسه به سمت مترجمی استخدام شد و عملاً منشی و رابط
سفارت با مقامات دولتی ایران بود و از این طریق با اشخاص و مقامات ذی نفوذ آشنا شد.
او سپس به
استخدام وزارت مالیه درآمد و در سال 1299 سمت خزانه داری کل را داشت.
محمود جم از کسانی بود که
پس از کودتا به سراغ رضاخان و سید ضیاءالدین، نخست وزیر کودتا رفت و آمادگی خود را برای همکاری
اعلام کرد.
سفارش سفارت انگلیس موجب شد که در اولین کابینه بعد از کودتا او را به سمت وزارت خارجه
تعیین کنند.
او دو ماه بعد به عنوان وزیر مالیه معرفی و با سقوط دولت کودتا، از این سمت برکنار شد در کابینه
مشیرالدوله مجددا به وزارت مالیه برگشت ولی پنج ماه بعد با سقوط کابینه از این کار برکنار شد.
جم بعد از
برکناری از وزارت روابط نزدیک و صمیمانه ای با رضاخان برقرار کرده بود.
در اولین کابینه رضاخان در
سال 1304 ش باز وزیر مالیه شد و در کابینه فروغی وزیر داخله بود.
در یازدهم آذر 1314 جم به
تصدی نخست وزیری از طرف رضاشاه منصوب شد که علت این انتصاب حمایت دول خارجی بویژه
انگلیسیها و اطاعت محض او از شاه بود از مهمترین وقایع اوایل دوران نخست وزیری او کشف حجاب و
سپس به شهادت رساندن شهید مدرس بود.
محمود جم با وجود نزدیکی به رضا شاه و جلب اعتماد سعی
می کرد اوامر شاه را در اسرع وقت و مو به مو به مرحله اجرا گزارد، اما از رضاشاه وحشت زیادی داشت و
همان گونه که بی مقدمه به نخست وزیری رسید، بی مقدمه نیز برکنار شد.
در سوم آبان متین دفتری با حکم
رضاشاه نخست وزیر شد و جم وزیر دربار شد و تا سال 1325 وزیر دربار بود.
بعد از برگشتن از تبعیدگاه
رضاشاه او سفیر ایران در مصر گردید.
و پس از پنج سال به تهران فراخوانده شد.
جم در آخرین کابینه قوام
در سال 1326 به وزارت جنگ منصوب و بعد از آن مدتی وزیر دربار، سپس استاندار آذربایجان و سرانجام
سفیر ایران در ایتالیا گردید او پس از مراجعت به ایران سناتور گردید.
محمود جم یک انگلیسی تمام عیار بود
او مرتب با سفارت انگلیس در تماس بود اما وقتی که احساس می کرد که لازم است از شاه کسب تکلیف کند، این
کار را می کرد ولی به خاطر ارتباط قبلی که با سفارت انگلیس داشت، به آسانی می توانست با سفیر یا هر عضو
دیگر سفارت تماس بگیرد.
او از افراد فراماسونری بود و زندگی مرفهی داشت .
او در حدود نود سالگی درگذشت.
2ـ امان اللّه اردلان فرزند ابوالحسن در سال 1263 در تهران متولد شد.
بر اساس اسناد ساواک وی دارای
مشاغلی از جمله استاندار کرمان، استاندار آذربایجان غربی، مدیرکل وزارت کشور، مدیرکل خواربار،
معاون وزارت دارائی، وزیر دارائی، وزیر بهداری، وزیر دادگستری، وزیر راه، استاندار فارس و بنادر، وزیر
کشور، استاندار آذربایجان شرقی بوده است.
او در سال 1355 به عنوان نماینده دوره هفتم مجلس سنا از
حوزه رضائیه [ارومیه ]منصوب شد.
ر.ک: اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
3ـ حبیب اللّه آموزگار فرزند محمد حسین در سال 1269 شمسی در اصطهبانات چشم به جهان گشود.
در سن
12 سالگی برای تحصیل علوم دینی راهی شیراز شد و مقدمات فقه، اصول، منطق و فلسفه را در آن شهر فرا
گرفت و در سال 1290 به تهران آمد.
حبیب اللّه آموزگار سمت سردبیری روزنامه آفتاب، روزنامه صدای
ایران و مدیریت مجله های رهنما، علم و اخلاق را داشت.
پس از طی دوره سردبیری وارد وزارت فرهنگ شد.
ابتدا به ریاست مدرسه ادب برگزیده شد و از سال 1302 تا 1304 ریاست فرهنگ فارسی را عهده دار بود.
در
زمان وزارت «داور» به وزارت دادگستری انتقال یافت و عهده دار مشاغل مختلفی گردید.
وی از 1315 تا
1329 شمسی در وزارت دادگستری مستشاری دیوان عالی کشور را بر عهده داشت.
آموزگار مدتی نیز
صاحب امتیاز نشریه «آینده» بود.
در سال 1330 به وزارت فرهنگ منصوب شد.
وی در دوره دوم وارد
مجلس سنا گردید و سرانجام وی در اوایل فروردین 1359 شمسی در تهران درگذشت.
برخی از آثار وی
عبارتند از: فرهنگ فارسی آموزگار، فلسفه رومی، لغت عربی به فارسی آموزگار، نحو عربی، عمده النحو،
ملکه اسلام، عالم ازدواج، زن در جامعه.
4ـ عبدالرضا انصاری فرزند حسین، در سال 1304 ش.
در تهران بدنیا آمد.
میزان تحصیلات وی :
مهندس کشاورزی از دانشگاه تهران ـ فوق لیسانس اقتصاد از دانشگاه یوتا (آمریکا)، نامبرده پس از اتمام
دوره سه ساله دانشکده کشاورزی کرج وارد دانشکده شد و لیسانس گرفت.
در سال 1323 به استخدام
وزارت اقتصاد درآمد و در سال 1325 معاون اداره کل دفتر و وزارت اقتصاد شد.
در سال 1326 برای ادامه
تحصیل عازم ایالت یوتای آمریکا شد و موفق به گذراندن دوره عالی اقتصاد گردید.
در سال 1331 به ایران
مراجعت کرد و ابتدا به سمت معاون اداری بعد معاون قسمت اقتصادی و بالاخره معاون مخصوص رئیس
کل چهارم «ترومن» شد.
در این پست آن چنان اعتماد آمریکائیها را جلب کرد که در فعالیتهای سیاسی (وارن
رئیس اصل 4) در زمان حکومت مصدق شرکت داشت.
همچنین آمریکائیها هنگام تشکیل صندوق مشترک
ایران و آمریکا وی را قائم مقام رئیس ایرانی صندوق مذکور کردند.
وی عضو مؤسس حزب ملیون نیز بود.
در سال 41 ساواک او را مظنون به داشتن همکاری سیاسی با
آمریکائیها دانست.
در سال 45 به عنوان عضو شورای عالی انجمن فارغ التحصیلان آمریکا همراه دوستان
خود اقدام به متشکل نمودن فارغ التحصیلان آمریکا کرد.
وی عضو لژ فراماسونری اهواز وابسته به
سازمان اسکاتلند معرفی گردید.
سال 47 از وزارت کشور برکنار و مشاغلی چون قائم مقام اشرف پهلوی،
سرپرست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و از سال 51 نیز مدتی قائم مقامی ریاست شورای مرکزی
جشنهای شاهنشاهی را به عهده داشت.
مشاغل مهم دیگر وی عبارت بودند از : وزیر کار در کابینه اقبال از سال (1338)، مدیرعامل سازمان آب و
برق خوزستان (از سال 1339)، استانداری خوزستان (از سال 43)، وزیر کشور در کابینه دوم هویدا از مهر
1346 تا شهریور 1350 سپس ضمنا وی عضو حزب ایران نوین و عضو مؤسس گروه ایران نو و عضو
حزب رستاخیز بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده انفرادی.
5ـ محمد شاهکار براساس اسناد و سوابق ساواک دارای دکترای حقوق از پاریس و مدتی در وزارت
دادگستری مشغول به کار بود و سپس به شغل وکالت روی آورد.
وی عضو کلوپ عصر، نماینده دوره
بیستم مجلس شورای ملی و از دوستان نزدیک دکتر اقبال، عضو حزب ملیون و عضو انجمن ایرانی حقوق
بین المللی بوده است.
از او تألیفاتی نیز در علم جزا وجود دارد و ساواک مدعی است نامبرده اهل زدوبند و
دسته بندی بوده است.
6ـ میرزا لطفعلی خان، فرزند میرزا آقاخان شیرازی به سال 1279 ه ش در شیراز چشم به جهان گشود.
تحصیلات مقدماتی را در شیراز آموخت سپس برای تکمیل تحصیلات خود تصمیم گرفت به انگلستان برود.
ابتدا به هندوستان رفت تا از آنجا رهسپار لندن شود اما پس از اقامت دوساله در هند و ادامه تحصیل به
شیراز برگشت و علوم ادبی و نقد الشعر را در نزد نصیرالدین فرصت الدوله آموخت.
در اداره دارائی شیراز
مشغول کار شد اما پس از مدتی به وزارت معارف منتقل و آموزگار شد.
در همین سالها مجله ادبی
سپیده دم را منتشر می ساخت در 1305 ش به تهران آمد و همراه چند محصل دیگر عازم لندن شد؛ در رشته
ادبیات زبان انگلیسی لیسانس گرفت که در همین سفرش با یک دختر انگلیسی ازدواج کرد.
در 1312 ش به
تهران بازگشت و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول تدریس گردید.
در 1316 ش دوباره به لندن
رفت و پس از دریافت درجه دکترا در ادبیات زبان انگلیسی به کشور خود بازگشت علاوه بر ریاست
دارالانشاء بانک ملی ایران و تدریس در دانشگاه تهران، ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی (دانشگاه
شیراز فعلی) را به عهده گرفت، میرزا لطفعلی خان شاعر بود.
و در شعر صورتگر تخلص کرده به آن مشهور
بوده است.
وی در بعد از ظهر روز سوم مهر 1349 در تهران بر اثر سکته قلبی درگذشت.
از صورتگر علاوه
بر مجموعه اشعار، تعدادی مقاله و چند اثر کتاب باقی است که میتوان از بین آنها به: «لحن سنجی» تاریخ
ادبیات انگلیسی، اصول اقتصاد و تجارت و ترجمه مقاله های (بیکن) انگلیسی اشاره کرد.
منابع: رکن زاده آدمیت، محمد حسین، دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج 3، تهران، اسلامیه ـ خیام،
1339ش؛ یادی از صورتگر، هنر و مردم، شماره 85 (1348ش)، ص 12ـ6.
7ـ محمدعلی صفاری فرزند محمدحسین منظم السلطنه است که از ملاکین معروف لاهیجان بوده است.
در سال
1280 (1285) در لاهیجان متولد تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حقیقت لاهیجان به پایان رسانیده در سال 1297
به تهران آمده و در مدرسه ایران و آلمان دنباله تحصیل را گرفت و کمی قبل از شروع جنگ بین المللی بار سفر
بست و به روسیه مسافرت کرد و در دانشکده نظامی به تعلیم فنون نظامی پرداخت و تا پایان جنگ بین المللی گاهی
در تهران و زمانی در روسیه به سر برد تا آنکه تحصیلات نظامی خود را تمام کرد از روسیه یکسر به تهران آمد و
بلافاصله وارد ارتش شد و با درجه ستوان سومی قزاق مشغول گردید.
سرتیپ صفاری کلکسیون مشاغل
مختلف است با آنکه در خدمت ارتش بوده مدتی معاونت شهرداری را به عهده داشته و زمانی فرماندار نظامی
گرگان و شهسوار شده و بعد از شهریور 20 هنگامی که سرهنگ بوده به درخواست شخصی به وزارت کشور
منتقل شده و در آن وزارت خانه مدتی مدیر کل انتظامات و سپس مدیر کل کارگزینی بوده و در زمان ریاست
دارائی دکتر میلسپو مدیریت کل غله و نان را عهده دار بوده و بعد از آن به عضویت هیئت مدیره شیلات منصوب و
در زمان زمامداری قوام السلطنه ریاست شهربانی کل کشور به عهده او و واگذار گردید مدتی بعد از سقوط دولت
قوام السلطنه این سمت را نیز داشته و در دربار تقرب خاصی دارد.
در زمان مصدق وی از مسئولیتهایش خلع شد
و پس از کودتای 28 مرداد، مدتی شهردار تهران و سپس نماینده مردم لاهیجان بود و سه دوره نیز در مجلس سنا
عضویت داشت.
صفاری در کنار مشاغل اداری، از اعضای کمیته مرکزی حزب ملیون، حزب اتحاد ملی، حزب
ایران نوین و عضو دفتر اجرایی و سیاسی حزب رستاخیز و لژ فراماسونری قوی به شمار می رفته است صفاری
با مریم ابتهاج ازدواج کرده و صاحب سه فرزند به نام امیرهوشنگ، ایرج و بیژن بوده است.
ر.ک : اسناد
ساواک، پرونده های انفرادی
منبع:
کتاب
حزب ملیون به روایت اسناد ساواک صفحه 15