تاریخ سند: 10 دی 1354
جناب آقای حسین شهیدزاده سفیر شاهنشاه آریامهر ـ بغداد
متن سند:
شماره : 20 ـ 32 ـ 230/ م
اسامی همراهان جناب آقای نخست وزیر
به شرح زیر به اطلاع می رسد :
1ـ جناب آقای صدریه، مدیرکل وزارت
امورخارجه.
2ـ آقای رضا قاسمی، رئیس اداره اول سیاسی
وزارت امورخارجه
3ـ آقای امیر مسعود میرفخرایی، از دفتر
اختصاصی نخست وزیر.
اسامی خانمها و سایر کسانی که همراه خواهند
بود به شرح زیر است :
1ـ سرکار خانم افسرالملوک (فاطمه) هویدا،
مادر جناب آقای نخست وزیر.
2ـ سرکار خانم فاطمه مجیدی (مقصودی)، مادر جناب آقای عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور.
3ـ سرکار خانم ملکه وثوق امامی.
4ـ خانم معصومه اخیانی.
5 ـ خانم خدیجه همایون تاج سرداری
6ـ خانم فخر آفاق مهدوی.
7ـ آقای دکتر سید ابوالقاسم قائمی.
8ـ خانم آذرنوش غفاری، منشی جناب آقای دکتر مجیدی.
9ـ روح اللّه منصوری، پیشخدمت مادر جناب آقای نخست وزیر.
10ـ طاهره جعفر اقدامی، خدمه مادر جناب آقای نخست وزیر.
11ـ خانم مریم انشاء (فربود)
*****
اسامی مأموران حفاظتی همراه به شرح زیر
است :
1ـ سرکار سرگرد قاسم نیلی، رئیس افسران
محافظ.
2ـ سرکار سرگرد جهانسوز بهرامی.
3ـ سرکار سرگرد سیف اللّه طاهری.
4ـ ستوان یکم محمدرضا مشحون.
5 ـ علی طاهریان.
6ـ نجات صیادزاده
7ـ محمدباقر اکبری.
8 و 9ـ به علاوه آقایان علی رئوفی آشپز و
قدرت اللّه منصوری پیشخدمت مخصوص
جناب آقای نخست وزیر نیز همراه خواهند
بود.
***
هیئت مطبوعاتی به شرح زیرند :
1ـ آقای عطاءاللّه تدین1، مدیرکل وزارت اطلاعات و جهانگردی و سرپرست هیئت.
2ـ آقای امیر طاهری،2 سردبیر روزنامه کیهان.
3 تا 6 خانم سیما دبیر آشتیانی و آقایان پرویز گنجی، مرتضی ابوطالب نیا و جواد قندی نژاد از
سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران.
7ـ آقای عبدالرحمان شاهسون شهبازی، عکاس کانون خبرنگاران.
8ـ آقای حسین سرفراز،3 از روزنامه رستاخیز.
9ـ آقای علی باستانی،4 از روزنامه اطلاعات.
بدین ترتیب تعداد کلیه همراهان جناب آقای نخست وزیر سی و یک نفر است.
البته اگر در این تعداد تغییری حاصل شود بلافاصله به اطلاع خواهد رسید.
توجه جنابعالی را به نکات زیر جلب می نماید :
یک ـ متمنی است دستور فرمائید یک یا دو
نفر از خانمهای اعضای سفارت شاهنشاهی به
عنوان مهماندار از خانمهای همراه جناب
آقای نخست وزیر پذیرایی کرده و در کلیه
موارد همراه آنان باشند.
دو ـ اتومبیلهایی که در اختیار خانمها و هیئت
غیررسمی قرار می گیرد کرایه شود و از این
بابت تحمیلی به دولت عراق نشود.
تعدادی از آقایان محافظین زودتر به عراق
خواهند آمد که در این مورد قبلاً تلگرافی
مراتب به اطلاع جنابعالی خواهد رسید.
آیا همراه آوردن مترجم لازم است یا خیر؟
ارادتمند ـ پرویز راجی
توضیحات سند:
1ـ عطاءاله تدین فرزند حسن در سال 1303 ه ش در رشت بدنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان های صیقلان و
فاریابی، و متوسطه را در دبیرستان های لقمان، اسلامی و شاهپور در رشت سپری کرد و در سال 1324 به دانشکده
پلیس رفت و در سال 1326 فارغ التحصیل شد و در تاریخ 1 /2 /26 با درجه ستوان دومی به استخدام شهربانی کل کشور
در آمد و در اداره سرکلانتری، شهربانی شیراز، شهربانی کاشان و انگشت نگاری فعالیت کرد.
وی در سال 1328 به درجه
ستوان یکمی ارتقاء یافت و رئیس شعبه اول دایره بایگانی شد.
او که در سال 29 مدتی به شهربانی همدان رفته بود، در
سال 1330 به قسمت پلیس انتظامی (دایره انگشت نگاری) رفت و سپس رئیس آن دایره گردید تا اینکه در سال 1332 به
اتهام وابستگی به حزب توده در اختیار وزارت کشور قرار گرفت.
عطاءاله تدین که مؤسس جمعیتی با کلمه اختصاری (V)
در سال 1321 با هدف تبلیغ مرام کمونیستی و مبارزه علنی و جدی با فاشیست و رئیس کتابخانه حزب توده در رشت
معرفی گردیده بود، در سال 32 طبق ماده 5 حکومت نظامی دستگیر و حدود 4 ماه در زندان به سر برد.
وی در عریضه ای
در این خصوص ادعا کرد که در زمان تحصیل در شهرستان رشت، همواره با حزب توده مبارزه می کرده و در جمعیت هایی
که شاه دوستی و وطن پرستی را شعار می داده اند، نام نویسی کرده و روی این اصل در حزب میهن پرستان عضویت به
مناسبت روز 26 مرداد تمثال بزرگی از شاه را با هزینه شخصی تهیه و در اداره انگشت نگاری شهربانی نصب کرده و
همچنین در سال 1326 در مجله شهربانی، داستانی درباره عظمت ایران باستان و شاه دوستی و میهن پرستی منتشر
نموده است و در پایان نوشته است : «استدعا دارم مقرر فرمائید با گزارش بی اساس، جوانی را که آرزویش خدمت به
شاهنشاه و میهن عزیز است نزد فامیل، عیال و اولاد شرمنده ننمائید.
»
عطاءاله تدین پس از این به وزارت اطلاعات و جهانگردی منتقل گردید و مشاغل ذیل را عهده دار شد.
الف : رئیس قسمت مطبوعات، دفتر فنی اداره کل انتشارات و رادیو ـ 1338
ب : رئیس دایره مطبوعات ـ 1339
ج : رئیس اداره سنجش و نظارت بر اجرای طرح های وزارت اطلاعات ـ 1340
د : مسئول سنجش مطبوعات فستیوال جهانی فیلم های کودکان ـ 1344
ه : رئیس اداره خدمات مطبوعات
عطاءاله تدین که مانند دیگر افراد توده ای!! مراحل رشد و ترقی را طی می کرد، در سال 1346 با موافقت ساواک، رئیس
اداره خدمات مطبوعات شد و پس از دو سال به عنوان معاون اداره کل مطبوعات مشغول گردید و در سال 1352 مدیر کل
مطبوعات شد و سپس به معاونت مطبوعاتی وزیر ارتقاء شغل یافت که این ارتقاء را نصیری ـ رئیس ساواک ـ به وی
تبریک گفت.
مشارالیه که 14 بار تشویق و موفق به اخذ نشان های مختلف گردیده بود و با نشریات ارمغان، بیمه ایران، مهر ایران و ...
نیز همکاری می کرد، یک کتاب بنام «گیلان» به فرح پهلوی هدیه کرد که مورد تشویق او واقع گردید.
2ـ محمد امیر طاهری دزفولی فرزند اسداللّه در سال 1320 ه ش در اهواز به دنیا آمد.
در سال 1338 از دبیرستان هدف
در تهران، مدرک پنجم طبیعی گرفت و سپس تقاضای اعزام به انگلستان کرد.
مشارالیه در سال 1339 به خارج رفت و در Slavgh college در قسمت امور اداری و مدیریت مشغول به تحصیل شد.
وی در سال 1341 در جلسات کنفدراسیون شرکت داشت و با جامعه سوسیالیست های اروپا نیز ارتباط برقرار کرد که به
علت تخلّفات مالی، تصمیم به اخراج وی گرفته شد.
در همین ایام شایع شد که وی از طرف ساواک، برای شرکت در
کنفدراسیون، اعزام گردیده است.
طاهری در سال 1347 به ایران بازگشت و فعالیت های مطبوعاتی خود را آغاز کرد و به عنوان نویسنده در کیهان
اینترناشنال مشغول گردید و در مسابقات انتخاب دختر شایسته ایران نیز مشارکت کرد که به همین علت، مورد سوءظن
افراد جامعه سوسیالیست ها قرار گرفت.
دکتر امیر پیشداد ـ رهبری جامعه سوسیالیست ها در اروپا ـ در اردیبهشت سال1347، طی نامه ای به جلال آل احمد، در
رابطه با وی چنین نوشته است :
«...
درباره آن جوان کوتوله اعرابی، باید بگویم که حرف و سخن بسیار است و به دلایل مختلف، این موجود در چند سال
گذشته که در لندن در حلقه دوستان بود، ضعف های اخلاقی از خود بروز داد و وقتی به تهران رفت، یک بار در مجلس
دوستان شرکت جست و آن مجلس چند نفری هنوز به پایان نرسیده بود که از سازمان تلفن می زنند و نام شرکت
کنندگان را بر می شمارند و خط و نشان می کشند و تهدیدشان می کنند.
پس از این جریان وقتی وی از نو به لندن
بازگشت از حلقه دوستان کنار گذاشته شد...
»
ساواک در ذیل این گزارش می نویسد :
«...
کوتوله اعرابی...
محمد (امیر) طاهری یکی از عناصر جامعه سوسیالیست ها است که اخیرا از فرانسه به ایران آمده و
در کیهان انترناسیونال به کار اشتغال دارد...
فعلاً در جریان کنفرانس حقوق بشر و انتخاب دختر شایسته ایران فعالیت
دارد...
»
شرکت امیر طاهری در تشریفات سال 1355، بلامانع اعلام شد.
در ذیل گزارشی که در بهمن ماه 1356 در خصوص اعلامیه «ملت ایران در مقابل روسپی مطبوعاتی» تهیه گردیده و در آن
امیر طاهری دلال و پادوی مطبوعاتی ساواک و...
معرفی شده است، نصیری نوشته است :
«وقتی که گفته بودم اداره کل سوم با این امیر طاهری تظاهر به نزدیکی نکند برای امروز بود...
»
امیر طاهری در سال 1357، سردبیر روزنامه کیهان شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی در انتشارات سروش، به
فعالیت پرداخت.
وی که در سال 1371 در کشور فرانسه به سر می برد با سلطنت طلبان، ارتباط برقرار کرد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
3ـ حسین سرفراز فرزند محمدخان در سال 1312 ه ش در داراب فارس بدنیا آمد.
دوره ابتدائی را در دبستان شهر آزاد
داراب و مقطع متوسطه را در دبیرستانهای شاهپور و سلطانی شیراز سپری نمود و از دانشگاه تهران در رشته تاریخ و
جغرافیا لیسانس گرفت و از دوران دانشجوئی با سرودن شعر با مطبوعات همکاری داشت و از سال 1338 سردبیر مجله
امید ایران بود و بعدها سردبیر مجلات سپید و سیاه خوشه و خواندنیها نیز شد و با سایر نشریات از جمله: دنیای جدید،
مهر ایران، فرمان، آژنگ و روشنفکر همکاری داشت.
مشارالیه از طرفداران دکتر محمد مصدق بود و با رادیو بغداد
مکاتبه داشت و در سال 39 در جشن انقلاب اکتبر در سفارت شوروی شرکت و با مقامات سفارت در ارتباط بود.
حسین
سرافراز عضو هیئت مدیره سندیکای صنفی نویسندگان و خبرنگاران بود و در سال 48 زمانی که نویسنده و سردبیر
مجله تهران مصور بود ساواک با مشارکت وی در شرکت سهامی انتشارات تهران مصور موافقت کرد.
ساواک درباره صلاحیت نامبرده جهت شرکت در جشن شاهنشاهی شیراز در سال 50 وی را فردی وطن پرست و معتقد
به حفظ سنت های ملی و شاهنشاهی معرفی و با حضورش موافقت کرد.
مشارالیه عضو حزب مردم و سردبیر اخبار روزنامه مردم ارگان آن حزب بود و ساواک با فعالیت وی در حزب و روزنامه
رستاخیز موافقت و سردبیر مجله رستاخیز جوانان و نویسنده و سردبیر سرویس اجتماعی و دانشگاهی روزنامه
رستاخیز بود.
ساواک در سال 51 با عضویت وی در هیئت رئیسه بنیاد رضا پهلوی و در سال 55 با شرکتش در جشنواره و در سال 56 با
حضورش در تشریفات موافقت کرد و دبیر کمیته نویسندگان پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی بود.
4ـ علی باستانی فرزند احمد در سال 1303 ه ش در بابل متولد شد.
وی پس از سپری کردن مقدمات تحصیلی، از
دانشسرای مقدماتی دیپلم گرفت و در سال 1324 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در شهرهای ساری، بابل و قم
آموزگار بود.
نامبرده طی سالهای 1322 تا 1325 در حزب پیکار و حزب میهن پرستان عضویت داشت و طرفدار
ضیاءالدین طباطبائی بود.
علی باستانی و همسرش هر دو در حزب توده عضو کمیته محلی بابل بودند و فعالیت زیادی در
راستای برنامه های حزبی در منطقه داشتند.
مشارالیه طی سالهای 1327 تا 1334 چندین بار دستگیر و آخرین بار کلیه
اطلاعات درون تشکیلاتی را در اختیار رکن 2 قرار داد و با نوشتن تنفرنامه از حزب توده و چاپ آن در روزنامه اطلاعات
از زندان آزاد گردید ولی همکاریش با دستگاههای امنیتی همچنان ادامه داشت و در سال 1336 با رفع پیگرد از وی،
مجددا به وزارت فرهنگ بازگشت.
و ساواک در سال 1338 با صدور کارت خبرنگاری برای نامبرده و در سال 1340 با
ریاستش در اداره انتشارات و تبلیغات اسلامی اداره کل اوقاف و در سال1346 با عضویت مشارالیه در سندیکای
نویسندگان و خبرنگاران موافقت نمود.
علی باستانی سپس به روزنامه اطلاعات منتقل شد و به عنوان خبرنگار، مفسر،
سردبیر اخبار و رئیس هیئت تحریریه روزنامه اطلاعات فعالیت نمود.
نامبرده در دوران پهلوی از راههای مختلف و تبانی ثروت زیادی بدست آورد و ساواک بارها با حضورش در مراسم
تشریفات موافقت کرد و در سال 1356 فرح پهلوی فوت مادرش را به وی تسلیت گفت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 361