متن اعلامیه حضرت آیتالله صدوقی دام ظله راجع به فاجعه اسفناک
کرمان۱ و شهرستانها
متن سند:
متن اعلامیه حضرت آیتالله صدوقی دام ظله راجع به فاجعه اسفناک
کرمان۱ و شهرستانها
۲۷/۷/۱۳۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم
جنایات پی در پی و کشتارهای متوالی رژیم مشرف به سقوط ایران به حدی رسیده است که دیگر سطوری چند از یک اعلامیه نمیتواند افشا کننده و بیانگر آنها باشد و شرح کامل این جنایات، تألیف کتابهای مستقلی را ایجاب میکند (و کرده است) لیکن از آن جا که نهضت مقدس اسلامی ایران واجد بساطت و یکپارچگی خاصی است که کمتر نهضتها با همه تاکتیکهای سازمان دهنده آنها نظیر آن نمیباشد، این است که ناگزیریم لااقل در برابر تحمل چند روز اعمال جنایت به چند شهر ایران یک عکس العمل داشته باشیم.
نمیدانم در این مختصر از کجا شروع کنم و به کدام شهر مصیبت زده و مورد هجوم دژخیمان ددمنش رژیم، خاتمه دهم. چه، در تمام ساعات شبانه روز آسمان ایران از دود آتش سلاحهای اسرائیلی که به روی ملت بی پناه گشوده میشود سیاه و زمین این کشور از خون جوان و پیر و زن و مرد و کودک شیرخوار مسلمان سرخ فام است. تو گویی این سرخی افق ایران بازتاب رنگین خونهایی است که علی الدوام از اجساد شهیدان مسلمان ایرانی به وسیله جلادهای رژیم منحط به روی خاک میریزد.
چهل روز پیش بود که بالغ بر چهار هزار نفر مسلمان بیدفاع در میدان ژاله تهران با رگبار گلوله و فقط به جرم اجتماع کردن به خون غلتیدند و جام شهادت نوشیدند و دهها هزار نفر دیگر دست و پا شکسته مجروح و ناقص العضو به خانههای مجاور پناه بردند و فقط معدودی از این مجروحین توانستند به بیمارستانهای تهران برسند و تازه، رقم این معدودین از هزاران نفر متجاوز بود، این هجوم وحشیانه مزدوران کثیف صهیونیسم که تنها حامی رژیم مفلوک ایران میباشد فقط به بهانه این صورت گرفت که مردم در پی اعلام فضای باز سیاسی و حکومت آشتی ملی!!! اجتماع کرده بودند تا خواستههای مشروع خود را بازگو کنند که هنوز صدایی از حلقوم کسی بر نیامده بود که صفیر گلوله سرباز اسرائیلی در ظرف چند دقیقه چندین هزار نفر را به آتش و خون کشید و از قرار نقل بعضی از شاهدان حادثه، خون مسلمانان ایران جویهای دو طرف خیابان را پر کرده بود و سیل خون شهیدانی که جریان مییافت ماهیت ضد ایرانی و انسانی و اسلامی رژیم را برای همه افکار داخل و خارج روشن ساخت. به دنبال این کشتار وحشیانه، ما روزی را در این چهل روز سراغ نداریم که شهری دیگر مظهر جنایتی تازهتر قرار نگرفته باشد. چندین روز متوالی غرب کشور و خصوصاً کرمانشاه شاهد کشتار و درو کردن فرزندان این آب و خاک به وسیله مزدوران رژیم بود. روزهایی دیگر لرستان و مخصوصاً خرم آباد قربانیان فراوانی داد که نظر به نبودن کادر فنی مجهز از طرف ملت و همچنین دزدیدن جنازهها به وسیله مأموران رژیم تهیه آمار شهدا در هیچ شهری ممکن نگردید. ایامی چند شهرهای آمل و بابل و ساری و دیگر نقاط شمال مملکت صحنه سیاست آشتی ملی بود!! و کابینه آشتی طلب و از سوی دیگر اسلام پناه!! مسلمانان این شهرها را نیز به آتش و خون کشانید و به عبارت دیگر سیل خونی که در دو طرف خیابانهای تهران در جمعه خونین جاری شد به هیچ وجه نیارید بلکه از شمال گرفته تا شرق، غرب، مرکز و جنوب مملکت جریان یافت تا در چهلمین روز به شهر کرمان رسید.
کرمان چهلمین روز شهدای ژاله را چون سایر شهرهای ایران، به سوگ نشسته بود مردم مسلمانی که در این ویرانکده حکومت فاشیستی ایران پناهگاهی جز خانه خدا ندارد روانه مسجد جامع گشته تا آنجا با خدای ایران او ظلمی که از ناحیه رژیم بیگانه پرست ایران بر آنها میرود بازگو کنند و برای شادی روح شهدای خود با تلاوت کلام الله مجید و نثار اشک همبستگی خود را با ارواح پاک آنها تحکیم نمایند نه از تظاهرات خبری بوده و نه از شعار ضد قانون اساسی!!! متجاوز از ده هزار نفر مردم بیدفاع کرمان در مسجد جامع به منظور فوق اجتماع نموده بودند که ناگهان یورش وحشیانه و وقیح و جنایت آفرین مأموران رژیم، به مسجد، خانه خدا و محل امنیت هر فرقه و گروه، جایگاهی که تمام طبقات مردم با هر کیش و مسلکی آنجا را محترم میشمارند شروع گردید. هجوم و حمله با اسلحه سرد و گرم و در محیط در بسته مسجد با گاز اشک آور، وقیحانهتر از لشکر مغول و خونخوارتر از سربازان آتیلا کشتار و ضرب و جرح را به جایی رساندند که قلم از شرح کامل آن عاجز است و اهانتهایی که به بانوان مسلمان در حریم خانه خدا شده است، درج آنها تألم آور و تأسف زاست کار بی شرمی و جنایت را به حدی رساندند که بسیاری از زنان در حالی که از ترس و وحشت بر روی کشتههای برادران خود میدویدند، برای پوشش بدن خویش از عبای روحانیون کمک میگرفتند. لشکر فاتح مسجد جامع!!! پس از به آتش کشیدن قرآنها و خود مسجد و سپس اتومبیلها و موتور سیکلتها و دوچرخههایی که در حریم مسجد پارک شده بود. به بازار شهر میریزد و پس از غارت کردن هر مغازه و تجارتخانهای آن را به آتش میکشد. بازار کرمان پس از سرقت مأموران حکومت آشتی ملی در حریق مهلکی فرو میرود و اجناس باقیمانده از سرقت دستخوش آتش میگردد. فاجعه کرمان دهها کشته و هزاران زخمی و مجروح به جای میگذارد و بر جبین حکومت ضد ملی ایران داغ ننگ دیگری! نظیر این فاجعه بااندک ضعف و شدتی در شهرستانهای اندیمشک، دزفول، زنجان [و] میناب نیز تحقق یافته است. در برابر این همه رسوایی که رژیم تحمل میکند شاید کسی توهم کند که رژیم هنوز به این مسئله میاندیشد که افزایش خفقان و اعمال بیشتر قدرت سرنیزه و کشتار وسیعتر، موضع او را از سقوط حفظ خواهد کرد. این توهم کاملاً اشتباه است و حتی خود سردمداران سیاست ضدملی ایران خوب میدانند که هر گونه خفقان بیشتر و هر گلوله اضافیتر تسریع در مرگ و نابودی آنهاست. پس این سؤال پیش میآید که: با این وصف افزایش صحنههای جنایت بار و کشتارهای بیرحمانه چه موجهی میتواند داشته باشد؟ جوابش در یک کلمه خلاصه میگردد: «انتقام» انتقام از ملت بیدار شده. اکنون که ناگزیر بساط دیکتاتوری، با اراده پروردگار از طریق خشم ویرانگر ملت برچیده میشود، چرا با دشمن چندین ساله خود نجنگیم؟! و چرا تا میتوانیم و این چند صباحی که به حیات ما باقی است ملت را نکشیم و جوانان فرزانه آنان را از پای در نیاوریم. فقط و فقط تنها توجیهی که جنایتهای پی در پی رژیم و کشتارهای بدون بهانه آن را جوابگو است، همین مطلب است و بس. خوشبختانه حکومت واژگون شده و حساب از دست داده ایران به این آرزو هم نمیتواند به طور کامل برسد. چرا که صحنه افکار عمومی دنیا مرتبه کلمات اعطای آزادیها!! فضای باز سیاسی!! حکومت آشتی ملی!! طنین افکن است و تضاد بنیادی این ظاهر و باطن هیئت حاکمه ایران را سخت دچار تشنج و سرگیجه نموده است و چنان که میبینید در این اواخر انتقام از ملت را دیگر در فضای دربسته مسجد و به دست مشتی مزدور کثیف که برای امثال این جنایت اجیر، شدهاند صورت میدهد!!
از خداوند متعال اضمحلال کامل عناصر ظلم و جور را از صحنه همه حکومتهای ملل مسلمان عموماً و هیئت حاکمه ایران خصوصاً مسئلت داشته و امیدوارم که ملت شریف و مسلمان ایران پیکار مقدسی را که به رهبری مراجع عالیقدر مخصوصاً حضرت آیتالله العظمى الخمینی به حساسترین لحظات خود رساندهاند با تراکم صفوف خویش و اتکال به وعده پیروزی پروردگار به پایان برسانند که:
...فاتیهم الله من حیث لم یحتسبوا و قذف فی قلوبهم الرعب یخربون بیوتهم بأیدیهم و ایدی المؤمنین.......... ۲
این جانب بدین وسیله این فاجعه بزرگ بی نظیر را به ساحت مقدس حضرت ولی الله المنتقم ارواحنا فداه و به مراجع بزرگ اسلام خاصه علمای اعلام کرمان و پدران و مادران داغدیده تعزیت میگویم و از خداوند قهار محو و نابودی کسانی که این فاجعه دردناک را به وجود ایجاد نمودند خواهانم.
یزد - محمد الصدوقی
۱۵ ذق *۱۳۹۸
توضیحات سند:
۱. در توضیح حادثه مسجد کرمان، گوشههایی از تلگرام آیتالله حاج علی اصغر کرمانی را که خود شاهد حادثه بوده است میآوریم:
حسب اعلامیه جامعه روحانیت کرمان که به پیروی از حضرات مراجع عظام صادر شده بود، روز دوشنبه ۲۴ / مهرماه، کلیه مغازههای کرمان... بسته و شهر به صورت تعطیل کامل در آمده بود. صبح آن روز، بیست هزار نفر به منظور سوگواری برای شهیدان میدان ژاله تهران در مسجد جامع اجتماع کرده، ساعت یازده به مجرد این که خطیب سخن خود را آغاز کرد و در حالی که مردم در کمال آرامش و سکوت و بدون هیچ گونه شعار در مسجد نشسته بودند، تعدادی کولی اجیر شده با حمایت مأموران مسلح، پس از آتش زدن اتومبیلها، موتورها، دوچرخههای مردم در خارج مسجد از در و بام، با سنگ و چوب و سلاح گرم وارد مسجد گردیده و با پخش گاز اشک آور به داخل شبستان و ایجاد خفقان، به مردم بی دفاع و سلاح حمله نموده و با استفاده از کلیه وسایل، همگان را مورد ضرب و جرح شدید قرار داده و حتی به کودکان خردسال و شیرخوار ترحم نکرده، رکیکترین دشنامها را نثار علمای اسلام و روحانیون و زنان و مردان نمودند. درها و شیشهها را شکسته و مسجد را به آتش کشیدند و حتی در حال فرار مردم از مسجد، شدیداً آنان را مضروب و مجروح ساخته و چادر از سر زنان مسلمان بر میداشتند و اهانت به زنان مسلمان را به جایی رساندند که عدهای از آنها بدون چادر مانده و با استفاده از عبای روحانیون مجبور به فرار گردیدند.
۲- پس عذاب خدا از آن جا که گمان نمیبرند بدانها فرارسید و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانههاشان را ویران کردند. (سوره حشر ایه ۲)
*- برابر است با ۲۶/مهر/۵۷
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 421