جریده شریفه پست طهران
متن سند:
در جلسه یکشنبه 27 اردیبهشت ماه 1333 مجلس شورا آقایان دکتر بینا و
قنات آبادی1 ضمن حمله به حکومت جناب آقای دکتر مصدق شرحی راجع
به این جانب بیان فرمودند البته در شرایط حاضر و با سنگری که فعلاً آقایان
مذکور اشغال فرموده اند برای اینجانب پاسخ مفصل و مشروح متأسفانه مقدور
نیست مع الوصف تقاضامندم به منظور کشف حقیقت و روشن شدن ذهن بعضی از
هموطنانی که این جانب را از
دور می شناسند مقرر
فرمایید مراتب زیر را در آن
جریده شریفه درج فرمایند.
1ـ در مورد فرمایشات آقای
قنات آبادی باید عرض کنم
که جناب ایشان هنگام
معاونت اینجانب در وزارت
کار برای ثبت سندیکای
صنفی قنادیها و قهوه چی ها
مراجعه نموده و اصرار
فرمودند که «مصالح
عمومی» ایجاب می کند که
هر چه زودتر این سندیکا به
ثبت برسد.
اینجانب نیز پس
از مطالعه پرونده ثبت چنین
سندیکایی را که در حقیقت جنبه صنفی نداشت امر خداپسندانه ای تشخیص
نداده و با کمال ادب حضورشان با تلفن عرض کردم که صلاح ایشان نیست که
بیش از این در این مورد پافشاری نمایند ایشان از آن روز شروع به بی مهری
فرمود و چندین مرتبه در روزنامه ارگان شخصی خودشان مرا «جاسوس
امپریالیسم خونخوار بریتانیای کبیر» خواندند.
آن روز جناب ایشان طرفدار
حکومت دکتر مصدق بود معهذا اینجانب با توکل به خدای بزرگ و ایمان به فتح
نهایی حقیقت و درستی از حملات ایشان نهراسیدم امروز که بی لطفی های ایشان
نهایت بزرگواریست و اینجانب انتظار دارم که جناب ایشان اکنون که حاکم
هستند مرا مرتبا مورد لطف قرار دهند.
2ـ و اما راجع به اتهامات آقای دکتر افشار بینا، مقدمتا لازم است عرض کنم که
آقای دکتر بقائی مدت یک سال تمام همین اتهامات را با جزئی تغییری تکرار
فرمودند.
بنده نیز با نهایت خونسردی فرمایشات ایشان را که معلول عدم اجرای
تقاضاهای غیر قانونی (از قبیل قانونی شناختن اعتصاب حزب زحمتکشان در
اهواز و انتخابات کارخانه گلیسیرین و غیره) که از وزارت کار داشتند دانسته و
در مقابل تقاضاهای غیر
قانونی مشارالیه مقاومت
کردم و مدت یک سال و نیم
از روزنامه شاهد تحمل
فحاشی را کردم.
اما موارد اتهام آقای دکتر
بینا:
1ـ تهیه قانون کار و تقدیم آن
به دولت.
2ـ تلگراف آقای نورگرافت
به نماینده خود در ژنو.
3ـ نطق اینجانب در
کنفرانس بین المللی نفت.
1ـ آقای بینا مدعی است که
قانون کار فعلی را شرکت
سابق بیمه تهیه کرده است و
اینجانب تقدیم دولت وقت نمودم.
این قانون به وسیله چندین کمیسیون از
نمایندگان دولت در تهران تهیه شده و طبق مدارک موجود در وزارت کار و
صورت جلسات متعدد وزیر وقت معاون وزارتخانه مدیر کل فنی و یکی دو نفر از
کارمندان عالی رتبه وزارت کار در تهران در تدوین آن دست داشته اند شاید بنده
تنها کسی بودم که مورد مشاوره تهیه کنندگان این طرح واقع نشدم و در تهران هم
نبودم تا نظری راجع به این امر بدهم در صورتی که مدارک یا گزارشی حاکی از
تدوین یا توصیه یا اظهار نظر در یک یا چند ماده از این قانون باشد اینجانب
مابقی فرمایشات نماینده واقعی مردم آذربایجان را تأیید می کنم و راجع به
تصویب این قانون که در کمیسیون پیشه و هنر مجلس پانزدهم مطرح بود گویا
آقایان دکتر علی امینی1 و نیکپور اعضاء مؤثر بودند بعضی مقامات نیز طبق
اظهارات آقای خسرو هدایت تمایل خاصی نسبت به تصویب فوری این قانون را
داشتند.
آقای بینا اطمینان داشته باشند که بنده تاکنون جز در زمان حکومت
مصدق آن هم با کمک آقایان مهندس زیرک زاده و دکتر جزایری قانون کاری
تهیه نکرده ام عقاید اینجانب در آن قانون منعکس است بسیار بجاست است که
اگر به پرونده امر رجوع
فرمایند مخصوصا که از
دوستان قدیمی ایشان
شخص لایق و از خود
گذشته ای در مقامات عالیه
وزارت کار انجام وظیفه
می نمایند و اطمینان دارم که
این قانون هیچگاه به
تصویب نخواهد رسید.
2ـ موضوع تلگراف
نورگرافت به نماینده
خودش: مقدمتا به عرض
جناب دکتر می رسانم که
تلگراف بین دو نفر ایجاد
تعهدی برای شخص ثالث
نمی کند مثلاً اگر از یکی از
شهرهای شمال غربی تلگرافی به اینجانب برسد که یکی از کاندیداهای انتخابات
با اتومبیل شرکت بیمه ایران مشغول فعالیت انتخاباتی است آیا باید اعتبار نامه آن
کاندید را مخدوش تشخیص داد؟
در هر صورت اینجانب از تلگراف نورگرافت به نماینده خود در ژنو اطلاعی جز
به وسیله آقایان بقائی و بینا ندارم منتهی بین این دو بزرگوار هم راجع به متن این
تلگراف (در صورتی که وجود داشته باشد) اختلاف نظر است آقای دکتر بقائی
سال گذشته مدعی بودند که این تلگراف (که متن آن را با مدارک قتل مرحوم
افشار طوس در گاوصندوق مجلس گزارده اند) حاکی از آن است که شرکت سابق دستور داده است هر چه
زودتر متن نطق اینجانب و نطق آقای محمدی را برای اطلاع ارسال دارند.
لیدر حزب زحمتکشان اینطور
نتیجه می گرفتند که این نطق را خود شرکت تهیه کرده بود بنده خدمت استاد اخلاق و علم الجمال عرض
کردم که در این صورت ارسال این تلگراف و خواستن متن نطق الزامی نداشت متأسفانه تاکنون جوابی در
این مورد جز ناسزا نشنیده ام آقای دکتر بینا به عکس دکتر بقائی معتقدند که شرکت سابق در مضیقه کارمند
و مشاور بوده و قادر نبوده است که جواب انتقادات نماینده کارگران را بدهد و از این رو به نماینده خود در
ژنو دستور داده است که متن نطق خود را از سانسور بنده بگذراند؟ 3ـ موضوع قابل توجه و اصل مطلب
موضوع نطق اینجانب است آقای دکتر بینا فرموده اند که نطق اینجانب دفاع از سیاست شرکت سابق نفت
است این نطق که به زبان فرانسه ایراد شده است در شش سال قبل در گزارش سازمان بین المللی کار به
زبان فرانسه انگلیسی و اسپانیولی چاپ و در تمام نقاط جهان موجود است بهتر بود که آقای بینا به وزارت
کار مراجعه فرموده و متن کامل نطق اینجانب را بدون تحریف در پشت تریبون مجلس برای اثبات مدعی
خود قرائت می فرمودند اگر در این نطق غیر از دفاع از آزادی و دموکراسی و بجز دفاع از حیثیت و آبروی
مردم ایران مطلبی دیده و یا اگر دفاعی از شرکت سابق به هر عنوان در آن مشاهده می فرمودند آن وقت
برای ابد تکلیف بنده با مردم این مملکت تعیین می شد البته در آن زمان که به جرم دفاع از آقای محمدی
نماینده کارگران نفت آقای غلامحسین فروهر مرا از کار منفصل کرد و آن روز که هزارها نفر از کارگران
نفت جنوب به منظور پشتیبانی از بنده با وجود سرنیزه حکومت نظامی وقت دست به اعتصاب زدند و مرا
دولت ساعد تحت الحفظ به تهران اعزام نمودند در آن موقع مسئله آزادی و دیکتاتوری برای آقای بینا و
امثال ایشان مطرح نبود.
ولی جناب آقای دکتر مصدق مرا از همان زمان می شناخت و می دانست که
مبارزات اینجانب در اصفهان و خوزستان مقدمه جنبش و نهضت طبقات ستمدیده این کشور می باشد.
به
علاوه آقای بینا می توانند به مدارکی که به یکی از نمایندگان مجلس داده شده است نظر نمایند و ببینند که
چگونه شرکت سابق در گزارش سالانه خود که در دفتر شرکت ملی نفت موجود است نسبت به اینجانب
اظهارنظر می کند و چگونه از نفوذ و محبوبیت اینجانب در بین کارگران جنوب نگران بوده و تقاضای
تعویض بنده را می نماید و چگونه آقای نورگرافت به دکتر نخعی وزیر کار وقت صراحتا گفته است که تا ما
(مقصود شرکت سابق است) در خوزستان هستیم نخواهیم گزارد که دکتر بختیار یک ساعت در خوزستان
اقامت کند.
پس بدون دلیل نبوده که اینجانب با وجود تذکرات خداپسندانه آقای قنات آبادی و آقای بقائی
به پست خود باقی می ماندم و آقای دکتر مصدق مرا تأیید می کرد.
تذکر این مراتب از نظر شخص اینجانب
لزومی نداشت دوستان من مرا وادار به نوشتن این چند سطر نمودند آنچه مسلم است این است که اینجانب
و امثال اینجانب مسلما راهی مخالف راه آقای بینا و همدستانشان رفته و می رویم با مردم است که قضاوت
کنند.
اردیبهشت ماه 1333دکتر شاهپور بختیار
ضمیمه پرونده دکتر شاهپور بختیار شود
توضیحات سند:
1ـ سید شمس الدین قنات آبادی
ملقب به آقا شمس، فرزند
محمدحسین در سال 1298 در
تهران متولد شد.
نامبرده با
مدرک تحصیلی پنجم ابتدائی
مدتی در قم مشغول تحصیل
علوم دینی بود.
اما به علت
داشتن دو فقره پرونده ـ یکی به
اتهام شرارت (چاقوکشی) و
دیگری منافی عفت در
شهرداری و دادسرای قم ـ بنا به
تقاضای عده ای از روحانیان از
قم اخراج شده و به دنبال آن
مدتی در تهران علیه علما و
روحانیان و مدتی نیز در احزاب
و گروه های سیاسی از جمله
همکاری با حزب زحمتکشان
فعالیت داشته و در سال 1327
به کرمانشاه تبعید گردیده است.
شمس الدین قنات آبادی واعظ،
روزنامه نگار ـ صاحب امتیاز
روزنامه «ملت ما» ارگان مجمع
مسلمانان مجاهد و «روزنامه
آتش» ـ و در سال 1330 به
عنوان نماینده به مجلس شورای
ملی راه یافته و از فعالان جبهه
ملی و همکاری با آیت الله
سیدابوالقاسم کاشانی را آغاز
نمود.
ولی از ابتدا به دنبال
فرصت طلبی و ایجاد اختلاف و
درگیری بود.
دوره های هجدهم
و نوزدهم نیز بوده است.
طی سه
دوره نمایندگی در مجلس،
گزارش هابی در مورد شمس
قنات آبادی در خصوص
سوءاستفاده از موقعیت و
مصونیت پارلمانی اش، خرید و
فروش و قاچاق تریاک، اخذ
رشوه، کلاهبرداری، فساد
اخلاقی، روابط نامشروع و
اعتیاد به مواد مخدر به ساواک
منحله واصل گردیده است.
یاد شده به پاس فعالیت و
خدماتش در جریان واقعه
28 مرداد 1332 نشان
«رستاخیز» دریافت نموده
(ضمایم 4ـ5ـ6) و در اوایل
دوره نوزدهم مجلس از لباس
روحانیت خارج شده است.
وی
در سال 1342 به معاونت نیابت
تولیت آستان قدس رضوی
منصوب شد و لیکن در آن جا هم
مورد انزجار مردم مشهد قرار
گرفت.
شمس قنات آبادی در سال
1348 تقاضای ملاقات
حضوری با شاه معدوم را داشته
و با ارسال عریضه هائی ضمن
در اختیار گذاشتن اطلاعات
خود، قصد همکاری با ساواک و
نزدیکی به دربار داشت.
ضمنا"
با درخواست های وی مانند
دریافت تلفن، دریافت هزینه
معالجه در خارج از کشور،
دریافت وجه نقد از ساواک ـ به
دستور مستقیم شاه ـ و دریافت
زمین (دویست هکتار) از
اراضی گرگان موافقت شده
است.
همچنین یادشده طی
سال های 1354 لغایت 1357
سهامدار و مشاور حقوقی
کارخانه بزرگ پشم بافی تاج
(اصفهان) بوده است.
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی پرونده
وی در شعبه هفده دادگاه انقلاب
اسلامی تهران تحت رسیدگی
بوده است.
شمس قنات آبادی در
سال 1365 فوت نمود.
پرونده های انفرادی ساواک و
اسناد انقلاب اسلامی.
ر.ک: خاطرات شمس
قنات آبادی و نهضت ملی شدن
نفت/ تهران/ مرکز بررسی های
تاریخی/ 1378
1ـ دکتر علی امینی به روایت
اسناد ساواک، تهران، 2 جلد،
مرکز بررسی اسناد تاریخی
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 38