صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

3ـ جزئیات آتش سوزی در سینما رکس آبادان:

تاریخ سند: 28 مرداد 1357


3ـ جزئیات آتش سوزی در سینما رکس آبادان:


متن سند:

در تاریخ 28 /5 /57 سینما رکس آبادان دچار آتش سوزی گردید.
مامورین آتش نشانی شهرداری که با سه دستگاه ماشین به محل اعزام شده بودند، فاقد آب بودند و همچنین بلندگو نیز برای اعلام خطر و راهنمائی مامورین آتش نشانی وجود نداشت.
آتش نشانی شرکت نفت پس از یکساعت و نیم تاخیر به محل حادثه رسید لذا متاسفانه دیر شده بود و بوی سوخته شدن اجساد به بیرون نیز رسیده بود و دود غلیظ مانع از هرگونه عمل میشد.
آتش در ساعت یک بامداد مهار گردید، 377 تن جان خود را از دست دادند.
بازماندگان قربانیان حادثه فوق بدور شهربانی جمع شدند (در تاریخ 29 /5 /57) و چنین شعار میدادند «افسران پلیس چرا با خرابکاران مماشات میکنند، ما تمام مساجد را آتش خواهیم زد».
در این حادثه 377 نفر کشته، 10 نفر زخمی، 4 نفر در اول آتش سوزی از پشت بام موفق به فرار شده اند.
1 در تاریخ 30 /5 /57 چند نفر از بازرگانان و متنفذین آبادان در دفتر شهردار آبادان حاضر و عنوان نموده اند مقامات مسئول بموقع در محل واقعه حاضر نشده اند و کمکهای لازم بعمل نیاورده اند.
31 /5 /57، احساسات شدید و انتقام جویانه علیه رئیس شهربانی آبادان بین مردم متعصب آبادان برانگیخته شده است، رئیس شهربانی احساس خطر میکند بویژه آنکه روسای بعضی از کلانتریها با رئیس شهربانی نیز اختلافاتی دارند و افسران مخالف شایعات (اینکه بدستور رئیس شهربانی جهت دستگیری چند خرابکار دربهای سینما را بسته اند) را تشدید میکنند و دستورات ضدونقیض صادر میکنند.
رئیس شهربانی تقاضای تشکیل شورای هماهنگی فوق العاده نموده است.
در ساعت 1130 روز 31 /5 /57 شورای هماهنگی جلسه فوق العاده تشکیل (بنابر تقاضای رئیس شهربانی و با حضور معاون هنگ ژاندارمری و نماینده نیروی دریائی و رئیس شهربانی خرمشهر) میگردد و تصمیم گرفته میشود با توجه به بحرانی بودن اوضاع یک گروهان از ژاندارمری و یک گروهان از دژ خرمشهر در اختیار شهربانی آبادان قرار گیرد.
31 /5 /57 مردم علیه رژیم و رئیس شهربانی شعار میدهند و اعلام میکنند بهرترتیبی است یا رئیس شهربانی کنار برود و یا او را میکشیم.
در ساعت 2100 روز 13 /5 /57 رئیس شهربانی آبادان بمرکز اعزام و بجای او یکی دیگر از افسران شهربانی آبادان عهده دار وظائف محوله میگردد.
مردم آبادان سپس در روزهای سوم و هفتم دست به عزاداری و تظاهرات شدیدی علیه رژیم زده و به اخلالگری و شکستن شیشه مغازه ها و آتش زدن آنها مبادرت کردند.
روز بعد از حادثه آتش سوزی، گروهی از مقامات و متخصصین مامور بررسی حادثه مزبور شده و نتایج زیر حاصل شده است.
سینما رکس با گنجایش 670 نفر، که طبقه تحتانی آن تماما مغازه و پاساژ میباشد.
سالن نمایش فیلم جمعا دارای چهار درب خروجی بوده و بهنگام آتش سوزی، تمام آنها از قسمت داخل قفل بوده است.
عده معدودی که موفق به فرار گردیدند با شکستن قسمتهای چوبی در و درب خروجی فرار کرده اما بقیه تماشاچیان بعلت دود غلیظ و متصاعد شدن گاز کشنده اکسیدوکربن این امکان برایشان پیدا نشده است.
جمعا دو محل بعنوان کانون آتش (نقطه شروع آتش) مشخص گردید.
یکی در قسمت انبار شرقی سالن که در طول سینما قرار داشت و محل نگهداری اشیاء مستعمل و فرسوده بوده و پس از مشتعل شدن آتش و گسترش آن بعلت بسته بودن فضای داخل سینما آتش به حرارت کامل رسید و در کمتر از 15 ثانیه تمام سالن سینما در آتش فرو رفت.
متخصصین از داخل انبار آثاری از یک بطری آتش زا، سیمهای الکتریسیته، فیلامان، بدست آوردند، لذا وجود کانون آتش و خرابکاری در انبار مذکور مستند به قطعات مکشوفه میباشد.
کانون دوم، در سالن شرقی که سالن انتظار بوده شروع شده و قطعات حاصل از مکانیزم افروختن آتش به علت تردد مامورین به محل و پاشیدن آب زیاد از بین رفته است.
در ضمن نظافتچی سالن انتظار اظهار داشت که به هنگام استراحت مشاهد کرده مردی به سن تقریبی 25 تا 28 ساله با ریش کوتاه و سیاهرنگ از درب اصلی وارد سالن انتظار شده و پس از پاشیدن مایعی به دیوارهای چوبی، فندک خود را روشن نموده و پس از پرتاب فندک و آتش زدن سالن انتظار فرار مینماید.
کنترلچی مسئول سینما اظهارات نظافتچی فوق الذکر را تائید نموده و اظهار داشته که فرد مورد نظر بوی 50 تومان پول داده تا برای خرید سیگار از مغازه مقابل سینما از سالن خارج شود.
کنترلچی پس از بازگشت فرد مذکور را مشاهده ننموده و سالن انتظار را در آتش مشاهده کرده است.
متعاقب بروز حادثه آتش سوزی در سینما رکس آبادان، پیگیریهای همه جانبه ای برای دستگیری عاملین حادثه مذکور بعمل آمد.
سرانجام سازمان اطلاعات و امنیت آبادان در تاریخ 3 /6 /57 شخصی بنام هاشم منیشدپور (مقدم) که منزل را ترک نموده بود شناسائی، متعاقبا در تاریخ 7 /6 /57 خبرگزاری عراق خبر دستگیری یکی از عاملین واقعه آتش سوزی سینما مزبور را اعلام و بهمین سبب اقدامات لازم در زمینه تحویل فرد یاد شده معمول، نتیجتا تحویل نامبرده بوسیله مامورین عراقی و سپس اعزام وی به تهران تحویل به کمیته مشترک ضدخرابکاری، تحت بازجوئی قرار گرفت.
1 متهم مزبور ابتدا به تناقض گوئی پرداخته و منکر هرگونه فعالیت سوئی از جانب خود بوده است، لیکن در نتیجه مداومت بازجوئی، به روابطش با هشت نفر از عناصر منحرف و مشارکت در انفجار سینما رکس آبادان معترف و عنوان نمود، عملیات مزبور بوسیله شخصی بنام مستعار «جمشید» که مسلح به سلاح کمری بوده هدایت و شخص اخیرالذکر با بکار گرفتن 6 نفر منجمله متهم یادشده (چهار نفر در داخل سینما و دو نفر در داخل آن) و با استفاده از مواد سیاه رنگ آتشزا حادثه مذکور را بوجود آورده است.
در تاریخ 30 /5 /57 شخصی بنام هاشم منیشدپور فرزند عبدالرضا در استان بصره (عراق) توسط مقامات انتظامی دولت عراق دستگیر میشود.
دولت عراق از کلیه سازمانهای باصطلاح آزادیبخش سئوال مینماید که آیا این شخص با آنان ارتباط دارد یا خیر و هنگامیکه از آنها پاسخ منفی دریافت میدارد، تصمیم میگیرد نامبرده را بمقامات ایرانی تحویل دهد.
در ساعت 1930 مورخه 7 /6 /57 بوقت تهران یک فروند هواپیمای اختصاصی از ایران جهت تحویل گرفتن نامبرده به فرودگاه بصره اعزام و پس از تحویل گرفتن سوژه به ایران بازمیگردند.
متهم پس از اعتراف همکاران خود را در این واقعه به اسامی زیر معرفی میکند: ابراهیم نظریان لودریچه فرزند اسکندر و حسین کرده و عبداله و حسین طرفی و حسن عبدالهی.
اعترافات هاشم عاشور (منیشدپور) در کشور عراق: «در سال 1961 در منطقه شادگان، ساکن روستاهای محمره، محله خرمشهر، بخش خوزستان متولد شدم برای این بعراق فرار کردم چون عضو گروههای خرابکار هستم.
در دبیرستان دبیر ما شعارهای ضدمیهنی میداد و ما را تشویق میکرد که در برابر رژیم مقاومت کنیم در خلال این مدت دو نفر از تهران میآمدند و ما را در گروههای دستجمعی در یکی از خانه ها دور از چشم مقامات توجیه میکردند نام این دو نفر حسن و جمشید بود.
اعمالی که انجام داده ام و تماسهای ما بیشتر در جنگل مغزی و بازار صفای خرمشهر صورت میگرفته است، طرح سینما رکس نیز در جنگل مغزی حین صرف مشروبات الکلی ریخته شده است.
قسمتی از اقدامات ما بدین شرح بوده است.
1ـ انفجار یکی از هتلهای تهران.
2ـ انفجار یک پاسگاه پلیس.
3ـ در خرمشهر اتومبیل یکعده بازرگان را منفجر کردیم.
4ـ انفجار یکی از سینماهای آبادان 5ـ منفجر کردن گمرک خرمشهر.
6ـ منفجر کردن یک انبار اتومبیل.
این اواخر سعی کردیم پل خرمشهر را منفجر کنیم ولی بعلت پی بردن مقامات باین مطلب موفق نشدیم».
متهم عنوان میکند در مقابل انجام اینکارها ماهیانه 90 دینار دریافت میکردم.
ولی پول لازم را از سرقت بانکها بدست می آوردیم و حمله به بانکها با توافق یکی از کارکنان بانک همیشه صورت میگرفت.
سلاحها و مواد منفجره که بدست ما میرسید از تهران و جمشید آنها را میآورد و بما میگفتند که این سلاحها آمریکائی و ژاپنی است.
متهم، هدف از اینکارها را چنین عنوان نموده است: 1ـ بهبود زندگی همه طبقات مردم ایران و برقراری مساوات.
2ـ بیرون کردن بیگانه ها از ایران از قبیل امریکائیها و ژاپنیها.
3ـ مبارزه با انتشار فساد در ایران بنحویکه مورد قبول مسلمانان نیست.
گروههای مخالف اعم از مذهبی، کمونیست و تروریست، با پخش اعلامیه های متعدد، کوشش نمودند تا آتش سوزی مزبور را بدولت نسبت دهند که عین اعلامیه ها و تبلیغات تحریک آمیز آنان ضمیمه میباشد.
شرح واقعه (از زبان منیشدپور) آتش سوزی سینما رکس آبادان.
حسین کرده پس از تماس با من (در باشگاه پارس خرمشهر) میگوید: کاری برایت در نظر گرفته شده که در ازای هر ساعت مبلغ 50000 تا 100000 ریال میپردازند.
سپس باتفاق اتومبیلی که رانندگی آن بعهده شخص دیگری بود،سوار و بسوی جنگلی (جنگل مغزی که پس از شناسائی مورد بازدید واقع و بعلت خارج بودن از محدوده شهر محل مناسبی برای تشکیل جلسات و ملاقاتهای پنهانی میباشد) رهسپار و بچند نفر که در جنگل مذکور تجمع نموده بودند ملحق و در جلسه متشکله «جمشید» مطالبی در زمینه انفجار موسسات دولتی، انبارها، سینماها، پمپهای بنزین، بانکها مطرح، به افراد آموزش خرابکاری داده میشود و در خاتمه جلسه مبلغ 50000 ریال بعنوان انعام بمن میدهند.
متهم مذکور میافزاید برابر طرح قبلی در ساعت 0900 روز حادثه در بازار صفای خرمشهر با حسین کرده تماس حاصل و قرار گذاشتیم ساعت 1700 همانروز در جنگل مغزی یکدیگر را ملاقات و در رأس ساعت مقرر من و سایر افراد در محل مورد نظر حاضر و «جمشید» از کیف دستی خود نقشه سینما رکس آبادان را خارج، وظایف هر یک از افراد را که بنحوی در اجرای طرح شرکت داده شده بودند مشخص، سپس به اتفاق به آبادان مراجعت و «جمشید» دو کارتن را از در عقب سینما بعنوان کادو برای یکی از دوستانش بداخل سینما حمل و متعاقبا بهمان جنگل رفته و ضمن توجیه موضوع و صرف مشروبات الکلی در ساعت 2030 در معیت سایر عناصر شرکت کننده در جلسه، به آبادان عزیمت و حدود ساعت 2100 پس از تحویل گرفتن پاکاتی حاوی گرد سفیدرنگ که رویش را با تخمه پوشانده بودند به سینما وارد و پس از پاشیدن مواد مطابق دستورالعمل از درب سالن خارج و بوسیله دو نفر از همدستانش از راهرو سینما بخارج هدایت و من را با اتومبیل بخرمشهر میرسانند، هنگام پیاده شدن بمن توصیه میکنند که ساعت 2400 همان شب مجددا با آنان ملاقات نمایم که بهمین نحو عمل میکنم و در بازار صفای خرمشهر دست به آتش سوزی و شکستن شیشه های یک شرکت کشتیرانی مینمائیم (که این محلها در معیت متهم بازدید و انجام عملیات خرابکارانه مزبور بوسیله مردم، کسبه و مامورین مورد تائید قرار گرفته است.) منیشدپور می افزاید : پس از انجام اعمال خرابکاران فوق بمنزل والدینش مراجعت و روز بعد از طریق تلویزیون در جریان انفجار سینما و کشته شدن مردم قرار میگیرد.
و روز دوشنبه مورخه 30 /5 /57، در ملاقاتی که با «جمشید» داشته موضوع را مطرح و شخص مذکور در پاسخ اظهار میدارد «چه بهتر، میخواستند به سینما نروند»، نشانی انبار تویوتا را در خرمشهر از وی اخذ و متعاقبا در آن محل نیز مبادرت بخرابکاری مینماید.
هاشم منیشدپور که جمشید و حسین کرده را رهبر و عامل اصلی واقعه معرفی مینماید از نظر روانی و تعیین سن قانونی، مورد معاینه روانشناسی و پزشک قانونی قرار گرفته و باتفاق نظر او را 19 ساله و از نظر روانی و هوش سالم تشخیص داده اند.
در ادامه اقدامی که بمنظور شناسائی و تعیین هویت واقعی «جمشید» بعمل میآید.
معلوم میگردد که مشخصات نامبرده ابراهیم نظریان لودریچه، فرزند اسکندر 27 ساله کارگر موقت اداره ریشه کنی مالاریای شهرستان خرمشهر بوده که قبلاً با هاشم منیشدپور در اداره مزبور کار میکرده است.
مشارالیه شناسائی و دستگیر میشود و در بازجوئی عنوان مینماید که در سال 1349 در نیروی هوائی بعنوان هنرآموز مشغول خدمت شده لیکن بعلت بی انضباطی مکرر اخراج و چندی بعد تقاضای کار از نیروی دریائی شاهنشاهی را نموده که پس از دو ماه خدمت بر اثر تشخیص عدم صلاحیت، استخدامش عملی نمیشود و بخدمت وظیفه اعزام و پس از خاتمه سربازی بعنوان نگهبان در قسمت بازرسی و حفاظت کارخانه ذوب آهن آریامهر استخدام و این بار نیز بعلت غیبت مکرر و سهل انگاری در انجام وظایف مستعفی شناخته شده و به آبادان مراجعت و بکمک یکی از آشنایان در اداره ریشه کنی مالاریا در خرمشهر مشغول کار و در آنجا با منیشدپور آشنا میگردد.
لیکن از اقرار بعمل خود (دست داشتن در آتش سوزی سینما رکس آبادان) امتناع میورزد.
هنگام روبرو شدن منیشدپور با ابراهیم نظریان، منیشدپور اعتراف میکند که او همان جمشید (رهبر گروه است) ابراهیم نظریان انکار میکند و منیشدپور به نظریان حمله میکند و پشت او را گاز میگیرد که مامورین آنها را از هم جدا نموده و سپس دوباره متهم تمام وقایعی را که اعتراف داشته تکرار میکند.
ابراهیم نظریان همچنین امتناع میکند.
و هنگامیکه بازجو عنوان میکند اگر کسان دیگری پیدا شوند که نظرات متهم را نسبت بتو (منظور ابراهیم نظریان) ابراز نمایند چه میکنی، نظریان سکوت میکند.
در تاریخ 18 /6 /57 دادستان و بازپرس آبادان مدت سه ساعت با خواهران و شوهرخواهران ابراهیم نظریان بازجوئی و سپس بخاطر تناقض گوئیهای ابراهیم نظریان و همچنین اظهارات غیرقابل استدلال او موجب شد که دادستان او را بعنوان یک متهم تلقی کند.
غلامرضا ضرابی، دادستان که دارای تمایلات مذهبی بوده و محمدباقر صرافی بازپرس مسئول پرونده (برابر سوابق موجود مشارالیه در سال 1331 عضو سازمان دانش آموزان وابسته بحزب منحله توده شهرستان بهبهان بوده که در سالهای 1331 و 1332 دو بار دستگیر و هر بار مدت کوتاهی بازداشت بوده است.
بهمین مناسبت نامبرده در مجله عبرت، تنفرنامه ای از اعمال گذشته خود منتشر و برابر اطلاع واصله در سال 1352 نیز بمقامات ارتش شاهنشاهی در شیراز اهانت و با افسران و درجه داران رفتار ناهنجاری داشته است) اعتقاد دارند که سازمان اطلاعات و امنیت کشور نبایستی در رسیدگی به پرونده امر دخالت کند.
بهمین لحاظ اکنون که موضوع برای ارائه بمردم که بی صبرانه در انتظار معرفی عاملین قضیه میباشند آماده است.
مسئولین قضائی آبادان عملاً از انتشار موضوع جلوگیری مینمایند.
ح

توضیحات سند:

1ـ گزارش نسبتا بلندی که پیش رو دارید در میان گزارشها و بولتن های ساواک تقریبا کاملترین آنهاست که جزئیات بیشتری را در خود جای داده.
این گزارش بخشی از اقدامات و پی گیریهای نیروهای امنیتی و انتظامی را نیز در پی این فاجعه با خود دارد که همگی در ذیل اسنادی که با تاریخ 28 /5 /57 آمده جای گرفته است.
این گزارش کفایت از دیگر خبرهای شهر آبادان که از فردای حادثه با تعداد بیشتری به مرکز ارسال می شده است نمی کند و همه آنها در ظرف زمانی خود مورد استناد قرار خواهند گرفت.
1ـ هاشم منیشدپور معروف به هاشم مقدم، آن طور که منابع ساواک نوشته اند فردی بود شرور و معتاد.
با این که مأموران ساواک او را وادار به اقرار کردند، اما به پای میز محاکمه کشیده نشد.
پس از انقلاب زمانی که دادگاهی برای رسیدگی به این فاجعه تشکیل شد، منیشدپور به عنوان فردی که تحت شکنجه ساواک وادار به اقرار دروغین شده تا اتهام به آتش کشیدن سینما رکس را بپذیرد مطرح شد.
روزنامه ها نوشتند: او بی گناه بوده و ساواک از سادگی و بیچارگی این آدم استفاده کرده و تلاش کرده تا او را در ماجرا قرار دهد.
(کیهان، ش 11082، ص 4) برای آگاهی بیشتر از این دادگاه می توانید به روزنامه های شهریور ماه سال 1359 مراجعه کنید.
در این گزارش با این که ساواک ظاهرا به اقاریر مستندی می رسد اما در نهایت با بهانه ای واهی که در پایان گزارش می خوانید ـ نتیجه گیری را در پرده ای از ابهام قرار می دهد.
شاه نیز در کتاب «پاسخ به تاریخ» با استفاده از همین گزارش ساواک نوشته است: «تهمت مشهوری رواج گرفت.
گناه این جنایات عظیم را به گردن دولت انداختند و گفتند پاسبانها را برای قفل کردن درهای سینما به منظور ارتکاب این جنایت مأمور کرده بودند.
لازم بود که دولت را مسوول قلمداد کنند.
مقصر واقعی به عراق گریخت و در آنجا دستگیر شد.
اعترافات او ثبت شد، ولی قضاتی که مرعوب شده و یا جبون بودند بر این قضیه سرپوش نهادند».
(صص 334 و 335) در اینجا دو اظهارنظر را که سالها بعد درباره این فاجعه بیان شد از زبان یک پژوهشگر ایرانی مقیم خارج و یک سیاستمدار خارجی می خوانید.
یرواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب می نویسد: «در 28 مرداد ماه همزمان با بیست و پنجمین سال کودتای 28 مرداد 1332 سینما رکس آبادان که در یک منطقه کارگرنشین قرار داشت به گونه مشکوکی آتش گرفت و بیش از چهارصد مرد و زن و کودک در آن جان باختند.
حکومت بی درنگ با یادآوری حملات اخیر مردم به سینماها مسوولیت حادثه را به گردن مخالفان انداخت.
از سوی دیگر مخالفان نیز ساواک را به ترتیب دادن یک آتش سوزی رایشتاکی (اعمال خشونت به روش نازی های آلمان) قفل کردن درهای سینما و کارشکنی در اقدام به موقع آتش نشانی محل متهم کردند.
آنان همچنین یادآوری نمودند که تظاهرکنندگان تنها به سینماهای خالی و نمایش دهنده فیلمهای مستهجن خارجی حمله میکنند در حالی که این سینما یک فیلم ایرانی آشکارا انتقادی درباره جامعه معاصر را به نمایش گذاشته بود.
حقیقت هر چه باشد فردای آن روز 000 /10 تن از بستگان قربانیان که در مراسم تشییع جنازه بزرگی گردهم آمده بودند ساواک را مسوول این حادثه دانستند.
» (ص 633) جان.
دی.
استمپل یکی از اعضای برجسته سفارت امریکا در ایران زمان شاه در کتاب درون انقلاب ایران درباره این فاجعه می نویسد: «مخالفین مدعی شدند که آتش سوزی توسط ساواک انجام شده است تا تعدادی از مجاهدین را که گریخته بودند و وارد سینما شده بودند به قتل برسانند.
حرف دولت این بود که متعصبین مذهبی این آتش افروزی را انجام داده اند...
(اما) عمق عدم اعتماد مخالفین به شاه و دولت چنان بود که بسیاری از مردم داستان مشارکت ساواک را در آتش سوزی باور کردند.
بی هیچ تردید پاسخ های رسمی بی فایده بود.
کلانتری 300 یارد از سینما فاصله داشت.
معذلک تقریبا یک ساعت طول کشید تا کسی را برای تحقیق درباره موضوع بفرستد.
گروه آتش نشانی شهر دو ساعت پس از دریافت گزارش اولیه به محل حادثه رسید و وسایل مدرن اطفاء حریق پالایشگاه ملی نفت ایران را هرگز درخواست ننمود.
» (ص 161)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 09 صفحه 268








صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.