صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مفتخراً به شرف عرض می‌رساند: راپرت نایب الحکومه سلدوز

تاریخ سند: 2 تیر 1315


مفتخراً به شرف عرض می‌رساند: راپرت نایب الحکومه سلدوز


متن سند:

13150402
نمره-
(وزارت جنگ)
( ستاد ارتش)
رکن-
مورخه 2 /4 /15
شعبه مرموزات
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
راپرت
مفتخراً به شرف عرض می‌رساند: راپرت نایب الحکومه سلدوز به وزارت داخله حاکی است که: ربع دهات سلدوز کردنشین و مابقی ایل قره پاپاق و از اطراف جمع شده‌اند و کردهای دهات نشین از اول چادر نداشته و لباس زنانه کردی دارند. و ایل قره پاپاق چادر داشته و ملبس به لباس ایلاتی خود هستند و در دهات سلدوز زنها فقط چادر را برداشته و قدرت تجدید لباس تازه ندارند. و در موضوع چارقد نیز آنهایی که رعیت کرد هستند چارقد برداشتن را یکی از کارهای قبیح می‌دانند و در محالات آن حدود نیز هنوز مردها کاملا متحدالشکل نشده و فقط در موقع مسافرت تغییر لباس می‌دهند و در محل خود به همان لباس کردی سابق ملبس می‌باشند. در این صورت اگر زنهای رعیت اکراد چارقد بردارند عموم کردهای سلدوز به محالات کردستان خواهند کوچید، و زنهای قره پاپاق هم که از صبح در صحرا مشغول کار و زراعت هستند، سر برهنه در مقابل آفتاب و باران نمی‌توانند کار بکنند و قادر به خریدن کلاه هم نیستند و هر گاه چارقد برداری عملی شود از خانه خود بیرون نخواهند آمد.1

محض استحضار خاطر خطیر شاهانه راپرت گردید

فرمودند : «زنها باید چادر نداشته باشند و با لباس معمولی خود باشند و باید کلاغی و عمامه‌ها کم کم به کلی موقوف شود. و در شهرها بیشتر باید توجه داشته باشند. و بدیهی است در صحرا زیر آفتاب وقتی که کار می‌کنند، در اروپا هم که باشد لابد یک پوششی از پارچه روی سر آنها خواهد بود2.» 2 /4 /15

توضیحات سند:

۱- یکی از مسایل مهمی که در ایلات و عشایر به وضوح می‌توان دید پایبندی شدید آنها به سنتهای ایلی و طایفه‌ای است؛ به طوری که بعضاً برای حفظ بعضی از سنتهای خود که دچار هجوم بیگانه شده است، نه تنها به مهاجرت و ترک زندگی مألوف خود تن می‌دهند، بلکه در مبارزه با آن هجوم جان خود را نیزپیشکش می‌کنند و چنانکه در این اسناد مطالعه کردید، تهدید آنها به کوچیدن از منطقه خود به مناطق دیگر و یا اقداماتی شدیدتر از آن هیچ تعجب و بعدی ندارد. آقای دکتر شعبانی در بررسی اجمالی خصوصیات ایلات می‌گوید: «... ایل به اقتضای کلیت انسانی و وحدت اجتماعی خود، هرگز نمی‌پذیرد که اصول و قواعد پایداری که در طول زمان تقدس یافته و در شمار «نوامیس ایلی» درآمده است، خدشه دار شود... مسئله شرف امری است خدشه ناپذیر و پایدار و چنان زمینه عملی و کارکردی دارد که می‌توان گفت در خون فرد عشیرهای جاری است... در فرهنگ پوششی ایل نشینان نه فقط زنان به حفظ حجاب و پوشیدن لباسهای بلند و غالباً متعدد ملزمند، بلکه مردان نیز البسه گشاد و دراز و ساده تر به تن می‌کنند و حتی بی‌کلاهی را نیز که خود کنایه از سربستگی و پیوستگی و در پرده بودن است، برای مردان عیب و عار می‌شمارند. هیچ تصویر تاریخی از زنان عشایری ایران وجود ندارد که موهای یکی از آنان را باز و سرشان را بی‌دستمال نشان دهد. همچنان که شاید نتوان صورتی از مردان ایلی را نیز یافت که بر سر کلاه نداشته باشند و این معنی در نظام حیات روستایی ایران، به نحو مشخصی ساری بوده است.» (واقعه کشف حجاب، سازمان مدارک... و مؤسسه پژوهش... صفحات ۱۴ و ۱۵) ولی رضاخان که بهره‌ای از سواد و درک درست مسایل مردم ندارد فرقی بین شهری و روستایی و ایل و طایفه و کوچ نشین و ساکن قایل نیست و همه را از دم تیغ کم شعوری خود می‌گذراند.
۲- رضا خان که سعی می‌کرد تمام اقدامات خود را به تقلید از اجانب و راه و روش زندگی آنها اجرا نماید، حتی در این مسئله واضح و روشن که در موقع کار در صحرا و زمین کشاورزی زنها به خاطر حفظ از تابش آفتاب نمی‌توانند سربرهنه باشند، شروع به مقایسه با نحوه عمل در اروپا در این گونه موارد می‌کند! و بداهت موضوع را وقتی می‌فهمد که این مقایسه را انجام می‌دهد(!)

منبع:

کتاب تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 355

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.