تاریخ سند: 12 مرداد 1357
مجله رنگین کمان نو شماره 508 مورخ 12/5/2537
متن سند:
تحت عنوان «قانون اساسی» گفتگوی مدیر نشریه را با شخصی پیرامون
چگونگی تحریم جشن و چراغانی در روزهای عید مبعث و پانزدهم شعبان سال
جاری،1 درج که قسمتهایی از آن بشرح زیر است :
گفتم : سال گذشته به سبب کمبود برق چراغانی نشد، امسال دیگر چرا؟ دوستم
گفت : بر عکس امسال دولت اعلام کرد برق فراوان است، اما اعلامیه ای بین مردم
پخش کردند که بسبب عزائی که داریم جشن و چراغانی موقوف...
عده ای هم
تبعیت کردند...
گفتم : این دیگر از آن حرفها است، روز عید مبعث یا عید فطر برای تمام مسلمانان
جهان عید است، در این روز از هفتصد میلیون مردم اگر سن متوسط پنجاه سال به
حساب آید بطور متوسط سی هزار نفر میمیرند و حداقل اقوام و کسان خود را که
از صد هزار نفر متجاوز میشود عزادار میکنند.
برای خاطر این صد هزار نفر
عزادار شنیده نشده است جشن مسلمان به عزا مبدل شود، در اینجا برای عزای
چه کسی چنین دستوری داده شده است؟
یکی از دوستان گفت : تو نبودی، شاید هم بودی در قم اغتشاشهائی شد،2 مردم
را علیه دولت تحریک کردند، در شکستند، شیشه شکستند، آتش زدند، عده ای
را مجروح کردند، یکی از شورشیان به خانه یکی از بزرگان دین پناه برده بود،
رفتند او را بیرون بیاورند مسلح بود، مأمورین برای اینکه وظیفه خود را انجام
دهند مقابل به مثل کردند نعشی بر جا ماند، وسیله ای برای حمله به دولت پیدا
شد، عزاداری براه افتاد...
گفتم : سیاست بی پدر و مادر مذهب را یدک میکشد، عمال سیاست بیگانه بر
اساس استعمار و استثمار نو و تازه از این بازیها فراوان دارد.
یکی از دوستان گفت : مگر در مملکت قوانینی نیست که از این خرابکاریها
جلوگیری کند.
گفتم.
چطور نیست در موقعیکه رضاشاه کبیر زمام امور مملکت را در دست
گرفت با اینکه قانون اساسی و متمم اساسی داشتیم، دستور داد برابر کشورهای
مترقی و پیشرفته درباره این قبیل جرمها قانونی وضع شود...
هنوز هم آن قانون به
قوه خود باقی است و بر مبنای آن باین قبیل جرایم باید رسیدگی شود...
یکی از دوستان حاضر گفت.
با وجود چنین قانونی تکلیف کسانی که بازیهای
اخیر را راه انداختند و مصاحبه هائی که بعضی ها در خارج و داخل کردند و
مهملاتی که بافتند و خلاف قانون اساسی و متمم آن رفتار کردند چه میشود؟
دیگری گفت.
این سئوالی است که باید از دولت کرد...
مجری قوانین در مملکت
دولت است...
باید دید چرا دولت مماشات کرده است؟ و چرا مماشات میکند؟
گفتم.
حساب از این حرفها بالاتر است.
هر وقت اجانب خواسته اند با ما در افتند،
بی سر و صدا به شایعه سازی و شایعه پردازی و انتشار آن ها پرداخته اند...
چند سال قبل که از کتاب کافی مطالب مربوط به روز پانزدهم شعبان را انتشار
دادم یکی از آیت الله های بزرگوار که بسیار دانا و فهمیده است سرافرازم فرمود و
گفت.
این مطالب رابرای چه نقل کردید؟
گفتم.
مگر آن نوشته پایه و مایه معتقدات شیعیان نیست؟
گفت.
مردم عادی که به این قبیل مطالب دسترسی ندارند، حرفهائی شنیده اند و
باور دارند و متعصب هم هستند، عده ای هم از این راه زندگی میکنند، تصور هم
اینست که خداوند بزرگ چنین خواسته است، هر چه او خواسته است انجام شده
است وانجام میشود، به این جهت چه لزومی دارد شما در مجله خود این مطالب را
بنویسید.
گفتم.
شخص شما این نوشته ها را باور دارید.
فرمود.
ساختگی و جعلی
بودن سراسر این روایات اظهر من الشمس است ،خداوندیکه صاحب کون و مکان
است و هر چه بخواهد انجام میدهد و کافی است اراده فرماید و اراده اش عملی
گردد (کن فیکون)،1 قادریکه تمام قدرتها در برابر قدرتش ناچیز است، از چه
کسانی ترسیده است که شخصی را از نظرها مخفی کرده تا آسیبی به جانش
نرسانند، بعد هم این داستانها که وقتی ظلم و جور به منتها حد رسید خواهد آمد با
شمشیر همه راخواهد کشت و یکصد و بیست نفر باقی خواهد گذاشت، ساختگی
است،2 بعد هم گفت امام جعفر که در برابر شایعات گفته است برادرش عقیم بوده
و فرزندی نداشته است، صحیح است پس تمام اینها که نقل کردی جعل است.
اینها ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است.
گفتم.
شما اینها را میدانید و حرفی نمیزنید؟ گفت.
در اواخر سلطنت ناصرالدین
شاه برای این روز ساختگی شأن و قربی قایل شدند بعد از دوازده قرن در تهران
جشن گرفتند بعد هم مانند خرافات دیگر به آن پر و بال دادند...
مدیر نشریه سپس با اشاره به اینکه در حال حاضر جاسوسانی بنام حفظ قانون
اساسی و برقرار ساختن حکومت اسلامی به نفع اربابان خود فعالیت دارند میافزاید : تمام این فعالیتها برای
آنست که چرا خواسته شده حقوق حقّه ملت ایران از نفت پرداخته شود...
اگر جاسوسان زبردست که مدتها
وقت و پول صرف شده است تا آنانرا بر افکار عمومی در کسوت روحانی و مرجع تقلید تحمیل کنند،
شناخته شوند امکان ندارد کسی به حرف آنان و اعلامیه ها و مصاحبه های آنان ترتیب اثر بدهد و بدست
خود تیشه بریشه حیات خود بزند...
و بسادگی در مورد تعطیل جشنی که جزو معتقدات و باور مردم شده
است به اسم عزاداری، آنهم برای یک قتل سیاسی تبعیت کند...
.
در بیانات خود حذف کردند؟!پس از برقراری تماس بوسیله نزدیکان معلوم شد اوامر جناب آموزگار مسبب گرفتاریهایی شد
در پرونده 471643 بایگانی شود 16 /5 /37
توضیحات سند:
1 ـ امام خمینی در پیام به امت
مسلمان ایران در خصوص اعیاد
مذهبی به تاریخ 13 /4 /57
فرموده اند : «کرارا نظر اینجانب
را درباره مراسمی که به عنوان
جشن های سوم و پانزدهم شعبان
برپا می شده خواسته اند،
مع الاسف رژیم منحط برای
مسلمین ایران عیدی نگذاشته
است.
دست شاه تا مرفق به خون ملت
ایران فرو رفته و در حال حاضر
ملت عزیز در عزای عزیزان خود
نشسته، چگونه ممکن است
کسی نظر دهد که جشن بگیرند و
شادمانی کنند، شادمانی بر روی
اجساد به خون خفته فرزندان
اسلام؟! شادمانی در برابر افراد
شریفی که در سیاه چال های
زندان زیر سخت ترین
شکنجه های جهنمی دژخیمان
بسر می برند؟! شادمانی در
مقابل تبعیدیانی که بر خلاف
تمام موازین انسانی و قانونی
از اوطان خود بیرون رانده
شده اند؟! ما که هنوز مادرهای
داغدار جوانانمان سیاهپوشند،
ما که هنوز شاهد صدمات
جانکاه شاه به اسلام بزرگ و
کشور اسلامی هستیم جشنی
نداریم، ما که در هر فرصت
مدارس و مساجد و
دانشگاههایمان مورد هجوم
مأمورین شاه است ؛ چطور
ممکن است چراغانی کنیم.
ملت ایران بداند که دست پلید
دولت در فعالیت است که مسیر
نهضت اصیل و شکل گرفته و
عمومی ایران را تغییر دهد و
یکی از شاهکارها همین دامن
زدن به لزوم جشن است که در
پرتو آن خون پاک ملت اسلام را
لوث کند و نهضت عظیم
اسلامی را به سستی بکشد و
یاخدای نخواسته محو کند.
ملت
ایران بیدار است و راه خود را
یافته و با هوشمندی می داند که
هر نغمه با هر اسم که او را از مسیر
خود که قیام ضد شاهی است
منحرف کند، شیطانی است اگر چه
با اسم قرآن مجید و یا ولی اللّه
اعظم ـ عجل اللّه فرجه ـ باشد.
ما
روزی را عید می گیریم که بنیان
ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست
دودمان ستمکار پهلوی را از
کشور قطع نماییم و آن روز ان
شاءاللّه تعالی نزدیک است و روز
عید اسلامی است و عید ولی
عصر ـ عجل اللّه فرجه.
از کتاب «صحیفه نور جلد اول»
2 ـ واقعه دیماه 1356 : یک
مقاله سفارشی و لاک و مهر شده
توسط داریوش همایون وزیر
اطلاعات و جهانگردی جهت
انتشار به روزنامه اطلاعات داده
شد.
این مقاله تحت عنوان
«ارتجاع سرخ و سیاه در ایران» با
نام مستعار احمد رشیدی مطلق
در روزنامه مذکور به چاپ
رسید.
نویسنده ضمن توهین به
حضرت امام خمینی (ره) ایشان و
مخالفین انقلاب سفید شاه را
عوامل ارتجاع دانسته و علت
حادثه پانزده خرداد را به ایشان
نسبت داده است.
در قسمتی از
این مقاله آمده «سرآغاز انقلاب
شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه
2521 شاهنشاهی (1341)
استعمار سرخ و سیاه ایران را که
ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه
و نقشی خاصی داشتند با یکدیگر
متحد ساخت که مظهر این
همکاری صمیمانه در بلوای
روزهای پانزدهم و شانزدهم
خرداد 2522 (1343) در تهران
آشکار شد...
روح اللّه خمینی
معروف به هندی بود.
به قولی او
مدتی در هندوستان و در آنجا با
مراکز استعماری انگلیس
ارتباطاتی داشته است و به همین
جهت به سید هندی معروف شده
است...
.
.
ارتجاع سرخ و سیاه او
را مناسبترین فرد برای مقابله با
انقلاب ایران یافتند.
» انتشار این
مقاله موجب انفجار خشم مردم
مسلمان شد و شهر قم حالتی غیر
عادی و ملتهب به خود گرفت.
فردای آن روز بازار و شهر قم و
همچنین درسهای حوزه یکپارچه
تعطیل شد و سیل جمعیت با
حرکت به سوی خانه مراجع و
مدرسین حوزه از آنان خواستند
تا در قبال این اهانت به ساحت
امام و روحانیت ساکت ننشینند.
در روز 19 دیماه نیز راهپیمایی
آرام طلاب و مردم و حضور آنان
در منازل مدرسین، در ابعاد
گسترده تری ادامه داشت.
پس از
سخنرانی تند آیه اللّه حسین نوری
علیه سیاستهای رژیم، به هنگام
بازگشت جمعیت، در میدان شهدا
(چهار راه فاطمی)، مأمورین
مسلح رژیم با ایجاد درگیری
ساختگی به روی راهپیمایان
آتش گشودند.
در این واقعه
عده ای از طلاب و مردم قم شهید
و جمعی نیز مجروح و عده ای
دستگیر شدند.
مردم برای اهدای
خون به بیمارستانها می رفتند
مأمورین رژیم شبانه تعدادی از
مجروحین و پیکر مطهر شهدا را
از بیمارستانها ربودند.
اساتید و
فضلای سراسر کشور با انتشار
اعلامیه هایی، به مقاله توهین آمیز
روزنامه اطلاعات و کشتار مردم
بی دفاع اعتراض کردند.
ر.ک :
کوثر، ج 1، صص 320 ـ 319
غلامرضا کرباسچی، هفت هزار
روز، ج 2،
صص 782 ـ 777 روزشمار
تاریخ ایران، باقر عاقلی، ج 2،
ص 336
1 ـ آخر آیه 47 سوره مبارکه آل
عمران «فَاِنّما یقولُ لَهُ کُنْ
فَیَکون»
«به محض اینکه گوید موجود
باش، در دم موجود شود.
»
2 ـ اعتقاد به ظهور امام زمان :
اصولاً، فتوریسم
(Fotorism) یعنی اعتقاد به
دوره آخرالزّمان، و انتظار ظهور
منجی، عقیده ای است که در
کیشهای آسمانی یهودیّت و
زرتشتی و مسیحیّت و مدعیان
نبوّت عموما، و دین مقدس
اسلام خصوصا به مثابه یک
اصل مسلّم قبول شده است.
همچنین در آئینهای هندوان و
آئین بودا نیز مسئله انتظار مطرح
است.
همانگونه که مذاهب
مختلف اسلامی نیز سرشارند از
روایات نبوی که درباره
مهدی«عج» و ظهور او رسیده
است.
ابن ابی الحدید مدائنی در
«شرح نهج البلاغه» می گوید :
«میان همه فرق مسلمین اتفاق
قطعی است، که عمر دنیا، احکام
و تکالیف پایان نمی پذیرد، مگر
پس از ظهور مهدی(عج).
»
احمد امین مصری در کتاب
«المهدیُّ المنتظرُ و العقل» تألیف
شیخ محمد جواد مغنیه لبنانی
می گوید: «اهل سنّت نیز، به
مهدی و مسئله مهدی یقینا
ایمان دارند.
»
«کتاب «خورشید مغرب» تالیف
محمد رضا حکیمی»
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله رنگین کمان نو به روایت اسناد ساواک صفحه 39