تاریخ سند: 12 مهر 1357
متن تلگراف آیت اله سیدکاظم شریعتمداری درباره حوادث کرمانشاه خطاب به روحانیون شهر کرمانشاه ـ استان کرمانشاهان
متن سند:
روز 12 /7 /57 (2537 شاهنشاهی)، آیت اله شریعتمداری درباره حوادث اخیر
شهر کرمانشاه تلگرافی جهت 13 تن از علمای شهر کرمانشاه از جمله سیدمحمد
میبدی، شیخ عبدالجلیل جلیلی و حاج شیخ عطاء اصفهانی مخابره کرده است.
متن تلگراف بشرح زیر است :
بسمه تعالی
با ابلاغ سلام و تحیات حادثه اسفناک کرمانشاه را بشما حضرات علمای اعلام و
حجج اسلام و قاطبه مسلمانان کرمانشاه تسلیت میگوئیم.
این حادثه دردناک که
در آن عده ای از برادران مسلمان ما بخاطر دفاع و تجلیل از مقام شامخ روحانیت و
اسلام و در راه کسب آزادیهای مشروع و برقراری نظام عادلانه، جانشان از دست
رفت موجب کمال تاسف و تاثر گردید.
آدمکشی اخیر در آن شهر که گروهی
معدوم و مجروح و زندانی نیز بهمراه داشت نشانه آنست که برنامه های ضدمردمی
و ظالمانه کماکان در این مملکت ادامه دارد، لذا این حرکت غیرقانونی و
ضدانسانی را قویا محکوم میکنیم و مراتب تسلیت و تاثر عمیق خود را به
خانواده های داغدیده ابلاغ میداریم خداوند قادر متعال مسلمان را از دست
استعمارگران و ظالمین نجات بخشد و اسلام و مسلمین را فتح و پیروزی کرامت
فرماید.
سیدکاظم شریعتمداری
ارزیابی خبر :
مخابره تلگراف صحت داشته و مطالب بالا در آن درج گردیده است.
اقدامات انجام شده :
مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
* صبح امروز (12 /7 /57)
«پس از شش روز تحصن
فرهنگیان کرمانشاه، مقامات
مسوول رضایت دادند تا تالار
آموزش و پرورش این شهر در
اختیار فرهنگیان قرار گیرد.
فرهنگیان پس از خاتمه
تحصن اولین جلسه کانون
معلمان را در این تالار تشکیل
دادند.
» (اطلاعات، ش
15727، ص 23) احتمالاً
پایان این تحصن به دلیل
عذرخواهی رئیس شهربانی
کرمانشاه از فرهنگیان بود.
فرهنگیان از رفتار ماموران
پلیس و توهین آنها نسبت به
خود ناراحت بودند.
(همان،
ش 15726، ص 23)
امروز (12 /7 /57) نیز
تظاهرات پراکنده ای از صبح
در خیابان های کرمانشاه به
وقوع پیوست که متعاقب آن
«ماموران پلیس، ارتش و
ژاندارمری با تانک و زره پوش
و کامیون های پر از سرباز
تظاهرکنندگان را محاصره
کردند.
سپس زدوخوردهای
پراکنده ای بین مردم و
مامورین صورت گرفت ...
امروز ادارات دولتی نیمه
تعطیل و مدارس به کلی
تعطیل بود.
» (کیهان، ش
10581، ص 2 )
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 12 صفحه 370