تاریخ سند: 11 اسفند 1356
موضوع: نجف احمدیان فرزند حجی
متن سند:
از: 26 / ﻫ تاریخ: 11 /12 /2536[1356]
به: 312 شماره: 2440 / 26 ﻫ
موضوع: نجف احمدیان فرزند حجی
ساعت 1500 روز 4 /12 /2536 نامبرده بالا که ساکن ندیک شهربابک از توابع استان کرمان میباشد و از قم عازم محل مذکور بود مورد سوءظن مامورین شهربانی یزد قرار گرفته و در بازرسیهای معموله یک فقره نامه مشکوک به دست آمده که مفاد آن از این قرار است: اخبار در قم به قدری زیاد است که از حوصله یک گزارش دهنده خارج میباشد و امروز که مشغول نوشتن نامه هستم حوزه مقدسه به مناسبت همدردی با شهدای تبریز که خود قربانی چهلم شهدای قم شدند تعطیل است و از مشارالیه نیز خواسته آنچنان باشد که مردان حق و حقیقت بودند و آن راه را دنبال کند که گذشتگان صالح و رهبران شایسته موجود طی میکنند و ضمناً در آخر نامه اضافه نموده که وضع حوزه مقدسه به علت تبعید چند نفر از طلاب آشفته است و اسامی طلاب تبعید شده را به شرح زیر اعلام نموده است:
1 . شیخ محمد یزدی: بندر لنگه 2 . مکارم شیرازی: چابهار 3 . شیخ علی آقا تهرانی:1 سیرجان 4 . حسین نوری: خلخال5 . صادق خلخالی: رفسنجان 6 . خزعلی: متواری است 7 . معادیخواه: سیرجان 8 . فهیم کرمانی: سنقر و عدهای هم زندان میباشند.
نظریه شنبه: نجف احمدیان در تحقیقات معموله اظهار داشته نامهها را از قم به شهربابک میبرده تا به صاحبان آن برساند و از مفاد آن هیچ اطلاعی نداشته است. ضمناً مشارالیه بلافاصله مرخص گردیده است.
نظریه یکشنبه: 1 . صحت خبر مورد تائید است. 2 . اصلح است از طریق پستهای مربوطه نسبت به شناسائی افراد مورد بحث و کنترل اعمال و رفتار آنان اقدامات لازم به عمل آید. افق
نظریه سه شنبه: 1 . نظریه یکشنبه مورد تائید است. 2 . یک برگ فتوکپی گواهینامه نجف احمدیان فرزند حجی اهل و ساکن ندیک شهربابک از توابع استان کرمان که حامل نامه جهت اشخاص مختلف از جمله کوچکعلی کافی در ندیک (کنگ) شهربابک بوده و دو برگ فتوکپی نامه جعفری ساکن قم خیابان خاک فرج بعد از موزائیک سازی حاج عباس پلاک 316 که نامه فوق را برای کافی ارسال داشته جهت مزید استحضار به پیوست تقدیم میگردد. اورنگ
نظریه 26 / ﻫ: نظریه سه شنبه مورد تائید است.
آقای کنونی . بهره برداری شود. 16 /12
توضیحات سند:
1. علی مراد تهرانی (خانی النگه) معروف به شیخ علی تهرانی، فرزند عزتالله در سال 1302 ش در روستای ارنگه در استان تهران و در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرم آباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) فعالیتهای ضد حکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانهی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامهی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمهی علنی عباس امیر انتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامهی انتقادات خود، عملکرد و سیاستهای شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسید که آیتالله خامنهای از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعهی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید بهشتی و آیتالله خامنهای آغاز کرد. شیخ علی آقای تهرانی به دلیل بیماری خود بزرگبینی، خود را برای همهی امور شایسته میدید و دیگران را فاقد شایستگی میشمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانیهای غیر مسئولانهی خود به تضعیف شخصیتهای انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی میدانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان پرداخت. در اقدامی دیگر طی نامهای سرگشاده به آیتالله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیتهای لازم برای تصدی مسئولیتهای کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انشار اعلامیهای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامهی این فعالیتها به اتهام حرکتهای ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر میبرد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتشبس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 379