تاریخ سند: 30 آذر 1349
موضوع: نامه خمینی و عیالش به سید احمد خمینی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره4439 /21- 30 /9 /49
موضوع: نامه خمینی و عیالش به سید احمد خمینی
اخیراً نامهای از طرف مادر سید احمد خمینی از عراق به نشانی. ایران قم جهت نامبرده ارسال که در آن روحاله خمینی پدر احمد نیز ضمن جویای حال احمد از وی خواسته که چون سید احمد کلانتری دستگیر شده لازم است ماهیانه مبلغ سه هزار ریال به خانواده ایشان پرداخت شود.2 چنانچه خانواده کلانتری در تهران است وسیله آقای تهرانی به صورت مطمئن به زیرکی که کسی مطلع نشود این مبلغ کمک شود و بنا دارم به آقای لواسانی بفرستم که یک دستگاه یخچال به عنوان مبارک باد برای شما و یک دستگاه برای آقا رضا آقازاده خودشان به همین عنوان خریداری نماید.
نظریه سهشنبه: مفاد گزارش و نظریه یکشنبه مورد تائید است.
اصل در پرونده احمد خمینی بایگانی است
روح اله خمینی بایگانی شود- 67908
توضیحات سند:
1. متن بخشی از نامه بدین شرح است:
بسمهتعالی
احمد عزیزم نمیدانم اخیراً از شما کاغذی رسیده است که این مکتوب جواب آن باشد یا آنکه نرسیده است مکتوب ابتدایی است در هر صورت سلامت و سعادت شما را از خداوند تعالی خواستار است اینجانب بحمداله سلامت هستم لکن خیلی خسته شدهام و راه مفری هم نیست مطلبی که لازم است تذکر دهم و هم منتظرم جواب بدهید آن است که آقای سیداحمدکلانتر که گرفتار است لازم است به خانوادهاش رسیدگی شود شما اولا تحقیق کنید که منزل پدرزنش کجا است پس از آن از ایشان تحقیق کنیدکه اهل منزل ایشان کجا هستند در صورتیکه در تهران هستند لازم است همه ماهه ماهی سیصد تومان به ایشان برسد شما یا خودتان آن وجه را بگیرید و با یک وسیلۀ مطمئن برسانید یا به آقای تهرانی بگویید یک وسیله مطمئنی بدون آنکه کسی مطلع شود این وجه را ماهیانه به ایشان برسانید دیگر آنکه خانم اصرار دارند که به مشهدی رضا پنجاه تومان اضافه داده شود نمیشود فرمایش خانم را اطاعت نکرد شما انجام امر ایشان را بدهید از حالا خودتان اینجانب را مطلع کنید خدمت خانواده محترمه سلام برسانید سلامت همه را خواهانم به همشیرهها سلام برسانید.
انشاءاله سالم و سعید باشید. پدرت
بنا دارم به آقای لواسانی بنویسم که یک یخچال برای شما به عنوان مبارک باد بخرند و یکی هم برای آقارضا آقازاده خودشان به همین عنوان اگر شما هم به ایشان تذکر دهید مانع ندارد خودم هم هر وقت کاغذ نوشتم تذکر میدهم.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 272