توزیع اعلامیه
متن سند:
توزیع اعلامیه
اخیراً اعلامیههائی علیه آقایان دکتر منوچهر اقبال و عبدالرضا انصاری تهیه و جهت مقامات مختلف فرستاده شده که نمونههائی از هر یک جهت استحضار به پیوست تقدیم میگردد. عدم رضایت در وزارت کشور و شهرداریها و وزارتخانهها از طرز رفتار رضا انصاری مترجم - سابق اصل ۴ 1 و شریک خانم یوسفی و شریک لاستیکسازی گودریچ به درجهای رسیده است که روی بیوک صابر را سفید کرده است. برای اینکه سر و صدای دزدیهای آب و برق خوزستان بلند نشود بیشتر از یک میلیون تومان در تهران خرج کرده رضا انصاری تا ده سال پیش خرجش را احمد آرامش میداده و از تصدی سر دزدیها حالا دارای ۶۰ میلیون تومان ثروت و بقول خودش به مقامی رسیده که هیچکس نمیتواند او را تعقیب کند. آقای دکتر اقبال با این سوابق ننگین چون برادرش خسرو اقبال معاملاتی با شرکت رضا انصاری انجام میدهند از این دزد بد سابقه حمایت می کند. اخیراً رضا انصاری از ترس تعقیب قانون سهامی را در شرکت گودریچ یکی از بستگانش منتقل کرده.
ما از آقای دادستان دیوان کیفر خواهش میکنیم به حساب دزدیهای مترجم سابق اصل ۴ و پسر زن استاد حبیباله بنا رسیدگی فرمایند و از آقای دکتر اقبال خواهش میکنیم برای خدمت به شاهنشاه عظیمالشأن دست از حمایت رضا انصاری معلوم الحال بردارند.
توضیحات سند:
___
1- اصل چهارم ترومن: سیاست خارجی ترومن پر این امر مبتنی بود که، هر جا از سوی کمونیستها تهدیدی پدید آمد، با آن به مقابله پردازند اما آمریکاییها برای رویاروئی وسیلهای جز بمب اتمی دراختیار نداشتند امریکا برای مقابله با تهدیدات نظامی شوروی در اروپا سیاست مسلح کردن کشورها و اعطاء وام به اروپائیان را در پیش گرفت. آمریکا معتقد بود که کمونیسم در زمینههای بحران و فقر رشد میکند. و تنها روش مقابله با آن، اعطای کمکهای اقتصادی به کشورهایی است که با چنین معظلاتی دست به گریبانند. در پایان سال ۱۹۴۶، آمریکا برای مقابله با تهدیدات شوروی سه راه در پیش گرفت، 1- بازسازی منابع نظامی آمریکا ۲- فرستادن کمک به کشورهائی که در مخاطره قرار گرفتهاند ۳- در اختیار نهادن کمکهای اقتصادی و تکنیکی به نیازمندان آن. در این میان یونان ظاهراً مسئله ساز اول بود، ولی مهمتر از یونان آلمان بود که برای دفاع از اروپای غربی حیاتی مینمود. بحرانهای ترکیه و ایران که بر سر اشغال نظامی کشور اخیر و پشتیبانی شوروی از حکومتهای محلی در آذربایجان و کردستان پدید آمده بود، بر معضلات موجود میافزود. وزارت خارجه آمریکا معتقد بود که اگر یونان از دست برود، ترکیه نیز به دنبال آن از دست خواهد رفت و روسیه شوروی خواهد توانست کنترل تنگه داردانل را در دست گیرد. بر طبق نظریه آجسون «اگر کشوری به دامان کمونیسم میافتاد، همسایگان آن کشور نیز همان شیوه را دنبال میکردند.» این نظریه بعدها به «دومینو» معروف شد. از این رو آجسون معتقد بود که یک سیب گندیده ، بقیه سیبهای سبد را فاسد خواهد کرد. در ماه مارس ۱۹۴۷، ترومن تأکید کرد که هر زمان و هر جا که یک دولت ضد کمونیست، از طرق مختلفی چون یاغیان بومی ، یا دخالت خارجی و یا حتی فشار دیپلماتیک (مانند ترکیه) مورد تهدید قرار گیرد، ایالات متحده نیازهای اقتصادی سیاسی و مهمتر از همه نظامی آن کشورها را تأمین خواهد کرد. دکترین ترومن راه را برای کمکهای حجیم آمریکا به اروپا میگشود. اگرچه در رابطه با ترکیه و یونان تأکید بر روی بعد نظامی بود، اما در رابطه با اروپای غربی، این تأکید شامل بعد اقتصادی میشد. اما در مجموع همه آنها نقش واحدی در برابر شوروی ایفاء میکردند. یکی از حوادث دوران زمامداری ترومن ماجرای کودتای کمونیستی چکسلواکی بود که در پی آن، رئیس جمهور فرمان انحلال تشکیلات «اداره خدمات استراتژیک» را صادر کرد. به این علت که سازمان با قالب گشتاپوئی مغایر با سنتهای آمریکا است.» در ادامه این راه، وی در سال ۱۹۴۷ با تشکیل «سازمان اطلاعات مرکزی» (سیا) به عنوان بخشی از «قانون امنیت ملی» موافقت کرد. بعد دیگر آئین ترومن «اصل چهار» معروف او بود که در سال ۱۹۴۹ آن را ارائه کرد. وی در این طرح قول داد که کمکهای فنی آمریکا را جهت تأمین نیروی حیات بخشی ارائه خواهد داد، تا این نیروها مردم جهان را برانگیزانند و به عملیات پیروزمندانه بر علیه ستمگران خویش و هم چنین دشمنان دیرینهشان یعنی گرسنگی، حمایت واقعی برخوردار نیستند. بر طبق این نظریه دولتهای کمونیست به خاطر نداشتن محبوبیت، از اعزام سربازانشان به جبهه جنگ وحشت دارند، و در صورت اعزام شدن به جبهه برای آنها نخواهند جنگید. ترومن اعلام کرد که کرهای حق دارند آزاد مستقل و متحد باشند. آمریکائیها بر آن باور بودند که «پیونگ یانگ» «اولین پایتخت از پایتختهای پرده آهنین» است که آزاد خواهد شد به نظر میرسید مفهوم این سخن چنین باشد که بقیه پایتختها نیز به دنبال «پیونگ یانگ» آزاد خواهد شد. از دیدگاه آمریکائیها دکترین ترومن دستاوردهای متعددی کسب کرده بود. در زمان وی آمریکا، صاحب بمب هیدروژنی شد (مارس ۱۹۵۱) و در سپتامبر ۱۹۵۱ پیمان صلحی را با ژاپن به امضاء رسانید. بر طبق این پیمان آمریکائیها میتوانستند در ژاپن پایگاههای نظامی داشته باشند، اما روسها از همین حق مستثنی بودند. ترومن پایگاهای آمریکا را در اقصی نقاط جهان گسترش داد و بدین وسیله روسها و چینیها را احاطه کرد. او در نوامبر ۱۹۵۰ آموخته بود که نباید به فراسوی پردههای آهنین قدم گذارد لیکن اطمینان داده بود که اگر کمونیستی در قسمت آزاد این خط سر خود را نشان دهد، کسی آنجا خواهد بود تا او را هدف قرار دهد، و این فرد معمولاً امریکایی خواهد بود. دولت ترومن تأسیسات بسیار وسیع نظامی را که فراتر از آنچه ممکن بود در زمان صلح بر اندیشه ما خطور کند از خود بر جای گذاشت ... این تأسیسات موجد یک صنعت تسلیحاتی وسیع و ظاهراً دائمی شدند که اکنون تماماً به قراردادهای دولت وابستهاند. وزارت دفاع، بدون هیچ شکی به بزرگترین شرکت مدیریت صنعتی جهان تبدیل شده بود؛ شرکتهای عظیم خصوصی ، مثل جنرال موتورز، دوپون و سازندگان بزرگ هواپیما، به صورت قدرتهای انحصاری در آمدند و دولت دست به تولید سلاحهای عظیم هیدروژنی، از خانواده بمب اتم ، موشکهای هدایت شونده، بمب افکنهای دوربرد و استراتژیک ب - ۵۲ تانکها و ناوهای عظیم جدید، و دیگر سلاحهای سنگین، زده بود. دولت خطر جنگ را افزایش داده و در همان حال آن را به مقیاس وسیعی خطرناکتر کرده بود. بر اساس دکترین ترومن، آمریکا مواضع قدرت خود را در اطراف امپراطوری کمونیست گسترش میداد. مجتمعهای صنایع نظامی در ایالات متحده به صورت یک نیروی عظیم اجتماعی و اقتصادی ظاهر میشدند. ترومن در حالی رهبری آمریکا را به دست گرفت. که این ملت مشتاق بازگشت به روابط سنتی لشکری، کشوری و سیاست خارجی تاریخی آمریکا مبتنی بر عدم دخالت در امور دیگران بود. اما هنگامی که وی کاخ سفید را ترک کرد. حضور آمریکا در کلیه قارههای جهان و یک صنعت تسلیحاتی بسیار وسیع را از خود به ارث گذاشت. «فرهنگ علوم سیاسی»
منبع:
کتاب
دکتر منوچهر اقبال به روایت اسناد ساواک صفحه 327