صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: روضه‌خوانی در مسجد جامع گرمخانه

تاریخ سند: 4 دی 1347


موضوع: روضه‌خوانی در مسجد جامع گرمخانه


متن سند:

به: 316 شماره: 33890 /20ه‍ 3 از: 20ه‍ 3 شیخ غلامحسین جعفری در تاریخ 29 /9 در مسجد جامع گرمخانه در حال ایستاده اظهار داشت من وظیفه خود می‌دانم حرف بزنم چطور حرف نزنم هر کاری بکنند حرف نزنم که نمی‌شود، شما چرا ساکت هستید مسلم بدانید هر قدر ساکت باشید هر چه دارید از شما خواهند گرفت بعد شما دست به زانو خواهید نشست و خواهید دید که کار از کار گذشته الان هم همه کارها را از شما گرفته‌اند و شما باز هم چیزی نمی‌گویید یا لااقل آن‌هایی که حرف می‌زنند تقویت نمی‌کنید الان حق شما را گرفته‌اند و می‌دانید چه‌قدر کار خرابی می‌کنند.
همین حالا آقای حجازی را نمی‌گذارند منبر برود یکی از افراد سازمان گفته است این شیخ خودش این‌طور می‌کند که نگذارند به منبر بروید زیرا پول به شما نخواهند داد حالا ببینید تا چه اندازه تخریب می‌کنند این‌ها می‌خواهند این مسجد که از حقوق ملت پشتیبانی می‌کند در تاریکی بماند و مخروبه بماند من از شما چیزی نمی‌خواهم ولی شما نگذارید این مسجد خلوت بماند زیرا در این‌جا حرف‌هایی گفته می‌شود و حمایت از شما و دین شما و حقوق شما می‌کند کسی که پشتیبان شما باشد و حرف اسلام را بگوید در تمام کارهایش خراب‌کاری می‌کنند.
آمده‌اند پیش من و گفته‌اند بیست تومان در ماه به شما خواهد رسید ولی این حرفها را نگویید و دخالت در سیاست نکنید من هم گفته‌ام این حرف‌ها پیش من نزن بیست هزار تومان و صد هزار تومان برای ترک گفتن حقایق اسلام چیزی نیست و نباید اسلام را به این پول‌ها فروخت1 و اما سیاست که می‌گویند اگر مقصود از سیاست، دروغ و چاخان و کلاه‌برداری باشد من اهلش نیستم ولی سیاست به معنی تغییر زندگی مردم و بیان حقایق اسلام را وظیفه می‌دانم و باید بگویم به هر حال گفتم این‌ها مثلشان مثل سگ است اگر در مقابلش ایستادگی کنید عقب‌نشینی خواهند کرد و اگر چیزی نگویید شما را پاره پاره و به سوی نابودی خواهند کشاند.
من در یک جایی بودم و سگی عوعو کنان به طرف من آمد و من چیزی نگفتم نزدیک بود لباسم را پاره کند ولی در مقابلش مقاومت کردم و چیزی که نمی‌دانم کاسه بود چه بود؟ در دست داشتم همین که دید مقاومت می‌کنم پا به فرار گذاشت این‌ها هم همین طور هستند اگر شما مردم چیزی نگویید و ما هم چیزی نگوییم این‌ها بدتر خواهند کرد و من چیزی نمی‌خواهم فقط شما این مسجد را خلوت نگذارید نه این که ماه رمضان تمام شد شما نیایید من هم با دو نفر دیگر تفسیر بگویم‌.
اداره کل سوم 4 /10 از طرف رئیس بخش 3 ـ تابش

توضیحات سند:

1.
در مقدمه در شرح زندگی آیت‌الله غلامحسین جعفری مشابه این ماجرا از قول آقای عزت‌شاهی درج گردیده است.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 190

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.