تاریخ سند: 29 فروردین 1339
اطلاعیه
متن سند:
به قرار اطلاع بعد از نیمه شب 27 فروردین ماه جاری والاحضرت شاهپور حمیدرضا به اتفاق عدهای از جمله، خرم ـ پژهان و یک آرتیست، جوادی معاون دادسرای مرکزبه بار نیلوفر واقع در خیابان فرصت رفته و مشغول صرف مشروب میگردند.
پس از مدتی والاحضرت یک بطری خالی را به طرف یک آمریکایی که در جلوی بار بوده پرتاب و بطری به پشت او اصابت میکند در نتیجه اعتراض فرد آمریکایی والاحضرت قصد کتک زدن او را داشته که با دخالت اطرافیان آمریکایی را از بار خارج مینمایند.
در این موقع شخصی به نام کاشانی که آشنایی قبلی با والاحضرت داشته به بار وارد و به جمع اطرافیان والاحضرت اضافه میشود.
پس از تعارفات معموله والاحضرت به او دستور میدهند که برو زنهایی که در این بار هستند به سر میز دعوت کن او هم برای این منظور رفته که در این موقع والاحضرت به پژهان دستور میدهند کت وی را از عقب پاره کند پژهان هم این عمل را انجام و طبعاً بین او و کاشانی بگومگو در میگیرد که با اشاره والاحضرت کتک مفصلی به کاشانی زده میشود و حتی خود والاحضرت هم چند کشیده به او میزند که در نتیجه یکی از دندانهایش شکسته است و در ضمن والاحضرت اظهار داشتهاند ...
به نام کادو برای بچه من ده صندوق از گمرک برایت مرخص کردهاند و بعد فقط 20 هزار تومان به من داده و پنجاه هزار تومان به محمودرضا ...
.
پرداخت کردهای صندوقها را من برایت مرخص کردهام به او پول میدهی.
در این هنگام جوادی یک فردی را به والاحضرت به نام بازپرس دادسرا معرفی و جهت خوش خدمتی میگوید هر امری دارید بفرمایید که به وسیله بازپرس و اینجانب انجام شود و بعد از بار خارج گشته.
والاحضرت با اطرافیان نیز به طرف کاباره لوکولوس عازم میشوند در آنجا یک زن و مرد خارجی که سر میزی نشسته و به تصور اینکه آن زن آرتیست میباشد دستور میدهند که زن مزبور به سر میز والاحضرت بیاید لیکن نامبرده از آمدن امتناع نموده و بالنتیجه به پاسبان کاباره دستور میدهند آن دو نفر را به نام اهانت به والاحضرت به کلانتری جلب نماید و سپس یکی از اطرافیان والاحضرت به کلانتری رفته و چون متوجه میشود که آن دو نفر توریست بودهاند لذا به رئیس کلانتری اظهار میدارد آنها را مرخص کند و به همین ترتیب نیز عمل میگردد.
برای اعلیحضرت همایونی تقدیم میگردد.
تهیه و تقدیم شد.
31 /1 /1339
منبع:
کتاب
حمیدرضا پهلوی به روایت اسناد ساواک صفحه 60