تاریخ سند: 5 تیر 1341
موضوع: سخنان آقای حجازی در مسجد ارک
متن سند:
شماره: 4430/س ت
در تاریخ چهارشنبه 30 /3 /41 آقای حجازی1 در مسجد ارک به منبر رفته پس از ذکر مقدمهای چنین اظهار داشت: یکی از مؤسسات استعماری اطلاعات2 میباشد که همیشه به فکر است که یکی دیگر بر نشریات و مجلات چرند و مزخرف خود اضافه کند.
یکی از نشریات این مؤسسه مجله اطلاعات بانوان است که همیشه از زنان خوشگذران و هوسران جانبداری میکند و هر چند مدت یک مرتبه بهنام جشن از زنان و دختران دعوت میکند که دور یکدیگر جمع شده و ما آخوندها و وعاظ را به باد تمسخر و استیضاح گرفته و دین را بازیچه هوی و هوس خود قرار دهند.
آنهایی که همیشه داد از آزادی زنان میزنند همه از زنان فئودال و وکلای سابق هستند که برای شوهران خود تبلیغ و کار میکنند اینها دلشان برای زنان دیگر نسوخته است.
از جامعهای که تحت استعمار قرار گیرد برای اینکه ملت آن نتواند بر علیه استعمار قیام کنند دو چیز را میگیرند یکی اقتصاد و دیگری فرهنگ.
وضع اقتصاد ما را شما بازاریها میدانید چقدر خراب است.
بازار یعنی مرکز اقتصاد ما بر دست دو گروه است یهودیان3 و بهائیان.
نفت و سایر مواد دیگر ما را برده عوض آن برای ما جهل و فساد وارد میکنند وضع اقتصاد ما طوری است که همیشه باید دولتین [دولت] ما دست قرض پیشِِِ کشورهای بیگانه دراز کند.
دستگاه استعماری فرهنگ بیفرهنگ ما را به دست افرادی خائن و استعمارگر امثال این مرد مزدور خائن سپردهاند هر وقت میخواهند باندهای هروئینی را پیدا کنند باید به سراغ دبیرستانهای دخترانه بروند و هر وقت بخواهند باندهای دزدان را بگیرند به سوی دبیرستانهای پسرانه بروند.
من از این مرد خائن مدارکی دارم که خیانت او را ثابت میکند.
کسانی که در این مجلس هستند و سخنان مرا دیکته کرده و گزارش میدهند بنویسند من کسی نیستم که دست از عقیده خود بردارم و یا مانند آن آخوندی نیستم که با چندرغاز مرا بخرند من هدفی دارم که به سوی هدف خود میروم و هیچ کس نمیتواند از این راه منحرفم کند اگر گذاشتند فردا شب و یا پس فردا شب مدارکی دارم که از کلیه آنها عکسبرداری کردهام برای اطلاع شماها که در این مجلس جمع شدهاید خواهم خواند تا بدانید به دستگاه سر تا پا فساد فرهنگ ما چه مرد خائن و پست ملوث تکیه زده است.
همین اسرائیل که پنیر گندیدهاش را برای ما هدیه میکند عمال او ثروت ما را به غارت میبرند یکی از آنها القائیان [القانیان] است که رقم مالیاتی او سر به چندین میلیون تومان میزند و یک شاهی آن را نپرداخته است و مالیات را باید شما دکانداران و کاسبهای جزء بپردازید چون دولت آنقدر قدرت ندارد که مالیاتها را از فئودالها و ملاکین بزرگ بگیرد و تمام بار مالیات بر دوش شما است امروز در یکی از روزنامهها میخواندم که دولت بخشنامهای برای این وزیر خائن فرستاده و دستور داده است که از سال آینده در دانشسرای عالی و مقدماتی رشتهای به نام قرآن و تفسیر تأسیس گردد اما اگر این بخشنامه عملی شده شما هر چه میخواهید به من بگویید از این بخشنامهها زیاد کردهاند چند سال پیش بخشنامه کردند که پیالهفروشی ممنوع است آیا کسی به آن عمل کرد؟
طبق آماری که گرفتهاند تعداد پیالهفروشی و مشروبفروشی از تعداد دکانهای نانوایی بیشتر است آیا برای یک کشور مسلمان این ننگ نیست؟ اگر میگوییددروغ میگویم بروید [ناخوانا] سرتاسر خیابان شاهرضا و اسلامبول و شاه آباد و جاده شمیران قدیم و جدید پیالهفروشی وجود دارد.
باز هم میگویم کسانی که مأمور هستند سخنان مرا دیکته کنند بنویسند که وظیفهام اینست که حقایق را به اطلاع مردم برسانم و از دستگاههای فاسد انتقادکنم.
درباره حیات عقاید مختلفی است.
مارکیست [مارکس] رهبر کمونیستها میگوید حیات عبارت از اقتصاد و تولید.
فروید میگوید حیات یعنی لذت بردن از جنس مخالف ولی مثلاً یک باربر حیات را در موقعی میداند که ماشین بار بیاید و بار آنرا بر دوش بکشد اما امام حسین علیه السلام حیات را جهاد در راه عقیده و ایمان میداند.
من هم عقیدهای دارم که در راه آن حاضرم جان بدهم.
گیرندگان : اداره کل سوم
تعداد نسخه: 5
توضیحات سند:
1ـ سید عبدالرضا حجازی در سال 1313 ش در شهرضای اصفهان متولد شد.
وی پس از خواندن دروس جدید و مقدماتی در زادگاهش، به اصفهان آمد و مدت سه سال از درس حجتالاسلام حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره جست و در سال 1329 به حوزه علمیه قم مسافرت کرد.
وی پس از تکمیل سطوح عالیه و استفاده از محضر استادانی چون آیتالله العظمی بروجردی و آیتالله العظمی مجاهدی، علم معقول و تفسیر قرآن را نزد علامه طباطبایی فرا گرفت.
در سال 1340 به تهران آمد و به تبلیغ احکام مشغول شد و در شمار وعاظ نامی درآمد.
سید عبدالرضا دوره لیسانس را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و دورۀ دکتری را در دانشگاه آنکارا طی نمود.
وی در پی اعتراض به رژیم پهلوی بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شد ولی هربار با درخواست مساعدت و اظهار تمایل به همکاری با ساواک و تقاضای عفو آزاد میشد.
در اسناد ساواک او به عنوان یک روحانی متزلزل فکری شناخته میشود.
سید عبدالرضا حجازی در سال 1361 ه ش در جریان دستگیری باند کودتای قطبزاده، متهم ردیف سوم بود که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و توطئه براندازی محکوم شد.
2ـ روزنامه اطلاعات به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی عباس مسعودی در تهران تأسیس گردید و شماره اول آن روز یکشنبه 19 تیر ماه 1305 مطابق با 30 ذیحجه 1344 روی یک ورق بزرگ چاپ و منتشر شد.
این روزنامه از قدیمیترین روزنامههای کثیرالانتشار ایران است که از بدو انتشار تاکنون به استثناء توقیف 43 روز در 1321 ش، بدون وقفه و تعطیلی منتشر شده است.
در آغاز تأسیس محل روزنامه اطلاعات خیابان لالهزار کوچه وثوق بود و پس از توسعه به خیابان خیام (جلیلآباد سابق) منتقل گردید.
مؤسس و مدیر مسئول این روزنامه یکی از شخصیتهای سیاسی وابسته به رژیم پهلوی بود، که در دورۀ رضاخان 6 دوره (از دوره 10 تا 15) نماینده تهران در مجلس شواری ملی بود و پس از آن در دوران سلطنت محمدرضا شاه نیز 6 دوره نماینده مجلس سنا شد و در زمان مرگ در 1353 ش علاوه بر مدیر مسئولی روزنامه اطلاعات سناتور نیز بود.
او مدتها نایب رئیس مجلس سنا بود همچنین مدیر مجله عربیالاخاء ارگان باشگاه فراماسونری لاینز ایران بود.
پس از مرگ او اداره روزنامه اطلاعات به پسرش فرهاد مسعودی که او نیز سناتور بود واگذار شد و در زمان مدیر مسئولی او بود که مقاله توهینآمیز این روزنامه روز 17 دی 1356 چاپ شد.
(رک: بزم اهریمن، جلد سوم، صفحه 132، مرکز بررسی اسناد تاریخی و تاریخ جراید ایران، محمد صدر هاشمی، صفحات 202، 203 و 208، انتشارات کمال اصفهان، چاپ دوم، سال 1363)
3ـ یهودیان: یکی از مظاهر اسلام زدایی دوره پهلوی، تقویت روز افزون مذهب و ادیان باطله، اعم از ادیان منسوخه یا مذاهب ساختگی بیپایه میباشد.
[مانند بهائیان و تقویت یهودیان صهیونیست] تقویت کلیمیها از جهت اقتصادی در دوره محمدرضا به جایی رسیده بود که میتوان گفت اقتصاد کشور را در قبضه قدرت کلیمیها قرار داده بود.
حمایتهای فراوان رژیم شاه از این طایفه در ابعاد گوناگون، و روابط سیاسی رژیم با دولت غاصب صهیونیستی مستقر در فلسطین اشغالی، علیرغم نفرت شدید ملت ایران از رژیم صهیونیستی گوشهای از سیاست اسلامزداییهای رژیم شاه را شکل میداد.
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا، در کتاب خاطرات خود، در خصوص روابط شاه مخلوع و رژیم غاصب صهیونیست مینویسد: «...
مطلعترین همکاران خارجی من در تهران، که کمتر از همه به چشم میخورد، نمایندۀ سیاسی اسرائیل، در تهران بود.
او یکی از دیپلماتهای ارشد کشور خود به شمار میرفت، در تهران عنوان سفارت نداشت.
زیرا با وجود رابطه صمیمانه اسرائیل با حکومت شاه، چون ایران یک کشور اسلامی بود، شاه ترجیح میداد روابط با اسرائیل در سطح غیر رسمی باقی بماند.
با وجود این چون قریب هشتاد هزار یهودی در ایران زندگی میکردند و جامعه یهودیان ایران در کلیه رشتههای تجارت و اقتصاد ایران رسوخ کرده بودند، دیپلماتهای اسرائیلی در تهران به شبکۀ اطلاعاتی وسیعی در کشور دست داشتند که نظیر آن در اختیار هیچ کشوری نبود.
» (اهرمها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، فخر روحانی، جلد اول، صفحه 187 و 188، نشر بلیغ، چاپ اول سال 1370)ـ البته این نظر نویسنده است و گرنه بودند یهودیانی که نسبت به صهیونیستها با نگاه منفی مینگریستند و از همکاری با آنان و عواملشان خودداری مینمودند.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 17