تاریخ سند: 7 بهمن 1346
موضوع: جلسه منزل دکتر علی امینی
متن سند:
به: ۳۲۱ شماره: 34662 /20 ﻫ 4
از: 20ﻫ 4 تاریخ: 7 /11 /46
موضوع: جلسه منزل دکتر علی امینی
در حدود ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه 4 /11 /46 در منزل دکتر علی امینی عدهای در حدود ۷ نفر از جمله خلیقی از دارایی، سرمست جوان سفیدرو و مو بوری به نام واعظی که گویا کارمند دارایی است. سید معممی به نام شریفی اهل لشت و نشاء شیخ معممی به نام حریری حضور داشتند. جلسه خیلی خودمانی بود دکتر امینی سوال کرد بچهها چه خبر است واعظی گفت این سرو صدای انقلاب اداری در عموم کارمندان سوء اثر گذارده است حتی اولیای دولت هم ایمانی بر حسن این عمل ندارند دکتر امینی گفت بسیار کار خطرناکی را دست میزنند وقتی شالوده مملکت را درهم بریزند دیگر نمیشود به صورت اول در آورد وضع مملکت ما میخواهد آرامش پیدا کند از یک گوشه سروصدا پیدا میشود و زحمات همه را به باد میدهد دکتر امینی اضافه کرد دوستی دارم که هر شب به آقای هویدا با همند او میگوید اگر در کارها هویدا ورزیده بود و عملش در مملکت مثمر ثمر بود این اشکالات پیش نمیآمد بعد از چندین سال وقتی اشکار شد که شخصی در عمل ناتواناست و از عهده مسولیتی که دارد برنمیآید دیگر چرا خود را آزمایش میکند واضح است که نتوانسته است بر اوضاع مملکت مسلط گردد پس دست و پا زدن و این طرف و آن طرف پریدنها به زیان مملکت و ملت تمام میشود واعظی گفت در این کشور بسیار آدمهای خوب و سالم پیدا میشود ادامه داد گفت از طرف وزارتخانه مأموریت داشتم در شهربانی با تیمسار صلحجو تماس بگیرم وقتی داخل اطاق ایشان شدم آشنائی او برایم تازگی داشت چون اولین باری بود که با او آشنا میشدم. آنقدر این مرد مؤدب و روشن بر اوضاع بود که حد نداشت من برای اینکه چیزی از دهان او بکشم از او سئوال کردم تیمسار مرگ تختی عجب مردم را ناراحت کرده بود او خندید گفت خیر این دملی بود چرک کرده مرگ تختی نیشتری بود که دمل را ترکاند این مردم به خاطر تختی اجتماع نکرده بودند این اجتماع دورنمائی از نارضایتی را نشان میداد باین دلیل بعد از یکی دو روز نام تختی به کلی از زبانها افتاد.
دکتر امینی گفت نباید مردم را ناراضی کرد و از کار برکنار نمود بدون مشاغل گذارد خدا رحمت کند مرحوم رضاشاه کبیر را واقعاً او مرد بزرگی بود که نظیر او در دنیا نیامده است.1 دکتر امینی ادامه داد و گفت هنگامی که مرحوم داور مرد این حاجی سید ابراهیم ابطحینژاد سر جنازه او قران میخواند من که برای مرگ پدر و برادرم گریه نکردم برای مرحوم داور گریه کردم ابطحی گزارش میدهد که بر جنازه داور دکتر امینی و فروهر زار زار گریه کردند. موضوع فوری به عرض شاه رسید دستور دادند که این دو نفر نسبت به فوت داور ناراحتی دارند بیکارشان نکنید ولی مراقبشان باشید ولی امروز بدون اینکه شاه متوجه شود مردم را بیکار میکنند و یک پرونده بدون سر و ته برایش میسازند خدمت اعلیحضرت بودم رئیس ژاندارمری مطالبی در اطراف کارمندان گمرک شرح میداد و شاه را ناراحت میکرد. زیر گوش شاه عرض کردم قربان باید گوش داد که کارمند گمرک درباره ژاندارمری چه میگوید شاید مطالب این تیمسار سرو تهی نداشته باشد شاه فرمودند یعنی چه عرض کردم امکان ندارد که گمرک چی بدون سازش با ژاندارم بتواند دزدی کند اگر دزدی در گمرک میشود با قدرت هر دو دسته انجام میگیرد. دکتر امینی از وضع اقتصادی و درهم اقتصادی و درهم ریختگی ادارات ناراحت بود و عقیده داشت نه شخص میتواند این وضع بد را تحمل کند و نه میتواند ساکت بماند. بعد دکتر امینی به ناراحتیهای عازمین مکه اشاره کرد گفت اکنون عدهای را سرگردان کردهاند خوب بود قبلاً اعلان میکردند و شرایطی را برای رفتن مکه در نظر میگرفتند و تکلیف همه را روشن میکردند.
نظریه رهبر عملیات:
تشکیل جلسه مورد تأیید بوده و احتمالاً مفاد گزارش فوق نیز مطرح گردیده است.
توضیحات سند:
1- رضاشاه پهلوی:
رضاشاه پهلوی، فردی بیسواد بود و از فهم و شعور و درک اجتماعی و سیاسی و دینی بهرهای نداشت.
او برای حفظ قدرت خویش و ادامه سلطنت بر کشور از هیچ کاری فروگذار نمیکرد و در از بین بردن و فروختن آداب و سنن و آداب و فرهنگ ملی و دینی ایران و ایرانی ید طولانی داشت.
رضاخان با تکیه بر کرسی سلطنت و سرکوب قشرهای مختلف مردم به سراغ مهمترین خواسته غرب و اساسیترین شاهرگ حیات جامعه، حجاب زن ایرانی آمد و در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ ﻫش دستور کشف حجاب را صادر کرد.
ایجاد پدیده روسپیگری در جامعه، رواج فحشا و فساد در میان جوانان. خودکشی توسل به مواد مخدر، عریان شدن زنان از جمله آثار کشف حجاب رضاخانی بود.
رک: شاهنشاهی پهلوی در ایران ج ۱. عبدالامیر فولادزاده ص ۱۹۲-۱۹4
- رضاشاه خسرو معتضد، تهران، مؤسسه تاریخ معاصر
- خاندان پهلوی، ۲ جلد. تهران، مؤسسه
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 395