صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: سومین اجلاس دوره جدید هیأت اجرائی حزب ایران نوین

تاریخ سند: 30 اردیبهشت 1353


درباره: سومین اجلاس دوره جدید هیأت اجرائی حزب ایران نوین


متن سند:

از: 20ﻫ 21 تاریخ:30 /2 /1353
به: 341 شماره: 61598 /20ﻫ 21
درباره: سومین اجلاس دوره جدید هیأت اجرائی حزب ایران نوین
جلسه فوق در ساعت 1800 به ریاست آقای امیر عباس هویدا نخست‌وزیر و رئیس هیأت اجرائی و دفتر سیاسی حزب با حضور دبیرکل و 9 نفر اعضاء دفتر سیاسی و 110 نفر اعضاء هیأت اجرائی تشکیل شد وزرا شرکت کننده عبارت بودند از شهرستانی وزیر راه ـ عبدالحسین سمیعی1 وزیر علوم و آموزش عالی‌ـ منصور روحانی وزیر کشاورزی ـ همایون جابرانصاری وزیر آبادانی مسکن ـ کیانپور2وزیر اطلاعات ـ رضا صدقیانی3 وزیر تعاون و امور روستاها ـ احمد هوشنگ شریفی4 وزیر آموزش و پرورش ـ دکتر شیخ‌الاسلامی‌زاده وزیر رفاه اجتماعی‌‌ـ هادی هدایتی وزیر مشاور معاون اجرائی نخست‌وزیر ـ ایرج وحیدی وزیر انرژی و سوخت.
ابتدا نخست‌وزیر از تغییر کابینه و انتخاب اعضاء جوان حزب و اعضاء انرژیک در کابینه سخن گفت و از خدمات قائم مقام قبلی دبیرکل تجلیل کرد و اظهار داشت به جای ایشان دکتر جواد سعید5 به عنوان قائم مقام دبیرکل منصوب می‌شوند و به جای یزدان‌پناه وحیدنیا6 تعیین شد به جای رئیس سازمان کشاورزان صدری کیوان7 و همچنین دکتر حیدرقلی برومند به عنوان معاونان دبیرکل انتخاب می‌شوند (تایید اعضاء)
در مورد اعضاء دفتر سیاسی گفت با توجه به اهمیت برنامه‌های دولت در بخش‌های آموزش و پرورش و تعاون امور روستاها و تعویض دوتن وزرای مزبور که عضو دفتر سیاسی بودند آقایان صدقیانی و شریفی را به جای آنان پیشنهاد می‌کنم (اعضاء تایید نمودند) سپس نخست‌وزیر اضافه نمود لازم است سازمانی یا گروهی در حزب به وجود آید یا مسئولی که کار غیر دولتی داشته و فرصت داشته باشد این قبیل مسائل را مثلاً و ... 8 بررسی و نتیجه را مستقیماً به دفتر سیاسی بدهد و آقای عطااله خسروانی را پیشنهاد می‌کنم آنگاه دبیرکل حزب در برابر میکروفون قرار گرفت و گفت برخلاف تبلیغات حزب اقلیت، حزب ما مستحکم است ولی آن‌ها نیز حقی دارند ولی این امر مانع از پیشرفت همه جانبه ما نیست حزب ما ریشه دوانیده و وظایف مهمی در سال جاری در پیش داریم، در انتخابات آینده مجلسین کمترین سستی نمی‌کنیم تا مبادا عقب بمانیم ضمناً فرصتی به دست آمده تا در حزب ما افراد متزلزل و آنها که فقط اسم نوشته‌اند خود به خود طرد شوند شاید آنان فکر می‌کنند که حزب ما در اقلیت قرار خواهد گرفت نامبرده اضافه نمود، کمترین بهانه‌ای به منظور عدم رسیدگی به نظرات مردم و افراد حزبی که به عنوان نمایندگان مردم در حوزه‌های حزب گرد آمده‌اند از طرف وزرائی که نسبت به نظرات حوزه‌ها و مردم مخالفت کنند، مبارزه خواهیم کرد و ما در برابر شما خواهیم ایستاد چون مردم خواست‌ها و نظراتی دارند که نباید نسبت به آنها بی‌اعتنا بود (این اولتیماتوم باکف زدن‌های شدید همراه بود) نامبرده در شرایطی این سخنان را می‌گفت که چشمش درست رو در روی وزراء بود سپس از قائم مقام قبلی دبیرکل تقدیر کرد و از آقای نخست‌وزیر خواست که نشان درجه یک حزبی به نامبرده داده شود که این نشان به وسیله آقای نخست‌وزیر به سینه آقای معینی نصب شد.
سپس عطااله خسروانی گفت من مریض هستم و هرگز چنین سمتی را اگر می‌دانستم قبول نمی‌کردم، قلباً درباره اتحاد‌ ـ وحدت و هماهنگی در حزب صحبت کنم به این ترتیب فرصتی نیست سپس این جلسه خاتمه یافت و بلافاصله جلسه عمومی مسئولان قسمت‌ها ـ نمایندگان مجلس ـ رابطان حوزه‌ها آغاز به کار کرد و آقای نخست‌وزیر انتخاباتی را که صورت گرفته بود مجدداً یادآوری کردند و افزودند که آقای خسروانی مسئول گروه بررسی مسائل عمومی در حزب شدند، آقای نخست‌وزیر گفت تبلیغات حزب مردم نباید در ما هراس ایجاد کند، زیرا حزب ما طی ده سال خود در همه جا ریشه دوانیده و آنها که آن طرف ما هستند غر می‌زنند گریه می‌کنند چون ضعیف هستند حالا دیگر شاهنشاه آریامهر امر فرمودند که انتخابات باید در کمال پاکیزگی و درستی انجام شود این اوامر معظم‌له امید همه ما بود و وضع ما روشن‌تر شد چون هر وقت دولت در انتخابات دخالت کرد وضع خراب شد دیگر ما مجبور نیستیم به نفع دیگران دخالت کنیم (منظور به نفع اقلیت و سهمیه‌بندی بود) اقلیت با تیتر درشت در روزنامه خود به دولت حمله می‌کند، باید بکند اگر نکنند ما نمی‌توانیم خدمات حزب خود را به رخ بکشیم حزب اقلیت میتینگ /600 نفری به صورت کارناوال در اصفهان راه می‌اندازد، ما احتیاج نداریم چون همه مردم اصفهان دنبال ما هستند حالا که دیگر هیچیک از استانداران در انتخابات مداخله ندارند خیال ما راحت است و ما خدمتگزار صدیق شاهنشاه هستیم و آنها غیرمستقیم ـ اقلیت شایعه می‌سازد در صورتیکه بسیاری از این شایعات را خودم میسازم، خنده حضار ـ اقلیت میگوید برنامه داریم و آمار، آمار ندارند و برنامه هم نمی‌دهند و می‌گویند باید به وضع روستاها بیشتر برسیم آنها نمی‌دانند این نخست‌وزیر دو هفته است در خانه ناهار نخورده آنها رشد 35% را نادیده می‌گیرند حزب در راه پیشرفت، گاه چاله‌هائی هست مانند خیابانهای تهران ولی باید آسفالت‌های بزرگ را فراموش نکنیم و به زندگی کارگران توجه داریم نخست‌وزیر اضافه کرد اگر قانون کامل نیست پیشنهاد بدهید کارگران ما نباید محروم باشند و باید بهترین زندگی را داشته باشند نخست‌وزیر اضافه نمود کسانیکه از کابینه می‌روند و حزبی هستند دلیل بر نادرستی‌ها نبود و اگر کسی در خدمت کوتاهی کند آن چنان رانده می‌شود که زندگی و امتیازات حزبی او نیز گرفته شود البته دور از حزب زندگی خواهد کرد نخست‌وزیر اقدامات دولت را در خصوص تأمین گوشت ـ برنج ـ سیاست خارجی ـ موقعیت‌هائی که به دست آمده تشریح کرد و افزود باید در برابر تبلیغات نومید کننده ایستاد نخست‌وزیر چند بار دبیرکل حزب مردم و وضع حزب مردم را به باد استهزا گرفت و نیز اشاره کرد که در حزب ما باید به نیروهای جوان امکان پیشرفت بیشتر داد، باید در‌ها به روی این طبقه گشوده شود وگرنه حزب پیر می‌شود و ما شکست می‌خوریم باید سعی کنیم هر دو ماه یکبار چنین جلساتی داشته باشیم.
نظریه شنبه: پیشنهاد تشکیل گروه بررسی مسائل در حزب و پیشنهاد ریاست خسروانی در این گروه خیلی غیرمترقبه بود خطاب دبیرکل به وزراء خیلی شدید و دور از انتظار بود و به طور کلی سخنان آقای نخست‌وزیر و دبیرکل در بازیابی روحیه‌ها خیلی موثر بود.
نظریه سه شنبه: مفاد خبر صحت دارد و خبر مزبور قابل بررسی می‌باشد.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه تایید می‌شود. انجمن

توضیحات سند:

1. عبدالحسین‌خان سمیعی، فرزند مهدی در سال 1307 ﻫ ش در رشت به دنیا آمد. تحصیلات عالى خود را در رشته پزشکى گذراند و دکتراى خود را از دانشگاه کورنل نیویورک اخذ کرد. وی در دانشکده‌هاى پزشکى کورنل و هاروارد و راچستر و دانشگاه ملى تهران تدریس کرد و ریاست بیمارستان فیروزگر را عهده‌دار شد. وى همچنین رئیس دانشگاه رضاشاه بود. در کابینه منصور به معاونت وزیر بهدارى رسید و چندى بعد عضو هیأت مدیره سازمان بیمه‌هاى اجتماعى شد. در کابینه هویدا به وزارت علوم و آموزش عالى رسید و به مدت 10 سال نیز مشاور سازمان بهداشت جهانى در آموزش پزشکى بود. سمیعی از حیث سیاسی طرفدار غرب و تمایل زیادی به سیاست آمریکا داشت و عضو حزب ایران‌نوین بود.
2. غلامرضا کیانپور، فرزند عبدالوهاب در سال 1308 ﻫ ش به دنیا آمد. دوران ابتدائی را در دبستان فرهنگ و متوسطه را در دبیرستان‌های مروی‌، علمیه و دارائی شهر تهران سپری کرد. در سال 1332 در رشته قضائی لیسانس گرفت و سپس تحصیلات را در رشتۀ حقوق اقتصادی ادامه داد و موفق به اخذ دکترا شد. وی که از سال 1329 به استخدام دولت درآمده بود، در مشاغلی چون: کارمندی دیوان محاسبات‌، کارمندی علی‌البدل دادگاه بخش شهرستان ورامین‌، کفیل و سرپرست دفتر تشکیلات سازمان برنامه و معاون دفتر روابط عمومی‌، قاضی دادگستری‌، مدیر عامل سازمان برنامه‌، رئیس کارگزینی اصل چهار، معاون گمرکی وزارت اقتصاد و رئیس شورای عالی اداری به فعالیت پرداخت‌. کیانپور که در سال 1341 معاون اداری و گمرکی وزارت اقتصاد بود، در سال 1342 در نامه‌ای که توسط تعدادی از کارمندان گمرک برای نمایندگان مجلسین و مقامات کشوری ارسال شد، فردی دارای سوء استفاده‌های میلیونی با دکتر عالیخانی ـ وزیر اقتصاد ـ معرفی شده است. گزارش ساواک به تاریخ 3 /4 /1345 وی را چنین معرفی کرده است: «بین بعضی از محافل سیاسی تهران گفته می‌شود آقای کیانپور، معاون وزارت اقتصاد، از طرف دولت اسرائیل و نمایندگان آن دولت در تهران یعنی (صهیونیسم‌) حمایت می‌شود و حتی شنیده می‌شود (این مطلب را دکتر برزگر که سابقاً معاون وزارت اقتصاد بود نیز تأکید کرد) شخصی به نام «منن‌» در تهران هر ماه مبالغی در حدود دویست تا دویست و پنجاه هزار تومان از تجار یهود گرفته و به ایشان داده است‌. (این مطلب را دکتر رحمتی مدیر روزنامه بورس‌، ضمن یک مذاکره خصوصی گفته است‌) علاوه بر این بین دکتر آموزگار و وزیر دارایی و دکتر کیانپور، هیچگونه ارتباط نزدیکی وجود ندارد، معهذا از چندی پیش به توسط ایادی مختلف واسطه نزدیکی این دو نفر را فراهم کرده‌اند تا پس از انتقال گمرکات از وزارت دارایی به وزارت اقتصاد آقای کیانپور به عنوان معاون گمرکی وزارت دارایی نیز منصوب گردد». کیانپور پس از اینکه از معاونت گمرکی برکنار شد، به عنوان استاندار آذربایجان غربی‌، منصوب شد که به علت عضویت در حزب ایران نوین‌، اقداماتی را در مخالفت با حزب پان ایرانیست به عمل آورد. وی در گزارش دیگری به تاریخ 13 /11 /1345 به اداره کل هشتم ساواک‌، عضو سازمان سیا معرفی شده است. کیانپور در سال 1352 استانداری اصفهان، در سال 1353 وزیر اطلاعات و جهانگردی و در سال 1356 وزیر دادگستری شد. وی پس از پیروزی انقلاب بازداشت و در اواخر بهمن 1357 در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و در 18 /2 /1358 اعدام شد.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادی)
3. رضا صدقیانی، فرزند ابراهیم در سال 1296 ﻫ ش در سبزوار به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا لیسانس کشاورزی از دانشکده کشاورزی کرج و فوق لیسانس در رشته جنگلداری از دانشگاه سیراکیوز نیویورک ادامه داد. وی از اعضای سابق حزب‌توده و جزء تئوریسین های شاه بعد از ندامت بود. وی به جای ولیان وزیر تعاون و امور روستایی شد و مدتی رئیس بانک اعتبارات کشاورزی و استاندار خوزستان در سال 1353 و مشاور عالی دفتر فرح پهلوی در سال 1355 نیز بود. وی در 17 /8 /1357 به همراه تنی چند از رجال منفور به منظور مهار انقلاب از سوی رژیم پهلوی بازداشت شد. وی در 22 بهمن 1357 از زندان گریخت و پس از مدتی به خارج از کشور فرارکرد.
برای آگاهی بیشتر ر. ک: کژراهه‌، احسان طبری‌، ص 220 و خاطرات کیانوری‌، ص 280.
4. احمد هوشنگ‌شریفی، در سال 1305 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. دارای درجه دکترا بود و به عنوان وزیر آموزش و پرورش از اردیبهشت 1353 وارد کابینه هویدا شد. وی از دوستان نزدیک هویدا بود و بعد از خرابکاری‌هایش در وزارت آموزش و پرورش به عنوان نماینده ایران در یونسکو به جاى حمید رهنما به غرب رفت و در آنجا بودجه‌هاى فراوانى را صرف خرید املاک شخصى کرد. وی رئیس دانشگاه تهران و رئیس دانشگاه ملی ایران نیز بود.
5. جواد سعید، فرزند کاظم در 1302 ﻫ ش در کربلا متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدائى و متوسطه در سارى و تهران وارد دانشگاه تهران شد و دکتراى خود را دریافت نمود، سپس براى ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و دوره تخصصى را در دانشگاه پزشکى پاریس به پایان رسانید. وی پس از بازگشت به تهران در بهدارى راه‌آهن مشغول به کار شد و تا ریاست بهدارى اداره کل راه‌آهن در تیر ماه 1341 ترقى کرد، سپس در دوره بیست و یکم مجلس شوراى ملى به مجلس راه یافت و حدود ده سال نیابت ریاست این مجلس را به عهده داشت و پس از آن به ریاست مجلس شوراى ملى رسید.
وى از مؤسسین کانون مترقى و حزب ایران نوین و از اعضاى شوراى سلطنت و دبیر کل چهارم حزب رستاخیز بود. جواد سعید پس از پیروزى انقلاب اسلامى به حکم دادگاه انقلاب در 18 /2 /1358 اعدام شد. او عضو هیئت امناى مرکز آموزش مدیریت دولتى، دارای نشان تاج و همایون و از سهامداران بزرگ کارخانجات مختلف ایران بود.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
6. سیف‌الله وحیدنیا، فرزند عباس در سال 1305 ﻫ ش در اصفهان متولد شد و در پاریس دکترای حقوق و علوم سیاسی گرفت. دیپلم عالی جرم‌شناسی و روزنامه‌نگاری را از دانشگاه تهران اخذ کرد. با جراید عرفان‌، نقش جهان‌، اصفهان‌، ستاره اصفهان و ارمغان همکاری کرد و از 1332 مدیر روزنامۀ دیهیم شد. در 1342 مجلۀ وحید را منتشر کرد. وی کارهای اداری را از بیمه ایران شروع و تا ریاست کشورهای عالی آن کارشناس رسمی دادگستری پیش رفت‌. ریاست جامعۀ مطبوعات نوین ایران‌، استاد دانشگاه تهران‌، نمایندۀ دورۀ سوم مجلس مؤسسان از دیگر مشاغل او بوده است‌. وی عضو حزب ایران نوین و رستاخیز بود و نشان تاجگذاری را به پاس خدماتش به رژیم گرفت. وحیدنیا نمایندۀ دوره‌های 21 و 22 و 23 لنجان در مجلس شورای ملی بود. وی در دی ماه 1388 درگذشت.
7. صدری کیوان، در سال 1305 ﻫ ش در شوشتر به دنیا آمد. دورۀ دانشسرای مقدماتی را در اهواز گذراند و از دانشکدۀ حقوق تهران مدرک لیسانس قضایی گرفت‌. پس از ورود به وزارت فرهنگ‌، مدتی معلم‌، ناظم و مدیر مدارس بود تا اینکه به معاونت‌، کفالت و ریاست فرهنگ شوشتر رسید. او مسئول پیکار با بیسوادی در دشت میشان بود و مدرک دکترای حقوق خود را در سال 1354 اخذ کرد. او عضو هیئت رئیسۀ مجلس نیز بوده است‌. صدری کیوان فراماسون و نمایندۀ دوره‌های 21 و 22 و 23 دشت میشان و 24 اهواز در مجلس شورای ملی بود.
8. نقطه‌چین در متن سند آمده است.


منبع:

کتاب منصور روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 280



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.