تاریخ سند: 8 شهریور 1345
درباره : امیرتوکل کامبوزیا
متن سند:
از : اداره کل سوم
به : ریاست ساواک استان بلوچستان و سیستان (زاهدان) شماره : 31374 /313
بدین وسیله یک برگ فتوکپی ترجمه نامه واصله از اتریش که توسط هانس
اشتراسر1 به آدرس نامبرده بالا ارسال شده به پیوست ایفاد می گردد.
خواهشمند
است دستور فرمایید در مورد تمایلات مشارالیه تحقیقات لازم معمول و چنانچه
فعالیت های مشکوکی چه
در هدف شراره و چه در
سایر هدفها از وی مشاهده
شد نتیجه را فورا اعلام
دارند ضمنا چون نامبرده از
افراد غیر بلوچ است کمتر
امکان دارد مورد اعتماد
بلوچ ها قرار گیرد و در
فعالیت های خود در شراره
به وی اطمینان نمایند.
از طرف مدیر کل اداره سوم.
مقدم
ثابتی2
توضیحات سند:
1ـ ساواک، دکتر یوهان اشتراس
(پزشک) را چنین توصیف
می کند :
وی در سال 1903 در اتریش
متولد و به زبان های فرانسه،
انگلیسی، آلمانی، روسی و
بلوچی آشنایی داشته است.
در
دهه 1330 وارد ایران گردیده
اما در 5 /12 /1337 توسط
ساواک به دلیل عدم داشتن
رویداد از کشور اخراج
می گردد.
در 1339 وارد ایران
و به شهر زاهدان برای انجام
تحقیقاتی در مورد زبان مردم
بلوچ می گردد.
یوهان اشتراس
هر بار که مدتی روادیدش به
اتمام می رسیده، به یکی از
کشورهای همجوار مسافرت و با
روادید مدت دار به ایران باز
می گشته است.
به دلیل ارتباط
وی با سران جبهه متحد
بلوچستان ساواک به وی مظنون
و در نهایت وی را در سال
1345 از ایران اخراج می نماید.
چندی قبل از آن نیز دولت
پاکستان اقدام به اخراج اشتراس
از آن کشور نموده بود.
به نظر می رسد که مرحوم
کامبوزیا، از نوع رابطه یوهان
اشتراس با جبهه متحد بلوچستان
اطلاع نداشته است.
وی دکتر
اشتراس را صرفا به عنوان
روشنفکر اتریشی که در صدد به
دست آوری اطلاعاتی در مورد
قوم بلوچ بوده، می شناخته است.
2ـ پرویز ثابتی متولد 1315 در
سنگسر از بخش های سمنان به
دنیا آمد.
در سال 1337
لیسانس قضایی را از دانشکده
حقوق اخذ کرد در بدو ورود به
ساواک خود را بهایی و
شاهدوست معرفی می کند ثابتی
در سال 1349 معاون دوم اداره
کل سوم و در سال 1350
به سمت مدیر کل اداره سوم
ساواک منصوب گردید.
فردوست پیرامون شخصیت
ثابتی می گوید : فردی بسیار
مقام پرست و متظاهر بود و میزان
فعالیت خود را 2 الی 3 برابر
جلوه می داد و زمانی که با
معرفی من هویدا می خواست
پست وزارت به وی بدهد، به
من گفت وقتی منوچهر آزمون
که در ساواک تعقیب و
دستگیری نیروهای مخالف را بر
عهده داشت حفظ کرد و با فاصله
چند روز مانده به پیروزی
انقلاب به فردوست گفت که
می خواهد به آمریکا برود و از
طریق نمایندگی سازمان سیا در
سفارت آمریکا در تهران به وی
اطلاع داده شد که در سازمان
سیا شغلی به وی واگذار می شود
و در همان زمان به خارج فرار
کرد.
(کتاب ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، جلد 1 و 2)
منبع:
کتاب
امیر توکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک صفحه 35