تاریخ سند: 7 مهر 1348
موضوع: تشکیل جمعیتی به طرفداری خمینی به رهبری میلانی و چاپ و انتشار کتاب
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:7 /7 /1348
به: 316 شماره: 6103 /9ﻫ
موضوع: تشکیل جمعیتی به طرفداری خمینی به رهبری میلانی و چاپ و انتشار کتاب
عطف 3165 /316 ـ 17 /6 /48
با تحقیقاتی که از میلانی و سیدمحمدعلی فرزند آیتالله میلانی بهعمل آمد، چنین تشکیلات و جمعیتی وجود نداشته و ندارد.
نظریه منبع خبر: بهطورکلی هیچگونه روابط صمیمانه و نزدیک که موجب همکاری علما و روحانیون شود نه تنها بین میلانی و خمینی وجود ندارد بلکه میان هیچیک از مراجع سراسر ایران (میتوان گفت دنیا) اصلاً نیست و هرکدام از این آخوندها و روحانیون برای ریاست و بزرگی خود سنگ به سینه زده و تلاش مینمایند.1 اگر گاهی دیده شده که بعضی از مراجع و روحانیون از خمینی طرفداری کردهاند، مانند زمان پانزده خرداد که بیشتر آخوندها از وی طرفداری میکردند، صرفاً از ترس مردم عوام و مقدسین متعصب بوده است و بس، زیرا مجبور بودند که وجهه خود را از دست ندهند و با تظاهر به طرفداری از خمینی در بین مردم عوام کسب وجهه کرده و طرفدارانی دستوپا نمایند.
در شرایط فعلی جز عدهای از طلاب یا بعضی از مدرسین حوزه قم یا افراد معدودی در حوزه خراسان، شخص یا اشخاصی دیگر از خمینی طرفداری و حمایت نمیکنند و میلانی و دیگران خود را اعلم از او میدانند و قلباً هم از شهرت و موقعیتی که خمینی در بین عوام کسب کرده ناراحت و ناراضی هستند. بعضاً امکان دارد در خلوت (اگر به یکی از مریدهای پروپاقرص خمینی برخورد نمایند) به منظور ارضای طرفدار خمینی چیزی بگویند اما نه از او تبعیت نه حمایت و نه رهبری جمعیتی را به نفع او قبول میکنند بلکه تمام تلاش آنها برای شخص خودشان است. به مصداق چهل درویش در گلیمی گنجد و دو آخوند در اقلیمی نه،2 محال است آخوند طایفه از دیگری کوچکترین حمایت نماید و یا قدمی به نفع او بردارد.
نظریه رهبر عملیات: ضمن تأیید نظریه منبع، وجود چنین جمعیت و تشکیلاتی از ناحیه منابع دیگر هم گزارش نگردیده است. به نظر میسد خبر موردبحث صحت نداشته باشد.
توضیحات سند:
1. این تعابیر و تحلیلها برخاسته از ذهن ناقص و مادی مأموران ساواک میباشد. ساحت مراجع عظام تقلید پاکتر از آن است که با این عبارات آلوده و خدشهدار گردد. ر.ک: مقدمه همین کتاب.
2. اصل عبارت «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند» است. (گلستان سعدی، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت سوم)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 188