تاریخ سند: 21 فروردین 1352
موضوع: شعبان کهن روز
متن سند:
از: 2/ﻫ 1 تاریخ:21 /1 /1352
به: 312 شماره: 116 /2ﻫ1
موضوع: شعبان کهن روز
پیرو: 8129/ﻫ ـ 10 /12 /50
ساعت 10:00 روز 14 /1 /52 شیخ محمدی پیشنماز مسجد مهدیه بهشهر در مسجد گرجی محله آن شهرستان به منبر رفته و ضمن سخنرانی خود اظهار داشته تجار و بازاریان میبایست به طلاب علوم دینی کمک مادی بکنند تا طلاب مانند آیتاله شاهرودی1 و آیتاله گلپایگانی و آیتاله خمینی شوند در این هنگام که نام خمینی را شیخ روی منبر ادا نموده شعبان کهنروز که در مسجد حضور داشته با صدای بلند به تنهایی صلوات میفرستد سپس شیخ محمدی به حاضرین میگوید پس صلوات بلندتری بفرستید بعد کلیه حاضرین به این مناسبت صلوات میفرستند.
نظریه شنبه: صلوات شعبان کهن روز جهت حاضرین در مسجد غیر منتظره بوده است.
نظریه یکشنبه: فرستادن صلوات وسیله شعبان کهنروز افکار منحرف و ناراحت وی را تایید مینماید. %ب جنت
آقای سعادت افرادی که از خمینی طرفداری مینماید بایستی به مرور زمان مدارک محکمهپسند تهیه و با طرح لازم با تصویب سلسله مراتب عملیاتی نسبت به دستگیری آنان اقدام شود. مقدری 16 /1 /52
توضیحات سند:
1. آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودى، فرزند سیدعلى در سال 1262ﻫ ش در روستاى آقا عبدالله شاهرود دیده به جهان گشود. نسب او به زید بن على ابن الحسین (علیهالسلام) مىرسد. پس از خواندن مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول در شاهرود و بسطام، در سن 28 سالگى به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر در آنجا به سر برد. وى از محضر مرحوم آخوند ملامحمدکاظم خراسانى و محقق میرزا محمدحسین نائینى بهره گرفت و چندین سال در نجف به تدریس اشتغال داشت. بعد از فوت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانى، مرجعیت بخشى از اهل تقلید ایران و عراق را به خود اختصاص داد. ایشان در عصر آیتالله سیدمحسن حکیم در ردیف علما و مراجع بزرگ شیعه بود که بعد از فوت آیتاللهالعظمی حکیم تصدى حوزه نجف و زعامت شیعیان به وى منتهى شد. به دنبال رفتار وحشیانه رژیم عراق با اتباع ایرانى و همچنین حوزههاى علمیه عراق در تاریخ 12 خرداد 1353 در نجف، تحت بازجویى مأمورین حکومت عراق قرار گرفت. مأمورین بعثى چندین مرتبه به شکل نامطلوبى به منزل آیتاللّه شاهرودى هجوم بردند و ایشان را مورد بازجویى قرار دادند. سرانجام آیتالله شاهرودى در 14 شهریورماه 1353 بر اثر فشارها و بدرفتاریهاى رژیم عراق، دارفانى را وداع گفت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 296