قبلهگاه معظم حضرت بندگان حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای حاج شیخ مجتبی قزوینی دامت برکاته.
متن سند:
قبلهگاه معظم حضرت بندگان حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای حاج شیخ مجتبی قزوینی دامت برکاته.
همواره سلامتی و صحت وجود شریف و خانواده محترم را از پیشگاه ولیعصر روحی فداه مسئلت مینمایم و امیدوارم از جمیع آلام مصون و محفوظ بوده، از ادعیه خالصانه خویش فراموشم نفرمایید. باری، از ساعت ورود به تهران (دوشنبه 15 /1 /43) درصدد تحقیق اخبار و بررسی گزارشات بودم؛ میخواست[م] هرچه زودتر از اوضاعواحوال گزارش دهم. متأسفانه در تهران مانند مشهد مقدس شایعات فراوان و اخبار بیواقعیت زیاد است؛ از آنطرف ارتباط با آنان که از مبادی عالیه مطلعاند بسی مشکل مینمود و بهعلاوه شاید از تمام آنچه شایع است مطلع باشید؛ لذا در تقدیم عریضه تأخیر شد. برای خالی نبودن عریضه آنچه به دست آوردهام نگاشته میشود اما آنچه مسلم است:
1. حضرت آقای آقامصطفی روز چهارشنبه 25 شعبان المعظم با التزام به رفتن ترکیه آزاد شدند و
بلافاصله قم مشرف شده و مسجد بالاسر با حضرت آقای مرعشی درحالیکه مشغول تدریس بودند و از همه طلاب دعوت کرده بودند که برای شنیدن نامه حضرت آیتالله خمینی حاضر شوند و جمع زیادی به هم رسیده بود ملاقات کردند. جناب آقای مرعشی بر عرشه منبر، آقا مصطفی در پله دوم قرار گرفته، مدتی مردم و حضار گریستند. سپس آقای مرعشی چند جمله سخنرانی فرمود که از جملات جالب آن این جمله بود: این پسر برادرم! اما کو برادرم؟ پس از خاتمه مجلس بهاتفاق به سمت منزل رهسپار شده و آقای مرعشی پس از رفتن به منزل خود به منزل آیتالله خمینی آمدند. آقا مصطفی هم در بین مستقبلین به منزل وارد و به خواهش مدرسین قم در جای پدر و آقای مرعشی در برابر ایشان نشست. دیدوبازدید تا روز یکشنبه ساعت 1 ادامه داشت همه آیات از ایشان دیدن کردند.
لیکن در این خلال رئیس سازمان تهران- سرهنگ مولوی تلفن کرد که: شما قول دادید ترکیه بروید چرا نرفتید - آقا مصطفی: من با آقایان مشورت کردم صلاح ندانستند و خودم هم تصمیم ندارم بروم، شما وظیفه خود را انجام دهید. سرهنگ: مرادتان از آقایان کیست؟ جواب: علما و آیات عظام. [سرهنگ مولوی]: غلط کردند آقایان که صلاح ندانستند. آیا شما مردید یا زن فاحشه که به عهد خود وفا نمیکنید؟ آقا مصطفی: شما غلط کردید. مرد احمق حرفت را بفهم، من مردم، تو زن فاحشه! سپس گوشی را گذاشته و ارتباط قطع شد. بالاخره روز یکشنبه 29 شعبان به منزل ریخته و معظم الیه را بار دیگر گرفتند.
گفته میشود که ایشان را به ترکیه بردهاند.
2. آقا فضلالله داماد آیتالله خوانساری به ترکیه رفتند و برگشتند. معظمله گفته است آیتالله خمینی در یکی از شهرهای ترکیه که از اسلامبول تا آنجا هوایی نیم ساعت و زمینی سه ساعت راه است در پارکی که دارای چهار اطاق است به سر میبرند و چهار نفر ملازم دو نفر سازمانی؛ یکی ایرانی و دیگری اهل ترکیه و یک زن آشپز و یک خدمتگزار1 دارند. ملاقات با ایشان ممنوع است لکن قبل از ورود آقا فضلالله به اسلامبول، آیتالله خمینی را آورده و در یکی از مهمانخانهها جایداده و ایشان را به مهمانخانه دیگری میبرند و مدت سه روز هم با هم ملاقات میکنند و گاهی به گردش میروند. حتی هنگام عبور و مرور از خیابانها هم کسی حق احوالپرسی ندارد. حالشان بسیار خوب است و جواب نامهها را هم دادهاند که پس از رؤیت2 سازمان به صاحبان آنها رد شده است.
گفته میشود که آقا [آیتالله حاج سید محمد]صادق [لواسانی] هم به ترکیه رفتهاند لکن ملاقات حاصل نشده است. ده نفر از دانشجویان آلمان هم به ملاقات آمدهاند لیکن اجازه ملاقات ندادهاند.
3. چند نفر از اهل منبر و طلاب قم که مدتی قبل گرفته بودند آزاد شدند.
4. آقای [شیخ علیاصغر] مروارید و [شیخ فضلالله مهدیزاده] محلاتی3 که شب نیمه شعبان در مسجد صاحبالزمان منبر رفته و حقایق را گفتهاند هنوز در زندان به سر میبرند.4
5. هیئت مدرسین قم پسازآنکه از آیات عظام قم مأیوس شدهاند و پیشامد اسفانگیز روز تعزیه هم آنان را بسیار ناراحت کرده چون به تشخیص خود شایعاتی که در تهران و قم شنیده5 میشود آقای میلانی را دومین مرد مجاهد شناختهاند؛ طوماری به امضاء رسانده و از ایشان دعوت کردهاند که قم مشرف شده جای خالی آیتالله خمینی را پر کنند.
6. هیئت مدرسین قم بالاخره پس از حادثه شگفتانگیزی که روز 5 ختم آقای اثنیعشری رخ داده و تنفر شدیدی نسبت به آیتالله شریعتمداری به وجود آورد تصمیم گرفتند سازش کنند و فعلاً نسبت به بزرگان سخنی نگویند به همین جهت عصر روز پنجشنبه 18 شعبان در مدرسه فیضیه مجلسی تشکیل داده و سه نفر از آنان (آقای منتظری، آقای مشکینی، آقای نوری) درباره اتحاد و هماهنگی سخنرانی میکنند. متأسفانه طلاب ترک به دستور رهبر خود و طلاب مدرسه آقای گلپایگانی به دستور ایشان ابداً شرکت نمیکنند. وضع قم بسی تأسفآور است.
7. مجالس تهران بهطوریکه شایع است نسبت به سالهای گذشته کمتر و مردم بسیار افسرده و دلمردهاند بهواسطه التزامی که از صاحبان مجالس و اهل منبر میگیرند، بعضی از مجالس تعطیل شده. جناب آقای فلسفی هم فقط شب در مسجد لرزاده خیابان خراسان افاده خواهند فرمود.
آقای وحیدی امروز دوشنبه 3 شعبان به سمت کویت پرواز کردند اعلامیه منتشر شده که پاسخ آقای میلانی و آقای مرعشی از سؤال طلاب قم نسبت به تکلیف وظیفه ماه رمضان است لابد به نظر مبارک رسیده است. بسیار مزاحم شدم خواهید بخشید حضور محترم آقای شیخ حبیبالله با اهلبیت به عرض سلام مصدعم. آقایان طباطباییها به عرض سلام مصدعم، به آقایان سیدانها و جناب آقای مجتهدی و آقای طبسی به عرض سلام مصدعم.
جناب آقای حلبی و آقای صدرزاده و کلیه ارادتمندان مخصوصاً حاجآقای فاطمی سلام میرسانند. دعاگو هم در تهران به انجاموظیفه مشغول، ظهرها در مسجد ابوالصداق مزاحم مردم میشوم امیدوارم از دعا فراموش نفرمایید. آقای موسوی و آقای الهیان سلام میرسانند.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
رونوشت برابر اصل است. اسماعیل فردوسی[پور]6
توضیحات سند:
1. در اصل: خدمتگذار
2. در اصل: روئت
3. شهید حجتالاسلام حاج شیخ فضلالله مهدیزاده محلاتی در سال 1309ش. در شهرستان محلات متولد شد. در سال 1324 تحصیلات حوزوی خود را در حوزه علمیه قم آغاز و در طول مدت تحصیل از محضر اساتید بزرگواری چون آیات عظام حاج سید محمدتقی خوانساری، سید حسین بروجردی، حضرت امام خمینی (ره)، علامه سید محمدحسین طباطبایی و میرزا علی مشکینی کسب فیض نمود. از سال 1326 به دنبال آشنایی با فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. در رمضان سال 1332 به واسطه سخنرانی علیه کنسرسیوم نفت و کودتای امریکایی – انگلیسی 28 مرداد، در بجنورد دستگیر و به مشهد تبعید شد. در جریان قیام 15 خرداد رابط بین علمای قم بود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضای 120 تن از علمای تهران را بگیرد که در آن زمان چنین اقدامی بیسابقه بود. در جریان جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، ممنوعالمنبر شد و سرانجام در سال 1351 دستگیر و روانه زندان گردید. شهید محلاتی در آستانه ورود حضرت امام، یکی از فعالترین اعضای کمیته استقبال از معظمله بود. در حمله به مرکز رادیو شرکت جست و برای نخستین بار در طول 1400 سال تاریخ اسلام، صدای انقلاب اسلامی به وسیله او از رادیو در سراسر عالم پخش شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزی انقلاب اسلامی شروع کرد. او نخستین دبیر جامعه روحانیت مبارز بود و در سال 1359 به نمایندگی در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در همان اوایل به عنوان نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب گردید. سرانجام شهید محلاتی در اول اسفند ماه سال 1364، هنگامی که به همراه جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایی کشور با یک فروند هواپیما عازم جبهههای نبرد بودند، به وسیله هواپیماهای جنگی رژیم بعثی ـ صهیونیستی عراق، در حوالی اهواز مورد هدف قرار گرفتند و به همراه 40 تن دیگر از همراهان به فیض شهادت نائل آمدند. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382)
4. بنا به گزارش شهربانی، این دو واعظ به دلیل سخنرانیهای انتقادی از حکومت و خفقان موجود در کشور، در تاریخ 28 /9 /43 دستگیر و به ساواک تهران تحویل داده شدند. در گزارش با عنوان «دستگیری وعاظ» و شماره 20178 /20الف ـ 1 /10 /43 ساواک تهران آمده است: «... بعدازظهر روز 28 /9 /43 شیخ علیاصغر مروارید و شیخ فضلالله مهدیزاده معروف به محلاتی در مسجد صاحبالزمان وسیله اطلاعات شهربانی دستگیر گردیدند.»
5. در اصل: شنیدن
6. حجتالاسلام اسماعیل فردوسیپور فرزند غلامعلی، در سال 1317ش. در محله سردشت فردوس در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش سپری نمود و سپس با تشویق آیتالله حاج آقا مجتبی قزوینی(ره) به تحصیل علوم دینی روی آورد. مقدمات را در حوزه علمیه فردوس گذراند و در سال ۱۳۳۲ برای ادامه تحصیل راهی مشهد شد و در مدرسه نواب سکنی گرفت. در جریان نهضت امام خمینی(ره) حجتالاسلام فردوسیپور نیز به روشنگری مشغول شد که این مسئله، تعقیب او توسط ساواک را به دنیال داشت. ایشان در سال 1346 به همراه خانواده و به طور مخفیانه راهی عراق شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی، در نجف اشرف در خدمت امام خمینی(ره) بود و به همراه ایشان به پاریس رفت و با امام (ره) به کشور بازگشت و منشأ خدمات بسیاری شد. برخی از مشاغل و فعالیتهای ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
فعالیت در دفتر امام خمینی(ره) در تهران و قم؛ قاضی شرع دادگاههای مشهد؛ مسئول حساب شماره 100 امام در بنیاد مسکن؛ نماینده مردم فردوس و طبس در مجلس شورای اسلامی؛ معاونت دادگستری تهران؛ دادستان انتظامی قضات؛ ریاست کل دیوان عدالت اداری؛ نمایندگی مجلس خبرگان رهبری دوره اول و دوم از استان خراسان؛ عضویت در هیئت تحقیق مجلس خبرگان رهبری؛ نماینده ولی فقیه در دانشگاه تربیت مدرس؛ مشاور عالی رئیس قوه قضاییه؛ عضویت در کمیسیون آییننامه مجلس خبرگان؛ عضویت در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور در دو دوره؛ دبیر کنگره جهانی حضرت رضا(ع) و نماینده ولی فقیه و امام جمعه فردوس. حجتالاسلام فردوسیپور یکی از اعضای مرکزیت حزب جمهوری اسلامی بود که در جریان انفجار دفتر مرکز حزب در هفتم تیرماه سال 1360 مجروح شد.
ایشان پس از یک دوره بیماری در بهمن ماه سال 1385 دار فانی را وداع گفت. خاطرات دوران حضور او در نجف اشرف و در کنار امام خمینی (ره) تحت عنوان « همگام با خورشید » به چاپ رسیده است. پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی آیتالله خامنهای به مناسبت درگذشت او به شرح زیر است:
«بسمالله الرحمن الرحیم . درگذشت تأثرانگیز روحانی خدمتگزار و با اخلاص، مرحوم حجتالاسلام آقای حاج شیخ اسماعیل فردوسیپور را به خاندان مکرم و ارادتمندان و دوستان آن مرحوم، مخصوصاً مردم شریف خراسان و به ویژه اهالی مؤمن فردوس تسلیت عرض میکنم. این عالم بزرگوار، بیشتر دوران حیات را به خدمت به اسلام و نظام جمهوری اسلامی گذرانید. همراهی خالصانه ایشان با امام عزیز در نجف و دوران هجرت و پس از آن، خدمات قضایی در مشهد و نمایندگی مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، از قطعات پرافتخار زندگی ایشان است. جانبازی ناشی از فاجعه هفتم تیر نیز نقطۀ دیگری است که فضائل این روحانی ارزشمند را مشخص میسازد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای ایشان، صبر و اجر برای بازماندگان و خانواده محترمشان مسألت میکنم. سیدعلی خامنهای . 28 /11 /1385»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 455