تاریخ سند: 30 بهمن 1342
جناب آقای فتوحی سفیر کبیر محترم شاهنشاهی
متن سند:
شماره : 1481
توقیرا به عرض می رساند :
دیروز 29 بهمن ماه 1342 آقای آیه اللّه سید موسی صدر از روحانیان متنفذ و
موجه ایران در لبنان برای کسب اجازه ملاقات با جنابعالی نزد اینجانب آمدند.
چنان که خاطر شریف مستحضر است لبنان علی رغم قلت تعداد شیعیان از
دیرباز همواره مرکز بزرگ فکری تشیع و مجمع علمای طراز اول این مذهب بوده
و مخصوصا علمای جبل عامل از قبیل شیخ بهاءالدین عاملی (معروف به شیخ
بهائی) و علامه کرکی و شهیدین1 از متقدمین این سرزمین پرچمداران فکری
مذهب تشیع بوده اند و در حقیقت می توان گفت که علمای شیعه لبنان چون چراغ
راهنمایی در طول اعصار و قرون، شیعیان جهان را از نظر فکری و عقیده ای
هدایت کرده اند.
تشیع در لبنان این خصوصیت انحصاری را هنوز هم برای خود
حفظ کرده و تا چند سال پیش مجتهدان بزرگ و دانشمندی چون سید
محسن الامین (صاحب کتاب نفیس اعیان الشیعه) و سید عبدالحسین
شرف الدین2 (مؤلف کتابهای النص و الاجتهاد و المراجعات) که به اتفاق علما، از
نوابغ فکری و اعجوبه های روزگار خویش بوده است در دامان خود پرورده و
اینک نیز علمای بزرگ دیگری چون شیخ محمد جواد مغنیۀ (مؤلف کتاب الشیعۀ
و التشیع) را که واقعا از لحاظ علمی شخصیت ممتاز و برجسته ای است به جهان
تشیع عرضه می دارد.
پس از درگذشت مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین که مردی کهنسال و از
اقطاب بزرگ شیعه و از دوستان صمیمی ایران بود و در شهر صور (تیر) مرکز
علمی و تشکیلات منظم و مرتب برای شیعیان ایجاد کرده بود موضوع تعیین
جانشین وی دشوار گردید زیرا شخصیتی که بتواند از لحاظ علمی و عملی قائم
مقام او باشد و دیگر علمای داعیه دار و نیرومند این سامان نیز او را قبول داشته و
به کلامش گردن نهند، در لبنان وجود نداشت.
از این رو پس از مطالعه بسیار، رأی
علمای لبنان بر انتخاب آقای سید موسی صدر قرار گرفت و ایشان با اشاره
مرحوم آیه اللّه بروجردی این وظیفه شرعی و اجتماعی را قبول کردند و رسما به
جای مرحوم شرف الدین به لبنان آمده و در همان شهر صور که مرکز فعالیت آن
مرحوم بود رهبری شیعیان را به عهده گرفتند و با وجود جوانی و بیگانه بودن که
هر دو از مشکلات اساسی پیشرفت کار ایشان در لبنان بود به کمک علم و تقوی و
اخلاص و صمیمیت در خدمتگزاری به شیعیان و احتراز از مداخله در سیاست
محلی، مقام خود را تثبیت کرده و در بین شیعیان و روحانیون لبنان اعم از شیعه و
سنی و مسیحی نفوذی به هم رساندند و امروز یکی از چهره های موجه روحانی و
اجتماعی این سرزمین به شمار می آیند و دولت لبنان و اولیای حکومت
مخصوصا رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس (که سه رکن حکومت و
نماینده سه مذهب مختلفند) شخصا
به ایشان محبت می کنند.
و از طریق همین آشنایی ها آقای صدر موفق شده است
برای تشکیلات خدمات اجتماعی شیعیان در صور مبلغ معتنابهی از دولت لبنان
اعتبار بگیرد.
به طوری که شنیده ام مشارالیه یک مرتبه نیز افتخار شرفیابی حضور اعلیحضرت
همایون شاهنشاه روحی فداه را نیز یافته1 و معروضات خود را به استحضار
خاطر خطیر همایونی رسانیده است و ذات مبارک شاهانه او را به الطاف خاص
خود امیدوار فرموده و وعده حمایت معنوی از شیعیان لبنان و اقدامات خیر و
مثبت ایشان را مرحمت فرموده اند.
گذشته از خصوصیاتی که در بالا عرض شد تفوق علمی ایشان در تقریر فقه و
اصول مشهود است و در علم کلام از متبحرین محسوب می شوند و از جمال منظر
و تواضع و مناعت طبع و حسن نیت و روشنی فکر و تجددطلبی و عدالت نصیب
وافر دارند و این جمله از شرایطی است که از لحاظ مرجعیت تقلید آتیه درخشانی
را برای مشارالیه نوید می دهد.
با تقدیم احترامات فائقه ـ پرویز اتابکی
دبیر سوم سفارت کبرای شاهنشاهی در بیروت
توضیحات سند:
1ـ شهید اول محمد بن مکی بن
حامد بن احمد دمشقی نبطی
عاملی جزینی ملقب به
شمس الدین و مکنی به
ابوعبداللّه و معروف به شهید
اول، از بزرگان علمای امامیه
(مقت.
786 ه ق) وی از
فخرالمحققین پسر علامه و ابن
نماو ابن معیه و قطب الدین
رازی و دیگر بزرگان اجازه
روایت دارد.
شهید را پس از
محقق افقه فقهای اثنا عشری
دانند.
مشهورترین تألیف او
لمعه دمشقیه است در فقه که
شهید ثانی بر آن شرحی نوشته و
این متن و شرح از جمله کتب
درسی در این علم است و مکرر
به طبع رسیده.
وی در عهد
سلطنت برقوق به فتوای قاضی
برهان الدین مالکی و عباد بن
جماعه به شهادت رسید.
(فرهنگ فارسی دکتر محمد
معین، ج 5، 944.
زین الدین بن علی بن احمد بن
محمد بن جمال الدین بن
تقی الدین بن صالح از بزرگان
فقهای اولیه (و.
911 ـ مقت.
965
ه ق) وی از علی بن عبدالعالی و
سیدحسن بن سید جعفر موسوی
و شیخ احمد بن جابر و
شمس الدین ابن طولون حنفی و
شهاب الدین محمد رملی شافعی
و جز آنان علم آموخت.
او در
علم معقول و منقول متبحر بود و
نخستین کسی از امامیه است که
در علم درایه تصنیف کرده.
وی
را تألیف بسیار است که
مشهورترین آنها عبارتند از :
روضه البهیه که شرحی است بر
لمعه دمشقیه شهید اول، و آن به
«شرح لمعه» (ه م) معروف است،
مسالک الافهام که شرحی است
بر شرائع، منیه المرید فی آداب
المفید و المستفید.
وی در عهد
سلطان سلیم به شهادت رسید.
(فرهنگ فارسی دکتر محمد
معین، ج 5، ص 945)
2ـ سید عبدالحسین شرف الدین
فرزند شریف یوسف بن شریف
جواد ابن شریف اسماعیل در
سال 1290 ه در شهر کاظمین
چشم به جهان گشود.
از
اساتیدی همچون سید کاظم
طباطبایی ـ آخوند خراسانی ـ
فتح اللّه اصفهانی ـ شیخ محمد طه
نجف و شیخ حسن کربلائی بهره
کامل برد.
وی علاوه بر تحصیل علوم
اسلامی در خصوص اوضاع
اجتماعی و مسایل جامعه
اسلامی تحقیق و تفحص
می نمود چنانکه وی در مقدمه
کتاب المراجعات می گوید :
اختلافات شیعه و سنی از همان
نخستین روزهای جوانی مرا
رنج می داد و در فکر راه چاره
برای آن بودم.
در سن 32
سالگی به منطقه جبل عامل در
جنوب لبنان وارد شد و با
استقبال باشکوه و پرشور علما و
مردم روبه رو شد و مردم
دریافتند که رهبر خود را
یافته اند
مبارزه با استعمارگران
علامه شرف الدین علاوه بر
مبارزه با مستکبران محلی با
استعمار فرانسه نیز به شدت
مقابله نمود و آنان را در تنگنای
سختی قرار داد و لذا شخصی به
نام ابن حلاج را جهت ترور وی
اعزام کردند ولی طرح آنان عقیم
ماند و علامه به سوریه مهاجرت
نمود اما فرانسویان خانه وی در
شحور را به آتش کشیدند و
منزلش در صور را نیز غارت
کردند و کتابخانه آن بزرگوار را
به آتش کشیدند و تمدن خود
را نشان دادند و با کمال تأسف
19 کتاب تألیف یافته او که به
صورت خطی در کتابخانه اش
بود در آتش سوخت.
آن عالم
جلیل القدر را به فلسطین تبعید
نمودند ولی علامه شرف الدین
به مصر رفت و با شیخ سلیم
بشری رئیس جامعه الازهر
جلسات متعددی برگزار نمود که
ثمره آن به صورت
کتاب المراجعات درآمد.
وی در اواخر 1338 از مصر به
آبادی در فلسطین به نام «علم»
که نزدیک جبل عامل بود
مهاجرت نمود و بعد از موافقت
و تضمین دولت فرانسه مبنی بر
عدم تعقیب مبارزان، به جبل
عامل بازگشتند و مورد استقبال
پرشور مردم قرار گرفتند.
در اخلاق و صفات همگان او را
مردی با وسعت صدر، نرمخو،
قویّ القلب، پرابهت، متواضع و
طرفدار حق می دانستند.
انصاف
در وجودش حکم فرما بود لذا
بین فقیر و غنی، خویشاوند و
دور تساوی قائل بود، تنها حق
را می دید و به همین جهت
می گوییم او در ورع، صفای
نفس پاکدلی و حقگویی اسوه و
پیشوا بود.
در عین پاکدلی از
کسی فریب نمی خورد و
دوراندیش و تیزهوش بود.
وی
مسافرت های زیادی داشت و در
سال 1340 از راه دریا به
زیارت حج بیت اللّه نایل آمد.
در
آن زمان ملک حسین امیر کشور
عربستان بود وی در آن سفر امام
جماعت مسجدالحرام بود و حج
او مشهور آفاق شد و ملک
حسین سخت به او احترام
می نمود و با هم کعبه را شست و
شو دادند.
وی علاوه بر اشتغال
به مباحث علمی از نیازهای
جامعه غفلت نکرد و علاوه بر
احداث حسینیه و مسجد، برای
پسران و دختران مدرسه و برای
طلاب، حوزه درسی ایجاد نمود
وی معتقد بود برای هدایت
انسان ها باید از همان جا شروع
کرد که گمراهی شروع شده.
»
(رهبری امام علی (ع) در قرآن و
سنت، سید شرف الدین موسوی
ترجمه محمد جعفر امامی ص
21 ـ 32.
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 26