صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : سیمین دانشور1

تاریخ سند: 27 دی 1355


درباره : سیمین دانشور1


متن سند:

شماره : 4121 /321 از : ساواک به : جناب آقای هوشنگ نهاوندی ریاست دفتر مخصوص علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران گزارش پیوست درباره نامبرده بالا که از شرف عرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر گذشته است جهت ملاحظه ایفاد می گردد.
به نظر این سازمان حمایت از اینگونه افراد به مصلحت مملکت نمی باشد، ولی متأسفانه آن جناب در گذشته از این قبیل عناصر حمایت کرده اید.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور.
ارتشبد نصیری

توضیحات سند:

1ـ سیمین دانشور فرزند محمدعلی در سال 1300 ه.
ش در شیراز بدنیا آمد.
پدرش دکتر محمدعلی دانشور طبیبی سرشناس بود و از احمدشاه لقب احیاالسلطنه گرفته بود و مادرش از خانواده حکمت و جد مادری اش فردی روحانی و معروف بنام حاجی مجتهد بود.
سیمین دانشور تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در شیراز سپری کرد و با معدل 25 /19 به عنوان شاگرد اول سراسر کشور به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی به تحصیل پرداخت.
وی در سال 1331 با استفاده از بورس تحصیلی فولبرایت راهی امریکا شد و به مدت دو سال در دانشگاه استانفورد در رشته زیباشناسی به تحصیل پرداخت.
مشارالیها در سال 1338 به استخدام دانشگاه تهران درآمد و در سمت استادی و سپس مدیریت گروه باستان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی به فعالیت پرداخت.
سیمین دانشور در دوران فعالیت در دانشگاه تهران از حمایت هوشنگ نهاوندی و دکتر عزت اللّه نگهبان رئیس دانشکده ادبیات برخوردار بود، از جمله در سال 1350، هنگامی که مشمول تصفیه ساواک واقع شد توسط رئیس دانشگاه تضمین گردید و به فعالیت ادامه داد.
در گزارشی به تاریخ 27 /7 /55 آمده است: سیمین دانشور در این روزها خوشحال و خندان است ودرباره دو موضوع چنین می گوید: 1ـ ساواک نامه ای به دانشگاه نوشته بود که «دانشور صلاحیت مدیر گروهی ندارد و به تدریج او را از تدریس معاف کنید» ولی علیرغم دستور ساواک اقوامی دارم که در دستگاه نفوذ دارند و این مملکت هم مملکت دوستی است و پارتی بازی...
با کمک همانها دستورات ساواک را خنثی و نگذاشتم بازنشسته شوم و مدیر گروه هم هستم.
2ـ برای جشن اول سال تحصیلی که روز اول مهرماه سال جاری با حضور شاه و شهبانو در دانشکده خودمان (ادبیات) برگزار شده برای من کارت دعوت فرستادند.
من تا این لحظه در هیچ مراسمی که شاه و شهبانو حضور داشتند شرکت نکرده و نخواهم کرد...
نفوذ سیمین دانشور در ساواک و دستگاه از طریق برادرش سرهنگ خسرو دانشور ـ رئیس تشریفات رکن دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ستاد بزرگ ارتشتاران و معاون تیمسار مقدم ـ بوده است که مشارالیها از این طریق، در رابطه با آزادی دوستان دستگیر شده اش، از قبیل منوچهر هزارخانی و غلامحسین ساعدی نیز تلاشهایی داشته است.
سیمین دانشور که سومین دختر از 6 فرزند ـ 3 پسر و 3 دختر ـ خانواده بود در یک اتوبوس مسافربری با جلال آل احمد آشنا شد که این آشنائی منجر به ازدواج این دو در اردیبهشت ماه سال 1329 گردید.
پدر جلال به علت بی حجابی سیمین با این ازدواج مخالف بود و روز عقد آنان از باب اعتراض به قم رفت و ده سال تمام به خانه جلال پا نگذاشت.
سیمین دانشور همواره به علت محبوبیت جلال آل احمد، در بین دانشجویان از احترام و محبوبیت خاصی برخوردار بود.
زندگی مشترک این دو که فرزندی نیز نداشت در تابستان سال 1348 که مرحوم جلال آل احمد در اسالم درگذشت، به پایان رسید.
مشاغل مشارالیها به این شرح می باشد : دبیر دبیرستانهای تهران ـ مدیر مجله نقش نگار ـ همکاری با بعضی نشریات از قبیل مهر ایران، امید ـ مهرگان و...
استادی دانشگاه و...
سیمین دانشور دارای تألیفاتی نیز می باشد که نمونه هایی از آن به این شرح است: شهری چون بهشت ـ همراه آفتاب ـ به کی سلام کنیم و...
سووشون یکی از معروفترین کتابهای وی می باشد.
سیمین دانشور در تشکیل کانون نویسندگان که به ابتکار جلال آل احمد به وجود آمده بود شرکت جست و تقاضای تأسیس آن را به نام خود به مراجع ذیربط ارسال کرد.
وی علی رغم ادعای مبارزه و مخالفت با حکومت تک حزبی، با ملاقات هایی که با ایشان برقرار شد عضویت حزب رستاخیز را پذیرفت و با خط خود در ردیف 149 دفتر ثبت نام دانشکده ادبیات و علوم انسانی که برای حزب رستاخیز دائر شده بود، نام خود را ثبت کرد.

منبع:

کتاب هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 391

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.