صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اداره دادرسی ارتش

تاریخ سند: 10 فروردین 1344


اداره دادرسی ارتش


متن سند:

نام و شهرت بازپرس سرهنگ بهزادی
نام و شهرت متهم حبیب‌اله عسگراولادی
تاریخ بازپرسی 10 /1 /44
اداره دادرسی ارتش

جلسه دوم
در ساعت 10 صبح روز سه‌شنبه 10 /1 /44 از غیرنظامی حبیب‌اله عسگراولادی تحقیق می‌شود.
س- با استحضار از هویت شما به شرح منعکسه در پرونده. در جلسه گذشته بحث در این مورد بود که برادران امانی بدون اطلاع و دعوت قبلی بعد از افطار به منزل شما آمدند و اصلاً صحبتی هم راجع به حسابی که به آقای تقربی داشتند به میان نیامد. حال بیان کنید که این دو نفر به هیچ وجه علت آمدن خودشان را به منزل شما توضیح ندادند؟ شما از آنها پرسیدید که چطور شده که به منزل شما آمده‌اند و شب را در آن‌جا خواهند ماند؟
ج- درست به خاطر ندارم که وقت سحری خوردن یا بعد از آن بود که از گفتگوی آن دو با هم حقیر چنین استفاده نمودم که یکی از متهمین در جریان ترور، نزد سه نفر درس‌های دینی می‌خوانده که معروف بود دو نفر از آنها را بازداشت نموده بودند به نام آقای حاج میرزاعلی اصغر هرندی1و آقای شاه‌چراغی و نفر سوم شخص آقای صادق امانی است و دلیل آمدن به منزل من فکر کردم که همین است. حبیب‌الله عسگری
س- آیا در خلال توقف برادران امانی در منزل شما موضوع ترور نخست‌وزیر که موضوع روز بود و در هر محفل و مجلسی راجع به آن صحبت می‌شد مورد بحث قرار گرفت؟
ج- ممکن است که بین آنها بحث شده باشد ولی من چیزی به خاطر ندارم به دلیل آن که در بازجوئی‌ها عرض کردم چون لحاف برای پذیرائی نداشتم مدتی را صرف برپا نمودن کرسی برای استراحت آنان و برای تهیه بامیه برای صرف و تغیّر ذائقه؛ و چون همسرم در منزل خواهرم بود بدان‌جا مراجعه نمودم که برای غذای سحری که بعد قرار شد غذای سحری را از همان‌جا بیاورند و وقتی برگشتم اولین کسی که استراحت نمود آقای صادق امانی بود و چیزی از بحث در این مورد به خاطر ندارم. حبیب‌الله عسگری
س- در مورد مخفی نمودن چمدان مورد نظر چه موقع بین شما و برادران امانی بحث شد؟
ج- در بازجوئی‌ها قبلی عرض شد که همان اوائل شب که آمدند گفتند که یک چمدان امانت نزد شما می‌گذاریم. حبیب‌الله عسگری
س- آقای صادق امانی چند روز و چه شب در منزل شما بودند؟
ج- بعد از افطار روز یکشنبه که شب 21 ماه رمضان بود تشریف آوردند و فردا شب که شب سه‌شنبه بیست‌ و دوم ماه مبارک بود از منزل حقیر بعد از افطار رفتند. حبیب‌الله عسگری
س- آقای هاشم امانی چند روز و چند شب در منزل شما ماندند؟
ج- بعد از افطار شب دوشنبه 21 ماه رمضان بود تشریف آوردند و صبح در حدود ساعت 10 خارج شدند و بعد از ظهر همان روز مثل این که آمدند و رفتند ولی درست نمی‌دانم چون برای تهیه افطاری برای مهمان از منزل بیرون رفته بودم ولی در هر صورت ایشان افطار در منزل من نبودند. حبیب‌الله عسگری
س- در خلال مدتی‌ که برادران امانی در منزل شما بودند ایا شخص دیگری به منزل شما مراجعه نکرد؟
ج- شب بیست‌ و یکم ماه رمضان که آقایان امانی به منزلم آمدند آقای مهدی عراقی نیز آمدند و مدتی بودند و من مشغول کارهای پذیرائی بودم و چون آقایان گفتند که ما شب در این‌جا می‌مانیم ایشان هم برای اطلاع به منزل خودشان خارج شدند و تقریباً نزدیک سحر مراجعه کردند و سحری را بودند و فردا هم نزدیک ظهر از خواب بیدار شدند و از منزل خارج شدند و نزدیک غروب آمدند و بعد از افطار به اتفاق آقای صادق امانی رفتند که در بازجوئی‌ها عرض نموده‌ام. حبیب‌الله عسگری
س- آقای مهدی عراقی به چه منظور در منزل شما ماندند، آیا از ایشان پرسیدید که به چه منظور مخفی شده است؟ آیا با او هم سابقه کسبی داشتید؟ چرا حضور آقای مهدی عراقی را در پاسخ‌های قبلی اظهار ننمودید؟
ج- در بازجوئی‌های قبلی عرض کرده بودم ولی چون در سئوالات، سئوال از این که شخص دیگری هم بوده یا نبوده؛ نشده تا پاسخ عرض شود و ایشان مخفی نبودند و هر روز تا روز آخر هم اینجانب از مخفی بودن ایشان اطلاعی نداشتم. حبیب‌الله عسگری
س- از مجموع توضیحاتی که دادید این طور معلوم می‌شود که صادق امانی و هاشم امانی و مهدی عراقی بدون اطلاع و دعوت قبلی به طور سرزده به منزل شما آمده و یک شب هم در منزل شما به سر بردند ولی با این وصف شما به هیچ وجه مطلع نشدید که علت آمدن آنها به منزل شما و ماندن شب در آن‌جا به چه علت بوده و آنها هم علت را برای شما توضیح ندادند، آیا همین طور است؟
ج- فقط آن که برای حقیر روشن شد که آقای صادق امانی که معلم یکی از متهمین بوده و سایر آقایان برای تنها نبودن و شب احیاء با هم باشند فرض نمودم به دلیل این‌که فردای آن روز آنها رفتند و ایشان استراحت کردند و از خانه خارج نشدند. حبیب‌الله عسگری
س- به هرحال با استنباط این که پاسخ‌های شما به شرح فوق‌الذکر به هیچ وجه قانع کننده نیست ولی در هر صورت فعلاً از این بحث می‌گذریم. توضیح دهید که نسبت به اخذ چمدان امانتی چه روزی اقدام کردید؟
ج- شب بعد از گفتن و قرار بر این که خودم کسی را بفرستم و باربر دوچرخه داری را فرستادم و چمدان را گرفت و چون منزل شوهرخواهرم بودم بدان‌جا آورد که شرح آن را عرض کردم. حبیب‌الله عسگری
س- شما حدس نزدید که داخل این چمدان چیست؟
ج- چون آقایان دفاتر تجارتی خودشان را در منزل اداره می‌کنند و از قرار گفتگو هم چنین مستفاد می‌شد که احتمالاً مبادا دفاتر تجارتی توقیف شود به احتمال قوی تشخیص حقیر دفاتر تجارتی بوده. حبیب‌الله عسگری
س- چرا از نگاهداری این چمدان که بنا به تشخیص شما دفاتر تجارتی بوده در منزل خودتان خودداری کردید و آن را به شوهرخواهرتان سپردید که نگاهداری کند؟
ج- قبلاً عرض کردم که آن شب قصد داشتم به منزل خواهر و مادرم بروم لذا به دوچرخه‌سوار آدرس آن‌جا را دادم و بعد از آمدن دوچرخه‌سوار نیز مقداری نشستم و برای دیدن مادرم بدان‌جا رفتم.
س- باز هم به نظرم می‌رسد که این استدلال شما منطقی و متوجه نباشد به هرحال اینک توضیح دهید که به نظر شما بین نکات و اتفاقات ذیل هیچگونه رابطه‌ای از نظر شما وجود نداشته است؟
1- برادران امانی دوبار به شما مأموریت دادند که به قم رفته و نظر آیت‌اله خمینی را در مورد ترور استفسار کنید و شما هم این مأموریت را انجام دادید.
2- در روز اول بهمن ماه 43 آقای منصور نخست‌وزیر ترور شد.
3- در روز پنجم بهمن برادران امانی و مهدی عراقی بدون اطلاع و دعوت قبلی به منزل شما آمدند و برای اولین‌بار و بدون سابقه قبلی شب را در منزل شما ماندند و ضمن مذاکرات بیان داشتند که آقای صادق امانی با محمد بخارائی ضارب نخست‌وزیر نزدیک بود و روابطی بین آنها موجود بوده است.
4- همان شب صحبت از مخفی کردن چمدان به میان آمده و شما هم به جای آن که آن چمدان را در منزل خودتان به طور امانت نگاهدارید آن را به منزل شوهرخواهرتان فرستادید.
تمام این نکات و مطالب دیگر روشن می‌کند که شما در جریان قضیه وارد بوده و از عمل و اقدام آنان مطلع بودید ولی متأسفانه نمی‌خواهید حقایق را آشکار نمائید. به هر صورت اگر تمایل به گفتن حقیقت دارید جریان صحیح قضیه را نوشته و سعی کنید جریان را طوری تشریح نمائید که عقلاً و منطقاً قابل قبول باشد.
ج- در مورد سئوال فتوا و ارتباط آن با این قضیه که عرض شد فتوا هر دو دفعه منفی بوده و در مورد آمدن آقایان امانی ابتدائاً که موضوع روشن نشد بعد هم گفتگو از تعلیم دروس دینی ایشان بود به دلیل این که دو معلم دیگر هم معروف بود که بازداشت شده‌اند که عرض شد و در مورد چمدان نیز توضیح دادم و در مورد ترور نیز متذکر شدم که من مقلد بوده و هیچ‌گونه دخالتی مستقیم یا غیرمستقیم نمی‌توانستم داشته باشم در هرصورت تنها راهی که دارم خود را به خدای خود بسپارم و اظهار نمایم در تمام مدت عمر هیچ عمل خلاف قانونی مرتکب نشده و اصولاً مصمم هستم که مرتکب نشوم و هیچ توضیح دیگری در این‌باره به نظرم نمی‌رسد. حبیب‌الله عسگری
س- آیا شما تاکنون مورد تعقیب مقامات قضائی یا انتظامی قرار گرفته و سابقه بازداشت دارید؟
ج- در حدود دو سال پیش در مسجد فخریه امیریه ختم پدرداماد حضرت آیت‌اله بروجردی مرحوم بود که به توسط مأمورین به اداره اطلاعات شهربانی جلب و 4 الی 5 روز بازداشت بودم و موضوع پرونده تراکتی به نام عزای ملی مطرح بود که در پرونده امر موجود است و بعد از توضیحات آزاد شدم. حبیب‌الله عسگری
س- آیا هیچگاه در قم مورد تعقیب قرار گرفته و بازداشت نشدید؟
ج- خیر حبیب‌الله عسگری
س- آیا در قم هیچ وقت اعلامیه پخش نکردید؟
ج- در مورد اعلامیه کوچک عزای ملی حقیر به منزل آقایان مراجعه نمودم و مقداری در منزل آقایان دادم و مقداری هم در مدرسه فیضیه دادم و بعد از آن دیگر به هیچ وجه در قم اعلامیه پخش نکردم. حبیب‌الله عسگری
س- به طور کلی تاکنون چند بار مبادرت به پخش اعلامیه نموده‌اید؟
ج- به طور کلی اعلامیه علماء و مراجع تقلید را هر وقت به دستم رسیده پخش نمودم و تعداد و دفعه آن مورد یاد داشتم نبوده. حبیب‌الله عسگری
س- آیا شما شخصی به نام احمدشاه بداغلو (معروف به حاج احمد شهاب) را می‌شناسید یا خیر؟ در صورتی که می‌شناسید جریان آشنائی خود را با نامبرده و روابطی که فیما بین وجود داشته است مشروحاً بنویسید.
ج- همان‌طوری که قبلاً عرض کردم ایشان در هیئتی که شرکت می‌کردم ایشان هم بوده‌اند و بارها اعلامیه علما و مراجع را از ایشان گرفته‌ام و ضمناً تعدادی نامه از طلاب قم به عنوان آیت‌اله خمینی بوده که اینجانب توسط ایشان پلی‌کپی نموده و هزینه آن را پرداخته‌ام و ایشان را برای پرداخت وجوه وصولی آیت‌اله بعضی اوقات به قم فرستاده و هزینه آن را پرداخته‌ام. حبیب‌الله عسگری
س- منظور از این که نامه‌های طلاب و غیره را پلی‌کپی می‌کردید چه بوده است؟
ج- اولاً اشتباه در لفظ شده و فتوکپی شده و ثانیاً چون نماینده مالی بودم تصمیم داشتم که پس از مراجعت حضرت آیت‌اله خمینی به ایشان بدهم و از بعضی اعلامیه‌های دیگر نیز یک نسخه جمع‌آوری می‌کردم که جمعاً در اداره اطلاعات شهربانی ضمیمه پرونده است. حبیب‌الله عسگری
س- به‌طور کلی و مستنبط از تحقیقات انجام شده چنین به نظر می‌رسد که شما تمام حقایق را کما هو حقه بیان نداشته است و در قسمتهائی سعی در کتمان حقیقت داشته‌اید. به هر صورت به شما 24 ساعت فرصت داده می‌شود که مجدداً به خاطره خود مراجعه و آنچه که واقع شده است بدون کم و کاست بیان نمائید آیا حاضر هستید؟
ج- بنده همان‌طور که بارها عرض کردم تا آن‌جا که به خاطر داشتم حقایق را عرض کردم و از لطف جنابعالی ممنون. باز هم در صورتی که چیزی به خاطرم برسد در ظرف 24 ساعت فرصت عرض خواهم کرد. حبیب‌الله عسگری
فعلاً به تحقیقات خاتمه داده می‌شود. 10 /1 /44

توضیحات سند:

1. حجت‌الاسلام حاج میرزا علی‌اصغر هرندی، فرزند علی اکبر در سال 1305 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی مشهور به صفار هرندی و اصالتی اصفهانی داشت و برادرش رضا صفار هرندی به اتهام اعدام انقلابی منصور به درجه رفیع شهادت نائل گردید. حاج میرزا علی اصغر هرندی پیشنماز مسجد دروازه غار معروف به مسجد اصفهانی‌ها بود و در محل مسجد، کلاس‌های درس عربی و غیره داشت. وی از سال 1336 هیئتی به نام متحدین اسلامی تشکیل داد که دائماً گزارش سخنرانی‌های ایشان به ساواک ارسال و چندین بار به دلیل ایراد سخنرانی‌های تند احضار گردید. وی در تاریخ 1 /11 /1343 به اتهام شرکت در قتل منصور دستگیر و مدت 25 روز زندانی شد. مادر شهید محمد بخارائی گفته است که محمد نزد علی اصغر هرندی درس عربی می‌آموخت و از سه سال قبل از ترور در اثر رفت و آمد به مغازه وی جهت ملاقات با برادرش [رضا صفار هرندی] با وی آشنا شد. (اسناد ساواک - پرونده انفرادی)

منبع:

کتاب حبیب‌الله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 122




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.