صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: طاهر احمدزاده

تاریخ سند: 25 بهمن 1343


موضوع: طاهر احمدزاده


متن سند:

شماره: 13732 /9 ﻫ تاریخ:25 /11 /1343
موضوع: طاهر احمدزاده

به‌طوری‌که آقای طاهر احمدزاده در شب شنبه 10 /11 /1343 در کانون اظهار می‌داشت، طبق تحقیقاتی که افراد نهضت آزادی ایران در تهران در پیرامون وضع روحی و چگونگی آقای محمد بخارایی1 قاتل آقای منصور، نموده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که نامبرده فردی مذهبی و از طرفداران آقای خمینی بوده است و در وقایع 15 خرداد در طی زدوخوردها مضروب شده است و مدتی در سخت‌ترین شرایط به سر برده است و در همان مواقع به‌واسطه سختی و فشاری که روی او آمده است، به‌شدت از دولت ناراحت و متنفر شده. در اوایل ماه رمضان طبق سؤالاتی که اهالی تهران از آیت‌الله میلانی نمودند و ایشان هم جواب داده‌اند که به هر شکلی که منجر به خونریزی نشود، باید با دولت مبارزه کرد، در تهران در سه مسجد «مسجد امام جمعه»، «سید عزیزالله» و مسجدی دیگر، مجالسی برقرار می‌شود و در هریک از مساجد فوق‌الذکر، عده‌ای از وعاظ با هم قرار می‌گذارند که منبر بروند و به‌شدت به دولت حمله کنند و هرگاه یکی از آنان را گرفتند، شب بعد دیگری به منبر برود و همان مطلب را ادامه دهد. در یکی از مسجدها هر شب همین شخص هم حضور به هم می‌رسانیده و در شب یازدهم یا دوازدهم واعظ را از طرف سازمان بازداشت می‌کنند و برای اینکه در ادامه جلسات هم جلوگیری شود، از طرف خود دولت سروصدایی در مسجد ایجاد می‌شود. عده‌ای به طرفداری و عده‌ای به مخالفت به جان هم می‌افتند و در این بین آقای بخارایی نیز دستگیر می‌شود و شب را در کلانتری می‌گذراند و به‌شدت او را می‌زنند و بعد که آزاد می‌شود، با زمینه قبلی و آماده‌ای که داشته و همچنین تأثیر شدیدی که ازنظر روحی گفتار مبلغین و اعلامیه‌های آیت‌الله‌ها روی آن شخص می‌گذارد، تصمیم به این کار می‌گیرد و اینکه دولت ادعا می‌کند که بسته به دسته و یا باندی بوده است، شایعه و دروغ است زیرا نامبرده فقط به‌واسطه یک احساس پاک مذهبی مبادرت به این عمل نموده است و وابستگی به احدی نداشته است. ضمناً مسئله هفت‌تیر نیز که شایعه است از کجا خریده است، معمولاً از این سلاح‌ها زیاد به فروش می‌رسد زیرا قاچاقچی‌ها از مرزهای جنوب مقداری به تهران می‌آورند و به فروش می‌رسد.
گیرندگان: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (اداره کل سوم ـ 321)
پی‌نوشت تیمسار ریاست: گزارش
کارآموز ـ 24 /11

توضیحات سند:

1. شهید محمد بخارایی فرزند علی‌اکبر در سال 1323ش. در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. او پس از پایان دوره مدرسه با شهید رضا صفارهرندی دوست صمیمی شد و در جلسات حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی‌اصغر هرندی با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام (ره) آشنا شد. با آغاز نهضت امام خمینی (ره)، شهید بخارایی و شهید هرندی با شهید حاج مهدی عراقی آشنا و عراقی آن‌ها را برای جهاد مسلحانه شایسته یافت و آنان را با شهید امانی مرتبط ساخت. شهید امانی تحولی نو در روحیه آنها پدید آورد و شرکت در دوره‌های تمرین مسلحانه روابط آنها را مستحکم کرد. او در عملیات ترور حسنعلی منصور نقش ویژه‌ای داشت و پس از شلیک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد، ولی با لغزیدن پای او روی یخ خیابان در جلوی مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهید مطهری فعلی) به زمین افتاد و دستگیر شد. او در کلانتری بهارستان به نعمت‌الله نصیری، رئیس شهربانی کل کشور، با شجاعت و صراحت پاسخ‌هایی داد که او برآشفت و با عصای مارشالی به دهان شهید بخارایی زد و آن‌را غرق خون کرد. شهید بخارایی با این‌که نوجوانی 20 ساله بود، ولی در بازجویی‌ از خود شجاعتی قابل تحسین نشان داد. در سحرگاه 26 خرداد 1344 بخارایی به همراه سه تن دیگر به شهادت رسید.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 475

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.