تاریخ سند: 27 آذر 1346
موضوع: اظهارات عبدالرضا حجازی در مسجد ارک
متن سند:
به: 316 شماره: 28334 /20 ه 3
از: 20 ه 3
نامبرده بالا در تاریخ 25 /9 /46 پس از نماز جماعت به منبر رفته پس از صحبت درباره بیحجابی گفت پیامبر اسلام فرموده که زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند ولی زن نباید وزیر یا وکیل و یا اصولاً مصدر کاری باشد.
1
اظهارات نامبرده در ساعت 1420 پایان یافت.
سپه
توضیحات سند:
1ـ نقش زنان: در صدر اسلام که سیستم اصیل اسلامی بر جامعه حاکم بود، زنان در امور مربوط، به زندگی اجتماعی و حتی حوادث سیاسی جامعه نقش مهمی را ایفا میکردند.
زن در جامعه صدر اسلام از شخصیت انسانی کاملی برخوردار بوده و اسلام برای نخستین بار در تاریخ بشر، زن را از استقلال اقتصادی برخوردار ساخته است.
جالب اینجاست که در به اصطلاح اروپای متمدن و آمریکای آزاد تا قرون اخیر برای زن حق مالکیت قایل نبودند و دارایی و ملک زن، ملک پدر یا شوهر یا فرزندش محسوب میشد؛ در حالی که اسلام زن را در ارث، دستاورد مالی کار خود و مهریهاش مالک میشناسد؛ حتی در بسیاری مناطق اسلامی دیده شده است که زن در کنار شوهر، به فعالیتهای اقتصادی مشغول بوده است.
زن در عصر پیامبر در ساختن جامعه اسلامی فعالانه شرکت میجست؛ بیرون میآمد؛ کار هم میکرد و در میدانهای جنگ حاضر میشد؛ اما تا اندازۀ احتیاج و ضرورت.
در آن نظام، رسالت عمده زنان، پرورش و به بارآوردن نسلهای سالم و صالح و ساختن «انسانها» بوده است نه ساختن «ابزارها».
از سوی دیگر آمیزشهای بیبند و بار زنان و مردان نیز در جامعه اسلامی اصلاً روا نبوده است.
در دوران رکود و انحطاط که جوامع اسلامی از تعالیم اصیل اسلام دور افتاده بودند، نظامی روی کار آمد که مانند نظامهای غربگرای کنونی، فاسد و منبع آفات گوناگون بود.
همانگونه که غربزدگی زن را به صورت شیء در میآورد، نظام مزبور نیز (از جهات دیگری) زن را شیء تلقی میکرده است؛ ولی آن نظام ارتباطی با اسلام نداشت؛ چرا که طبق ایدئولوژی اسلامی و نیز در جامعه اسلامی عصر پیامبر، زن از شخصیت انسانی و همه حقوق و مزایا به طور کامل بهرهمند بوده است.
در روابط جنسی نیز اسلام سختگیر نبوده و شعارش این بوده است: نه سرکوبی و محرومیت و نه بیبندوباری بلکه «تنظیم» و «تعادل».
پس از تماس جدی مسلمانان با فرهنگ و تمدن ملل مجاور در واقع دوره انحطاط قرون وسطایی مسلمانان فرا رسید و زن موقعیت اجتماعی خود را از دست داد و از آن پس تردیدی نیست که به طور کلی تاریخ جوامع اسلامی، از نظر اجتماعی، به وسیله « مردان» ساخته شده است.
پس از رواج الگوهای غربی، زنان از چهار دیواری خانه بیرون آمدند ولی نه تنها وارد عرصۀ فعالیتهای مفید و تولید نشدند بلکه یا در دفتر آن رئیس و مطب این دکتر به شکل دکور ایفای نقش کردند و یا به صورت مانکن فروش کالای سرمایهداران، از طریق جاذبۀ سکسی وسیلۀ جذب مشتری شدند.
و اینچنین است که میبینیم غربگرایی از زن یک موجود بیریشه میسازد.
تحولاتی که از نظر جامعهشناسی پس از ورود الگوهای غربی، در جامعه زنان ایجاد شده است، عبارتند از:
1ـ تحرک در سطح جامعه (در شکل مبتذل و سطحی).
2ـ گرایش به آموزشهای جدید و متعاقباً استخدام در ادارات و کسب استقلال مالی.
3ـ رواج آمیزشهای آزاد پسران و دختران و گسترش بیبندوباریهای جنسی.
4ـ گرایش به بیحجابی.
5ـ ازدیاد میزان طلاق و رواج تنفروشی و فساد.
6ـ جدایی زن از اصالتهای فرهنگی و تاریخی خویش.
7ـ بیرغبتی زنان به خانهداری و فرزندزایی.
قبل از ورود الگوهای غربی به جوامع اسلامی، چنین نبوده که زن هیچگونه نقش اقتصادی نداشته باشد بلکه در بسیاری از کشورهای اسلامی، زن در فعالیتهای اقتصادی در کنار شوهر قرار داشته است و هنوز هم در اجتماعات سنتی شرق، به خصوص در اجتماعات روستایی، کشاورزان در مزارع کار میکنند و زنان، معمولاً پس از انجام کارهای خانه، به کارهای دستی کوچک میپردازند تا با فروش محصولاتی از این قبیل به اقتصاد زندگی خود کمکی کرده باشند.
و در عین حال فعالیت اقتصادی، زن را از انجام وظایف اولیه و اساسی مادری و همسری باز نمیدارد و از پرورش فرزندان و توجه به نیازهای عاطفی خانواده غافل نمیسازد و او را در ورطۀ غربزدگی هم نمیاندازد.
استقلال مالی چنین زنی صرفاً در جهت افزایش همبستگی کانون خانواده است، نه متلاشی ساختن آن.
درآمد وی در جهت رفاه بیشتر فرزندانش به کار گرفته میشود نه شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت « مادری»! (جامعهشناسی غربگرایی، دکتر محمدنقوی، جلد دوم، صفحه 60، 61، 64، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول سال 1364)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 199