استقلال فکری! و جذب نیرو
متن سند:
استقلال فکری! و جذب نیرو
در کنار باورمندی مهدی هاشمی به «اصالت مبارزه» و «توجیه مبارزاتی»، میتوان به پذیرش «استقلال فکری» و «آزاداندیشی» از سوی مهدی هاشمی و همفکرانش اشاره کرد که از سوی این طیف به عنوان یک اصل اساسی مورد تأکید است. اصلی که از مبانی فکری مهدی هاشمی و دوستانش در جذب نیروهای غیراخلاقی و التقاطی به تشکیلات وابسته به خود به شمار میرود.
مهدی هاشمی در طول زندگی سیاسی و مبارزاتی خود همواره «استقلال فکری» و «آزاداندیشی» را به عنوان یکی از ویژگیهای برتری هر فرد نسبت به دیگر افراد جامعه به شمار میآورد. آنهم آزاداندیشی و تفکر مستقلی که طیف مهدی هاشمی و دوستانش در ادامه تأثیرپذیری از مبانی غیراسلامی و غربی چارچوب آن را مشخص و معین مینمودند. چهارچوبی که با بسیاری از اصول اسلامی همسویی نداشت و احیاناً در تعارض بود. جایگاه این شاخصه از سوی این طیف در جذب نیرو بهقدری از ارزشمندی والایی برخوردار است که ویژگیهای اخلاقی، روحی و مذهبی افراد را تحتالشعاع قرار داده است.
مهدی هاشمی در سخنرانی خود، تحت عنوان «شخصیت کودک» در قبل از انقلاب شخص غیرمهذب را با ویژگی «استقلال فکری» - آنهم استقلال فکری خاص و موردنظر مهدی هاشمی - بر فرد باتقوا و مهذب اما فاقد استقلال فکری ترجیح میدهد و میگوید:
«آنان که میخواهد شخصیت کامل باشد باید در شخصیتش هم علم باشد(آگاهی)، اراده(تصمیم)، نیازمند قدرت(توانایی)، تقوی(کنترل داشتن و دور بودن از کارهای زشت)، صبر(بردباری)، بُعد علم لازم است، بُعد صبر لازم است ، بُعد اراده لازم است، بُعد قدرت لازم است، این چهار بُعد اساسی و ریشه هر شخصیتی است برای هر شخصیت کاملی حتماً لازم است و هر چه که از این ابعاد کم شود، این شخصیت عیب پیدا میکند. میشود معیوب. ... امیرالمؤمنین(ع) شخصیت کاملی است صبر و... کامل است ابعاد علم(دانستن) اراده(خواستن) قدرت(توانستن) و صبر یعنی بردباری تقوی یعنی کنترل و... این ابعاد و این جنبههایی که در شخصیت انسان نهفته است اگر مستقل باشد، اگر استقلال پیدا کرد ولو اینکه کم باشد و مستقل رو به تکامل است. خواهش میکنم آقایان خوب دقت کنید این مطالب ضروری است. برای درک مطلب است شما اگر خواسته باشید در مسیر تکامل اسلامی قرار گرفته باشید باید حتماً این مطلب را بدانید... یک شخصیتی که تقوی دارد(کنترل)، اگر این تقوایش مستقل باشد و استقلال داشته باشد تقوایش کم و محدود اما چون دارای استقلال است این شخصیت بهتر است تا آن شخصیت که تقوای زیاد دارد خیلی پرهیزکار است و مقدس اما استقلالی از خودش ندارد. بنده است و برده و دلیل آن کسی که تقوای کمی دارد اما استقلال زیاد بهتر است تا آنی که تقوی دارد و استقلال اصلاً ندارد.»
منبع:
کتاب
بنبست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 96