صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: دکتر مصطفی الموتی

تاریخ سند: 4 شهریور 1342


موضوع: دکتر مصطفی الموتی


متن سند:

شماره: 11909 تاریخ:4 /6 /1342
فرستنده: مدیریت کل اداره سوم
گیرنده: تیمسار ریاست ساواک
موضوع: دکتر مصطفی الموتی

برابر گزارش ساواک قزوین که بیوگرافی نامبرده در اجرای امریه 7771 ـ 18 /12 /41 طی 9158 ق ‌ز ـ 29 /12 /41 به آن اداره کل ایفاد گردیده با عده‌ای از کرد‌های کوندج که جزء طایفه باقر مافی می‌باشند به حوزه انتخاباتی خود در حدود معلم کلایه و رودبار الموت رفته و فعالیت انتخاباتی را شروع نموده و طبق اطلاع واصله بنا به دعوت مردم رودبار الموت قزوین از چندی قبل آقای دکتر مصطفی الموتی که در دوره انتخاباتی گذشته از آن حوزه به وکالت انتخاب شده بود تصمیم می‌گیرد که مسافرتی به سراسر حوزه انتخابیه بنماید که در نتیجه عصر روز 10 /5 /42 به قزوین وارد و چون آقایان ضیاء و عماد الموتی که با نامبرده غرضیت و اختلافی دارند از مسافرت ایشان اطلاع پیدا می‌کنند تصمیم می‌گیرند که با ایادی خود به شیرکوه رفته با دکتر مصطفی الموتی زد و خوردی به راه اندازند و نامبردگان با جیپ و کمانکار در روز 10 /5 /42 به سوی شیرکوه حرکت و 9 نفر از چماقداران کرد کوندج را به سرکردگی عباس نام که سوابق شرارت دارد به شیرکوه وارد ولی عده‌ای از اهالی از ماجرا مطلع و جریان را به دکتر خبر می‌دهند که ایشان هم مراتب را به مقامات انتظامی اطلاع و خود با همراهانش به محل می‌رود مخالفین وی موقعی که مشاهده می‌کنند دکتر با عده زیادی به محل وارد شده و در همان موقع نیز مأمور ژاندارم می‌رسد از هر نوع زدوخورد و یا اقدام دیگر خودداری و در نتیجه عمل سوئی رخ نمی‌دهد ضمناً مشارالیه مدت 10 روز با اسب و قاطر به سراسر حوزه انتخابیه و کلیه دهات سفر کرده و نطق‌های مفصل در مورد تأیید قانون اصلاحات ارضی1 و مواد شش‌گانه شاهنشاه ایراد و کلیه مردم را دعوت می‌کند که کارت‌های الکترال اخذ و از زن‌های روستایی خواسته است که از حق رأی خود استفاده کنند. ایشان در مدت ده روزی که در حوزه مزبور سفر کرده همه جا شعارهایی به نفع مقام شامخ سلطنت و اصلاحات ارضی داده و چون مردم از اصول خان خانی بیزار و متنفر بودند از طرح اصلاحات ارضی جانبداری و پشتیبانی خود را نسبت به مواد شش گانه ابراز و اعلام داشته‌اند.
مراتب جهت اطلاع اعلام شد ضمناً در روز حرکت به رودبار دو نفر ژاندارم با وی بوده که طبق اطلاع بنا به توصیه تیمسار سرتیپ خسروانی 2 که به گروهان ژاندارمری شده بود انجام گرفت. ج
رئیس ساواک تهران


ملاحظه شد اقدامی ندارد.
13 /2

توضیحات سند:

1. قانون اصلاحات ارضی: مصوب نوزدهم دی ماه 1340 بود که جزء اصول شش‌گانه به اصطلاح انقلاب سفید شاه و مردم قرار گرفت‌. اصل طرح و برنامه از سوی آمریکایی‌ها به شاه ارائه و او ملزم به اجرای آن شد. هدف از این طرح دگرگونی سیستم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران بوده و غایت آن استقلال، اقتدار، هویت ایران را به خطر انداخت و برای فریب جامعه بنام انقلاب سفید معروف شد. علاوه بر اصل اول که اصلاحات ارضی انجام گرفت اصول دیگر دربارۀ ملی کردن جنگلها در سراسر کشور، فروش سهام کارخانجات دولتی‌، سهیم کردن کارگران در سود کارگاههای تولیدی و صنعتی‌، اصلاح قانون انتخابات و ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری بود که هر ساله به مناسبت تصویب اصول شش‌گانه که بعداً بیشتر هم شد دستگاههای دولتی و وزارتخانه‌ها به تبلیغ آن می‌پرداختند.
ر.ک: نهضت امام خمینی، حجت‌الاسلام سید حمید روحانی، جلد اول، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، 1386
2. پرویز خسروانى: فرزند هاشم، در سال 1301 ﻫ ش بدنیا آمد. او در سال 1319 ﻫ ش وارد دانشکده افسرى شد. برادر بزرگ او، شهاب خسروانى از چهره‌هاى سیاسى سال‌هاى 1320 ـ 1332 و نماینده مجلس بود که با دکتر مصدق روابط حسنه داشت. برادران دیگر او مرتضى و عطاءاله از دولتمردان لشکرى و کشورى پس از کودتاى 28 مرداد 1332 بودند. سرگرد پرویز خسروانى در زمان دولت مصدق باشگاه ورزشى تاج را به راه انداخت و به گفته حسین فردوست در جریان قیام 30 تیر 1331 ورزشکاران خود را به سود مصدق و علیه قوام به خیابانها ریخت. ولى مدت کوتاهى بعد، خسروانى را یکى از ارکان بسیج دستجات اوباش وابسته به دربار مى‌یابیم که در جریان توطئه 9 اسفند 1331 در رأس اوباشى چون شعبان جعفرى (بى‌مخ) و ملکه اعتضادى به خانه مصدق حمله کردند و مدت کوتاهى بازداشت شد.
خسروانى در حوادث 25 ـ 28 مرداد 1332 در رأس باشگاه ورزشى تاج به سرقت اموال مردم و غصب اراضى اشتغال داشت و به علت وابستگى به دربار، در سال‌هاى 40 ـ 1343 درجه سرتیپى فرمانده ژاندارمرى تهران (ناحیه یک مرکز) را عهده‌دار بود. در سال 1343 خسروانى در پى دسیسه براى تصدى سمت ریاست شهربانى بود و شاه به این جاه‌طلبى او پاسخ مثبت داد و وى در کابینه هویدا به معاونت نخست‌وزیر و سرپرست سازمان تربیت بدنى رسید و قریب 5 سال در این سمت به فعالیت پرداخت.
همسر خسروانى به نام ملیحه نعیمى، دختر عبدالحسین نعیمى، از مأمورین قدیمى اینتلیجنت سرویس و از کارگزاران اصلى تشکیلات بهائیت در ایران بود. در تاریخ 10 /7 /1345 ساواک تهران چنین گزارش مى‌دهد:
«دختر آقاى نعیمى که همسر سرلشکر خسروانى است در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائى گرایش دهد.
سرلشگر خسروانى در حضور دکتر محمدعلى ورقا استاد دانشگاه که از اعضای اصلی تشکیلات بهائیان متعصب و یکى از روحانیون بهائیان است، با حضور آقاى نعیمى رسماً به دین بهائى گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ حفظ پرستیژ و شئون نظامى و برخى پست‌هایى که به وى محول گردیده بهائى بودن وى از چهارچوبه دیوار خانوادگى تجاوز نکند.»
پرویز خسروانی با پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و به گفته مسعود انصاری با سلطنت‌طلبان همکاری دارد.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، پرویز خسروانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)


منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 59


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.