تاریخ سند: 5 مهر 1352
موضوع : سیدمحمود طالقانی
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 5796 /20 ه 12
طالقانی ضمن صحبت با دخترش به نام اعظم گفت شما به مدرسه رفتید؟ و به
کارهایتان رسیدید اعظم گفت بلی تا حدودی و امروز ما را به اداره خواستند و
گفتند نباید از دانش آموزها و معلمها با چادر داخل مدرسه بیایند و نباید چادر به
مدرسه ببرند و اگر کسی
نخواهد نیاید و نحوه آن
خیلی حاد بود و امروز
شنیدم که یکی از آقایان رفته
و این طرح را در یکی از
مدارس اسلامی پیاده کند
ولی با شلوغی بچه ها روبرو
شده و قرار است امروز
شورایی تشکیل و جواب
بدهند و من و چند مدیر
مدرسه اعتراض کردیم
ببینیم چه می کنند این خیلی
ما را ناراحت کرده ما
نمی توانیم جواب مردم را
بدهیم طالقانی گفت توی
مدرسه مرد ندارید که، چه
عیب دارد اعظم گفت یک وقت ممکن است که بازرس مرد به مدرسه بیاید
طالقانی گفت شما رؤسای بخش که مرد هستند و می آیند به مدرسه راه ندهید و
به گوشه دیگر ببرید اعظم گفت این طور که نمی شود زیرا کسی که کارت دارد
می تواند به داخل مدرسه بیاید و ما خیلی ناراحت شده ایم طالقانی گفت ناراحتی
ندارد تا ببینیم چه می شود اعظم گفت من به جامعه اسلامی تلفن کردم و آنها گفتند
ما رفتیم با مدیرکل صحبت کردیم و قرار است فردا جواب بدهند و اضافه نمود
حالا چکار کنیم.
طالقانی گفت آنها بیکارند و نشسته اند و آن بالا دستور می دهند
اعظم گفت این دستور مستقیم وزیر هم نیست طالقانی گفت بلی یک مشت لامذهب آنجا نشسته اند.
نظریه یکشنبه : مفاد خبر صحت دارد تدارک
نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه تأیید می شود.
سپاهی
بررسی وقایع روزانه درج گردید
آقای عباسی : در گزارش روزانه منظور و به عرض برسد
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 450