در دوم دى ماه 1357 ش، تظاهرات مردم مشهد، به خون کشیده شد.
متن سند:
در دوم دى ماه 1357 ش، تظاهرات مردم مشهد، به خون کشیده شد. در بجنورد، تظاهرات خونین، انگیزه مبارزاتى مردم را صد چندان کرد. تظاهرات دانشآموزان در تهران، منجر به کشته شدن تعدادى از آنان شد و این حرکتى بود که رو به پیروزى گام برمىداشت.
تصادف این ایام با ماه محرم، روحیه آزادگى را در پیروان امام حسین (ع) مضاعف کرد و به تبعیت از شهید کربلا، کربلاهاى مکرر در گوشه و کنار ایران، به تصویر کشیده شد.
در این موقع در یکى از روستاهاى گناباد به نام خیبرى، شعرى پخش شد که در ذیل آن، امضاى «تکثیر از گروه مبارز ابوذر» نقش بسته بود.
ساواک، توزیعکننده این شعر را آقاى شیخ محمد مدنى معرفى کرد.
هر چند مضمون شعر تکرارى است و مربوط به زمانى است که حضرت امام خمینى (ره) عید را عزاى ملى اعلام کرد، ولى ثبت مجدد آن، به نام اهالى قهرمان گناباد خالى از لطف نیست.
شاید هم یکى از علل پخش مجدد این شعر در این موقع، همزمانى آن با عید مسیحى باشد که در رژیم پهلوى، در چنین ایامى کابارهها و... در قرق رجال عصر پهلوى بود.
در ذیل این شعر، آیه شریفه:
انّاللّه لا یغیّر ما بقوم حتى یغیّروا ما بانفسهم
خدا سرنوشت هیچ ملتى را تغییر نمىدهد مگر اینکه آن ملت خودشان را تغییر دهند
عید ما روزى بود کز شاه آثارى نباشد
پهلوى بىحیا را کاخ و دربارى نباشد
از حکومت منعزل باشد بخسبد گوشهاى
میهن ایران گرفتار سگ هارى نباشد
زاده شوم رضاخان با رژیم قلدرش
بهر یهود دست در کارى نباشد
عید ما روزى بود کز قاتلین قم و تبریز و...
هم ز رسواخیز و هم ز ساواک آثارى نباشد
قلدران قدارهبندان نوکران خارجه
یعنى از عمال اسرائیل دیارى نباشد
اسلحهداران ناصالح شوند خلع سلاح
یعنى در رأس حکومت گاو شاخدارى نباشد
عید ما روزى بود کز دودمان پهلوى
بهر ... و اجانب از وطن سودى نباشد
اسلحه از دست ضحاک زمان بیرون شود
خون این ملت به نفع دیگران جارى نباشد
لولههاى نفت از بهر خرید توپ و تانک
سوى آمریکا ـ اروپا جارى و سارى نباشد
عید ما روزى بود کز مرجع شیعه در ایران
دست اوباش و اجانب در عزادارى نباشد
طالقانىهاى کشور هم خمینىهاى دین
بهر اضمحلال بدعت در گرفتارى نباشد
سلب آزادى نباشد از خطیبان شریف
مسلمین آزاد باشند و ستمکارى نباشد
عید ما روزى بود که احکام حق اجرا شود
پیکر زنهاى ایران از حجاب عارى نباشد
پایههاى تخت این خان سیاه جنگلى
سرنگون باشد که تا یک لکه عارى نباشد
ثروت و قدرت درآید در کف مردان پاک
عدل و حق برپا شوند و مردمآزارى نباشد
عید ما روزى است که در کشور نباشد اختناق
حبس و تبعید و شکنجه قتل و جبارى نباشد
ارتجاعیون نخوانند شیعیان را مرتجع
شاه دیکتاتورمنش را همچو گفتارى نباشد
خون فرزندان ایران را نریزند بىجهت
مادران و خواهران در گریه و زارى نباشد
عید ما روزى بود چون شاه و همفکرانش او
از وطن بیرون روند تبهکارى نباشد
بوقهاى لعنتى یا صفحههاى دوزخى
یعنى نشریات ایران دست اغیارى نباشد
نوکر حلقه بگوش جیمى کارتر از وطن
رانده باشد در گلستان وطن خارى نباشد
بیند استقلال دانشگاه و دانشجوى ما
ارتش ما این چنین در ذلت و خوارى نباشد
کارگرها و کشاورزان و هر زحمتکشى
هیچ جبار و چپاولگر چو شه، کارى نباشد
خون مردم را نمیکد صد هزاران مالیات
پول نفت قسمت شود روز دغلکارى نباشد
منبع:
کتاب
فریاد هنر صفحه 257