تاریخ سند: 5 تیر 1354
محترماً به استحضار میرساند
متن سند:
محترماً به استحضار میرساند؛
به طوری که سوابق امر حاکی است و برابر بررسیهای معموله، طرفداران خمینی وجوهات شرعی خود را با طرق مختلف و با رعایت جوانب امر برای وی ارسال میدارند که تعداد آنان نسبتاً زیاد است، لکن برابر امریه داخله از اداره کل سوم مبنی بر دستگیری نمایندگان نامبرده وسیله ساواکهای تابعه تحقیقات لازم به عمل آمد به طورکلی 7 ساواک اعلام نمودهاند که در منطقه آنان فردی به عنوان نماینده خمینی شناخته نشد ولی ساواک جنوب شرق و شمیرانات تعدادی را معرفی نمودهاند که با بررسیهایی هم [که] در بخش به عمل آمد آنان که بیشتر در مظان اتهام جمعآوری وجوهات به نفع خمینی قرار دارند به شرح زیر معروض. ضمناً نظر به اینکه مقرر است این افراد پس از دستگیری وسیله رهبران عملیات بخش تحت بازجویی واقع شوند، آقایان آقایی، حکاک و خاضعی بدین منظور تعیین میشوند که از روز شنبه به ترتیب دستگیری افراد زیرنظر آقای پورنیک و آقای اوانی، بازجویی و نتیجه اعلام شود.
1- سید محمد صادق لواسانی، نماینده تامالاختیار در حال تبعید در طوالش میباشد.
2- شیخ قائنی، امام جماعت مسجد مهدیه بازار، استعلام.
3- عبدالکریم حقشناس، امام جماعت مسجد امینالدوله بازار، استعلام.
4- محمد علی خاموشی، قفلفروش بازار بزرگ، جنب سرای توکل، دستگیر گردد.
5- حاج غلامحسین اسفهلانی، مقابل پامنار، سرای جعفری، بازرگان، دستگیر گردد.
6- حاج اکبر ثقفی، بوذر جمهری، سرای ساعتچی، بازرگان، دستگیر گردد.
7- حاج عباس پنجهشاهی، تاجر برنج، خیابان بوذرجمهری، سرای محمدی، دستگیر گردد.
8- مهدی کتابچی، بازار سرای امیر، بازرگان، دستگیر گردد.
9- شیخ حسن لاهوتی اشکوری، واعظ دستگیر گردد.
به نظر نامبردگان مشروحه زیر در حوزه استحفاظی ساواک جنوب شرق قرار دارند، ضمناً
1- شیخ مصطفی ملکی،1 امام جماعت مسجد تجریش، استعلام
2- حاج سید علیاصغر هاشمی علیا،2 امام جماعت و مدرس حوزه علمیه چیذر تجریش، استعلام
3- سید قاسم موسوی، طلبه و واعظ، این شخص با قم در تماس بوده و با شیخ مصطفی ملکی در ارتباط میباشد، دستگیر گردد.
سه نفر فوقالذکر در منطقه شمیرانات میباشند، ضمناً نفر سوم به شهرستان قم رفته و گاهاً به شمیران تردد مینمایند.
به عرض میرساند آنچه مسلم است اینکه کلیه نامبردگان فوق نسبت به سایرین بیشتر در امر جمعآوری پول به نفع خمینی معرفی گردیده بودند که البته پس از بازداشت و تحقیق چگونگی روشن خواهد شد. صدور هرگونه اوامر در مورد دستگیری آنان موکول به رأی عالی است.3 رئیس بخش 12
میرمصداق 5 /4 /54
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام مصطفی ملکی در سال 1295 ﻫ ش در محله تجریش تهران به دنیا آمد. تا سال سوم دبیرستان به شکل متفرقه درس خواند و در همین سالها علاقه زیادى در نویسندگى و سرایش شعر از خود نشان داد. حجتالاسلام ملکى پس از آشنایى با آیتالله شیخ علىاکبر نهاوندى به سوى تحصیل علوم دینى کشیده شد و در حوزه علمیه چیذر به شاگردى آیتالله نهاوندى پرداخت. در سالهاى پایان دهه بیست و اوایل دهه سى حجتالاسلام ملکى با نگارش مقالاتى با نهضت ملى همراهى کرد. پس از کودتاى1332 رژیم درصدد دستگیرى ایشان برآمد و همین موجب شد که به قم هجرت کند و تحصیلات خود را در این شهر ادامه دهد. در سال 1347 به تهران بازگشت و در مسجد همت تجریش مستقر شد و با جلسات تفسیر قرآن خود، این کانون را محل توجه اهالى قرار داد. ایشان بارها به وسیله ساواک دستگیر شد. پس از پیروزى انقلاب، سرپرستى کمیته انقلاب اسلامى منطقه یک را به عهده گرفت و به عضویت شوراى مرکزى روحانیت مبارز درآمد. حجتالاسلام ملکى در سال 1362 به علت بیمارى قلبى درگذشت و به سراى باقى شتافت. شرح احوال رجال، ج یک، ص 540
2. حجتالاسلام سید علی اصغر هاشمی علیا، فرزند سید حسن در سال 1315 ﻫ ش در محله چیذر شمیران متولد شد مشارالیه دارای تحصیلات حوزوی در حد اجتهاد بود و امامت جماعت مسجد چیذر را به عهده داشت. وی در سال 1347 ﻫ ش مدرسه چیذر را تأسیس کرد که این مدرسه به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای مبارزاتی شهید اندرزگو مطرح شد، پس از شناخته شدن شهید اندرزگو به ساواک احضار و در گزارش این چنین معرفی شد: نامبرده به این ساواک احضار و به مشارالیه تذکر داده شد. ضمناً به استحضار میرساند وی حدود 5 سال است که مسجد علمیه واقع در چیذر را با تقریباً 50 نفر طلبه اداره می نماید و شخصاً تدریس میکند و شبهای جمعه و شنبه منبر دارد و در آنجا آیات قرآن را تفسیر میکند، به علت نفوذی که بر اهالی دارد مورد نفرت بهائیان بوده و بهائیان قادر نیستند تبلیغات علنی بنمایند.» وی هماکنون ریاست عالیه حوزه علیمه قائم چیذر را عهدهدار است.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3. این سند نشان میدهد که رژیم پهلوی در سال 1354 کاملا خود را در موضع قدرت میدیده و لذا تصمیم به برخورد شدید با نمایندگان امام(ره) گرفته است.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 467