تاریخ سند: 17 تیر 1355
شیخ هادی روحانی کلّهبستی فرزند دوستمحمّد اهل و ساکن کلّهبست بابل
متن سند:
شماره: 78- 12- 4- 1 /04 تاریخ: 17 /4 /3513550417
از: شهربانی بابل(دایره اطلاعات)
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل
طبق اطلاع واصله شیخ هادی روحانی کلّهبستی فرزند دوستمحمّد اهل و ساکن کلّهبست بابل از وعاظ ناراحت بوده و در جریان تبلیغات دینی به نفع خمینی فعالیّت میکند و از ساعت 11 به بعد در قریهی روشنآباد1 چندکیلومتری حومهی بابل جلسه قرآن دارد و مردم را تبلیغ برعلیه مملکت مینماید.
آقای ذکریائی2 به استان منعکس شود و گزارشات ارسالی نیز اشاره نمود. 18 /4 /37
آقای نظری وارد کنید.
ارزیابی خبر: احتمال صحت خبر وجود دارد.*
نظریه: قابل بررسی است.
241- انفرادی
توضیحات سند:
1ـ روستای روشنآباد در جادهی گنجافروز بابل واقع است.
2ـ داراب ذکریائی تلوکی، فرزند ذکریا، در سال 1332 ش در روستای لاریم تلوک قائمشهر به دنیا آمد بنا به اظهار خود در 1 /4 /1354 به استخدام ساواک درآمد و سه سال در تهران در قسمت بایگانی اداره کل سوم کار میکرد و سه ماه هم در بخش 311 ساواک مرکز فعالیّت داشت. از خرداد 57 تا اول بهمن 57 به جای آقای موسوی که رهبر عملیات ساواک بابل بود و استعفاء نمود و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت به عنوان رهبر عملیات امنیت داخلی ساواک بابل اشتغال به کار داشت ایشان بعد از پیروزی انقلاب متواری شد که در تاریخ 11 /1 /58 دستگیر شد و پس از 45 روز بازداشت بدون محاکمه مورد عفو قرارگرفت و آزاد شد. (اسناد ساواک و اسناد بعد از انقلاب ـ پروندههای انفرادی)
* سال 1355 ش مسجد شاه قاضی ساری (مسجد امام سجاد(ع) فعلی) حاج آقا روحانی را یک دهه برای سخنرانی دعوت نمودند. بعد از سه یا چهار شب هنگامی که ایشان بر منبر بودند افراد ناشناسی وارد شدند که چند نفر از جمله خود ایشان متوجه ورود و حرکات مشکوک آنها شدند، حضّار فکر میکردند که ایشان متوجه آنها نشدهاند، لذا با فرستادن صلوات میخواستند حاج آقا را متوجه ورود ساواکیها به مجلس سازند که حاج آقا مردم را به آرامش دعوت نمودند و با کنار زدن عبای خود مردم متوجه شدند که حاج آقا کفنپوش است. در ادامه گفت مردم من آمادهام. مردم! کفن تن من نشانه اعلام آمادگی است. گریه شدید حضّار فضای مسجد را دگرگون کرد و افراد مشکوک به گونهای خارج شدند که مردم متوجه خروجشان نشدند. مشعل فروزان، پیشین، ص 24.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 76