تاریخ سند: 7 تیر 1350
موضوع : فعالیت گلپایگانی جهت جمع آوری اعانه برای اهالی سیستان و بلوچستان
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 1339 /21
ساعت 5 /8 بعد از ظهر روز 4 /4 /50 به مناسبت یکمین سال درگذشت آیتالله امینی1 صاحب الغدیر2 در مسجد امام از طرف آیتالله گلپایگانی مجلس ختم منعقد بود و قاریان و بعضی از طلاب مرتب اعلان میکردند که از طرف آیتالله گلپایگانی مطلب مهمی اعلام میشود در خاتمه سید مرتضی برقعی3 منبر رفت و در وسط گفتار خود اظهار داشت آیتالله [احمد] آشتیانی به وسیله فرزندشان حجت الاسلام حاج میرزا باقر آشتیانی4 به حضرت آیتالله گلپایگانی اطلاع دادند که مردم سیستان و بلوچستان گرفتار خشکسالی شده و جان مردم و فرزندانشان در خطر است و از مسلمانان خواست تا به وسیله آقای گلپایگانی در قم و آقای آشتیانی در تهران و آقای کفعمی در زاهدان به مردم آن سامان کمک شود و ضمناً گفت طلاب علوم دینیه هم وظیفه دارند به هر شهر و دهی که میروند ابلاغ کنند که هر چه زودتر پول به آقا برسانند که مردم بلوچستان و سیستان به مرگ گرفتار نشوند.
نظریه شنبه : در این زمینه نوشته خطی مبنی بر ایجاد حس ترحم در مردم و همچنین توجه روحانیون به وضع زندگی مردم نوشته شده بود و به برقعی داده بودند که ایشان در منبر از توجه خاص گلپایگانی در اینگونه امور تمجید کند و برقعی موضوع را خیلی ساده بیان نموده و به محض این که از منبر پایین آمد سید مهدی5 نوشته مذکور را فوراً از وی گرفت.
نظریه یکشنبه : مفاد گزارش صحیح است به نظر میرسد گلپایگانی از انعقاد این مجلس قصد بهرهبرداری داشته.
اصلح است کمکهایی که دولت به این مناطق میکند در جراید درج گردد.
نظریه سه شنبه : مفاد گزارش صحیح است و روحانیون افراطی از وجود یک چنین سوژههایی نهایت استفاده را میکنند.
کمک روحانیون به ساکنین سیستان و بلوچستان در صورت وقوع آن چنان از ناحیه آنان آگراندیسمان میشود که مغایر مصالح مملکت است اصلح است کمکهای لازم هر چه سریعتر از طرف دولت از هر نظر به عمل و مجالی برای روحانیون باقی نماند.
نظریه 21 – کمک روحانی که بیشتر درآمد آنها اینگونه تبلیغات است به هیچ وجه به صلاح نیست و بهتر است هر چه زودتر دولت اقدامات مفید و بجا بنماید و مراتب از طریق رادیو و تلویزیون به سمع و نظر مردم برسد.
رونوشت برابر اصل است اصل در شماره 161133 میباشد.
در پرونده 9292 بایگانی شود.
8 /10 /50
توضیحات سند:
1.
آیت الله شیخ عبدالحسین امینی تبریزی معروف به علامه امینی فرزند مرحوم حجت الاسلام حاج میرزا احمد در سال 1281 شمسی (1320 هجری قمری) در شهر تبریز به دنیا آمد.
او مقدمات علوم را نزد پدرآموخت و آن گاه از محضر عالمانی چون سید محمد مولانا و سید مرتضی خسروشاهی کسب فیض کرد.
پس از گذراندن مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول رهسپار نجف اشرف گردید و در مجلس درس مراجعی چون آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، محمد حسین نائینی و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد و در سن جوانی از آنها اجازه اجتهاد گرفت.
علامه امینی در سال 1316 (1355 ه ق) هنگامی که 35 سال داشت، نخستین تألیفش را به نام «شهدا الفضلیۀ» منتشر کرد که طی آن جایگاه علمی خویش را ظاهر ساخت.
بزرگترین و ارزشمندترین اثر علامه امینی «دائره المعارف الغدیر» در اثبات ولایت و تشیع می باشد.
تفسیر سوره حمد، حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری، حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری، علم الدرایه و ریاض الانس از دیگر آثار ایشان است.
وی کتابخانه ای در نجف اشرف به نام امیرالمؤمنین (علیه السلام) تأسیس کرد که بالغ بر 40 هزار کتاب دارد.
آیت الله امینی سرانجام در تیر ماه سال 1349 (1390 ه ق) پس از دو سال بیماری دارفانی را در تهران وداع گفت و در نجف اشرف در کنار کتابخانه خود به خاک سپرده شد.
2.
کتاب الغدیر : این کتاب در ۲۰ جلد به زبان عربی، با نثری شیوا و رسا در اثبات ولایت امیرالمومنین علیعلیهالسلام نگارش یافته که البته ۱۱ جلد آن تا کنون چاپ گردیده است.
از مهمترین نکات قابل توجه اینست که علامه امینی به صورت کانالیزه مطالعه نمیکردند و در مورد موضوع تحقیقی خود تنها به متون رشتهای خاص مراجعه نمینمودند بلکه به تمامی منابع مطبوع و مخطوط موجود که به آن موضوع خاص پرداخته بودند رجوع نموده و در تحلیلهای علمی خود از همگی آنها استفاده میکردند.
ایشان برای نگارش الغدیر کلیه کتابهای تفسیری، روایی، تاریخی، رجالی، انصاب، لغت، و دیوانهای شعری را با دقت، مورد مطالعه قرار دادهاند.
با عنایت به همین موضوع است که علامه امینی خود در ابتدای الغدیر نوشتهاند : »الغدیر فیالکتاب و السنه والادب، کتابٌ دینیٌ، علمیٌ، فنیٌ، تاریخیٌ، ادبیٌ، اخلاقی «که همین شیوه منحصر به فرد، یکی از علل جاودانه شدن الغدیر شده است.
اکنون که بیش از 50 سال است از تدوین کتاب الغدیر میگذرد با اطمینان میتوان گفت که جامعه محققین اعم از شیعه و سنی با نام الغدیر و با نوشتههای علمی و عمیق و محققانه و پر احساس علامه امینی آشنا هستند.
اما در طول این زمان هنوز کسی نتوانسته برای الغدیر ردّیه و یا نقدی که قابل اعتنا باشد، بنویسد و این خود نشانگر استحکام و متقن بودن مطالب این کتاب است.
وی در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و کار میکرد و برای مطالعه کتبی که در دسترس نداشت رنج سفرهای گوناگونی را بهجان خرید.
علامه خود میگوید که من برای نوشتن الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از «باء» بسمالله تا «تاء» تمّت آن خواندهام.
و به ۱۰۰هزار جلد کتاب، مراجعات مکرر داشتهام.
بدون شک در کنار تلاش و همت والای این مرد بزرگ، توفیق الهی و کمکهای امیرالمومنین علی علیهالسلام در نگارش این کتاب موثر بوده است.
ر .
ک : سیری در الغدیرتالیف دکتر محمد امینی نجفی
3.
حجت الاسلام سید مرتضی برقعی فرزند حجت الاسلام سید عیسی برقعی (صدرالواعظین) در سال 1282 هـ .
ش در قم متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و مقدمات را از محضر محمدعلی ادیب تهرانی، شیخ ابوالحسن فقیهی و آیت الله نجفی آموخت و سپس از درس خارج آیات عظام حجت، سید محمد صدر و سید محمد تقی خوانساری، محمدعلی حائری و حاج آقا حسین قمی بهره برد و دروس معقول را نزد شیخ مهدی مازندرانی و حاج میرزا خلیل کمره ای و حضرت امام خمینی آموخت.
وی از آغاز طلبگی به منبر می رفت و به علت داشتن ذوق و قریحه فراوان و نیز صدای حزین و سوزناک، منبرش به اصطلاح عوام «گُل» می کند.
او با این که در خطابه و منبرنام آور بود، در علم و فضل نیز به مراحل عالی راه یافت؛ به طوری که به اخذ درجه اجتهاد از حضرات آیات بروجردی و حجت نائل آمد و در حدود 2 سال هم از دروس طب دکتر علوی استفاده کرد.
درابتدای نهضت امام خمینی (ره) فعالیت زیادی از خود بروز داد.
در سالگرد قیام خونین پانزده خرداد در منزل حضرت امام (ره) سخنرانی جالب و مهیجی ایراد نمود.
سیدمرتضی بیش از نیم قرن در شهر مقدس قم به عنوان برجسته ترین خطیب به وعظ و ارشاد مردم اشتغال داشت.
از وی تألیفاتی برجای مانده است.
سرانجام در 24 آذر 1366 هـ .
ش.
در سانحه رانندگی جان سپرد و در قبرستان «باغ بهشت» قم دفن گردید.
4.
آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی در اواخر سال 1323 هـ .
ش در تهران متولد شد.
وی فرزند میرزا احمد آشتیانی و نوه میرزا حسن آشتیانی رهبر نهضت تنباکو در تهران بود.
پس از فراغت از سطوح اولیه در سال 1340 هـ .
ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و از محضر مرحوم آیت الله مشکینی و آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی اصفهانی و آیت الله نائینی استفاده نموده آن گاه به تهران مراجعت و در مدرسه مروی به تدریس معقول و منقول مشغول شد.
او با امضای بعضی بیانیه ها و اعلامیه های منتشره از سوی روحانیت در انتقاد از رژیم پهلوی در مبارزات مردم ایران مشارکت نمود.
او از سوی آیت الله العظمی خویی نمایندگی و وکالت مطلقه داشت و شهریه حوزه علمیه قم را از طرف ایشان می پرداخت.
در امور اجتماعی مانند کمک به مناطق زلزله زده در اقصی نقاط کشور و کمک به آوارگان فلسطین مشارکت داشت.
وی در 16 شهریور 1363 هـ .
ش بدرود حیات گفت و به شهر ری منتقل و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.
5.
منظور فرزند آیتالله گلپایگانی، مرحوم سید مهدی گلپایگانی میباشد.
منبع:
کتاب
آیتالله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 174