تاریخ سند: 24 فروردین 1342
گزارش اطلاعات داخلی
متن سند:
شماره : 1472 / س ت
موضوع : صحبت اعضای حزب در مورد دکتر
بقائی
ساعت 20 چهارشنبه 22 /1 /42 در
سازمان نگهبانان آزادی (حزب زحمتکشان)
چند نفری حضور داشتند.
ضمن صحبت،
یکی از حاضرین گفت: دکتر بقائی در منزل
خود روزهای دوشنبه صبح و عصر از دوستان
و آشنایان و اعضای حزب پذیرائی می کند.
آقای سلطان علی فریدونی1 گوینده حوزه 2
کارمندی که به ملاقات دکتر بقائی رفته بود،
گفت: دکتر، بسیار پریشان حال به نظر
می رسید و اظهار می داشت که از نگرانی
اوضاع جاری، شبها تا صبح خواب ندارم، به امینی2 پیغام فرستادم و گفتم که «انقلاب کوری که
می گفتم، در شرف تکوین است.
» اتفاقا در همین موقع مهندس ریاضی رئیس دانشکده فنی به
ملاقات دکتر بقائی آمدند.
پس از تشریفات اولیه، مهندس ریاضی جویای اوضاع روز شد دکتر
بقائی خندید و گفت: من در خودم حس می کنم که دارم دخو3 می شوم.
مهندس ریاضی گفت:
مقصودتان چیست؟ بقائی گفت: در زمان «دخو» عده ای نزد او رفته، گفتند تکلیفی برای ما
معلوم کن.
دخو اول خندید و بعد گریه کرد علت را پرسیدند گفت گریه می کنم که مردم جز من
پناه دیگری حس نمی کنند و می خندم چون می دانم که خودم چیزی نیستم.
فریدونی در مورد ملاقات چند نفر افراد حزب با خمینی گفت که این ملاقات خود سرانه و بدون
دستور حزب بوده ضمنا در محل حزب، در حال حاضر رفت و آمد بسیار کم است و افراد، حتی
برای تشکیل جلسات حوزه های خود هم نمی آیند.
توضیحات سند:
1ـ سلطان محمد فریدونی صحیح است.
2ـ منظور دکتر علی امینی است.
3ـ دخو: کدخدا
رک: فرهنگ عمید
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 105