تاریخ سند: 5 شهریور 1357
درباره: شیخ عبدالوهاب قاسمى
متن سند:
سند شماره (608)
به: مدیریت کل اداره سوم 312 0605 تاریخ: 5 /6 /37
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران شماره: 2702 /2 ه 1
درباره: شیخ عبدالوهاب قاسمى
صبح روز 1 /6 /37 عدهاى از روحانیون مقیم سارى به شرح اسامى زیر توسط یکى از آخوندهاى آشنا بنام شیخ محمدصادق صدوقى[صدوق] به اینجانب1 مراجعه و درخواست کردند که در مدرسه امامیه سارى با آنها ملاقات و مذاکره نمایم. پس از بررسى موضوع و این که تشخیص داده شد دعوت از آنها به اداره یا منزل مناسب نیست و بهتر است در محلى که گفتهاند ملاقات صورت گیرد به اتفاق رئیس اداره امنیت داخلى و رئیس بخش یک این سازمان عازم مدرسه امامیه شدیم و چون مدرسه مزبور در وسط بازار و محل شلوغى بوده و احتمال داشت که نتیجه مذاکرات مفید نباشد و یا فرصتطلبان سوءاستفاده نمایند به آقایان روحانیون مزبور گفته شد بهتر است در منزل اینجانب و یا منزل شخص دیگرى ملاقات صورت گیرد که در نتیجه قرار شد ساعت 15 همان روز در منزل شیخ مصطفى صدوقى که مسنترین روحانى منطقه و مورد احترام اکثریت است ملاقات انجام شود.
در ساعت 15 این جانب به منزل شیخ مصطفى صدوق[صدوقى] عزیمت و آقایان حضور داشتند پس از ایجاد محیط مساعد و توأم با حسننیت آقایان موضوع استخلاص شیخ عبدالوهاب قاسمى و کمال خیرخواه2 را خواستار شدند و گفتند ما همه انتظار آشتى بین دولت با روحانیون هستیم [را داریم] به ویژه که شاهنشاه ما و رئیس مملکت همشهرى ما هستند و انتظار داریم که استدعاى ما را مورد توجه قرار دهند.
لذا سوابق و اقدامات و تحریکاتى که شیخ قاسمى مىکرد و گذشتهایى که سازمان نمود براى آقایان تشریح شد و درباره نفوذ عوامل کمونیست و خدانشناسیها و این که بعضى از آقایان فریب این عوامل را میخورند و با یادآورى نشانههائى از همین عوامل آقایان تصدیق کردند که کمونیستها بىدخالت در ایجاد ناراحتى بین روحانیون و مردم و دولت نیستند و باید هوشیار بود. دو ساعت و نیم مذاکرات با آقایان نتایج مفیدى از جلسه گرفته شد اولاً آقایان گفتند که کنترل تمام وعاظى که در سارى هستند ما به عهده مىگیریم و تا آنجا که قدرت ما اجازه مىدهد نمىگذاریم مردم را تحریک کنند و در ثانى هر یک از ماها که لااقل در مسجد 500 نفر شنونده داریم سعى مىکنیم که آنها را با حقایق روبرو کنیم و از بلوا و ایجاد شورش و خرابکارى پرهیز کنند.
همچنین یک روحانى بسیار محترمى به نام شاهرودى3 که بدون هیچ چشمداشتى یکى از مدافعین و طرفدار جدى آرامش و جلوگیرى از هرگونه بدگوئیها و همچنین مخالف با خمینى است و طرفداران زیادى دارد و مورد احترام اکثریت مردم است نیز استدعا داشت که کامل خیرخواه آزاد شود و اضافه کرده که خیرخواه مهمان است و اکنون زن و فرزندان او پریشان و نالان هستند. چون انجام تقاضاى آقایان به احتمال زیاد ممکن بوده از تشنج در منطقه بکاهد و تحریکات را کم کند تلفنى از حضور مدیر کل اداره سوم استدعا شد که خواسته آقایان روحانیون را مورد توجه قرار دهند و طى دستورات صادره دو نفر آخوند مزبور مرخص [شدند] که قاسمى به منطقه (سارى) آمده و کمال خیرخواه نیز به قم و محل اقامت خود رفته است.
در تاریخ پنجشنبه 3 /6 /37 تلفنى با قاسمى تماس گرفته شد و از او خواسته شد که به سازمان مراجعه نماید زیرا در نظر بوده ضمن تفهیم این که از محبتى که به او شده سوءاستفاده نکند دو موضوع زیر از وى سئوال شود تا میزان صداقت او مجددا آزمایش شود ابتداء در مکالمه فوقالعاده با جسارت صحبت کرد و حتى گفت شما بیائید منزل من و اضافه کرد شماها مىگیرید مىزنید، مىکشید معهذا با او مدارا شد و به نحوى صحبت گردید که گفت روز شنبه ساعت 10 صبح خواهم آمد صبح شنبه ساعت 10 به اتفاق روحانى دیگرى به نام زمانى که از افراد خوب منطقه است و روحانیون از وجهه وى براى آزادى قاسمى استفاده کرده بودند به سازمان آمد ضمن صحبتها قاسمى مصرا اعتقاد داشت که فاجعه آبادان بدست دولتىها انجام شده و اضافه کرد چطور چاههاى نفت را خاموش مىکنید ولى با در دست بودن وسایل آتشنشانى شرکت نفت، شهردارى نیروى دریائى و اداره بندر نتوانستند سینما را خاموش کنند و بهانه مىکنید که تانکر آب نداشت مأمور پلیس در محل نبود در صورتى که سینما در چند قدمى شهربانى بوده [است].
موضوع دوم راجع به گوشت یخزده صحبت کرد و عنوان نمود که چون مبلغ دینى است ناچار است حقایق را به مردم بگوید پاسخهاى لازم به او داده شد و به علاوه به او تفهیم شد که گفتن معایب با ایجاد تحریک به خرابکارى و بلوا تفاوت دارد و ظاهرا پذیرفته شد ولى اصولاً قاسمى یک آخوند ناراحت و متظاهر و همچنین فاسدى است که در این اوضاع حداکثر سوءاستفاده را کرده است. ارتباط او با اشخاص و مکالمات او طى گزارشات دیگر به عرض خواهد رسید و همچنان تحت کنترل است تا همه خلافهاى او جمعآورى و ضبط گردد.4
اسامى روحانیون که تقاضا کردند.
1ـ شیخ محمد صادق صدوق[صدوقى]
2ـ مصطفى صدوق[صدوقى] آیتاللّه بزرگ
3ـ حاج سیدمهدى پیشنمازى امام جمعه مسجد جامع
4ـ حاج حسینعلى شفائى امام مسجد جامع مصطفى خان سارى
5ـ حاج سیدرضى شفیعى امام مسجد جامع سارى
6ـ شیخ مهدى زمانى
7ـ حاج نوراله طبرسى
8ـ حاج سیدحسن طالبى [طائبى]
9ـ عبداللّه دارابى
10ـ ولىنژاد
11ـ مهدى نورى
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مازندران ـ رخشا
محترما به استحضار میرساند
15 /6 /57
آقاى قاسمپى
این گزارش ناقص است نتیجه مذاکرات مشخص نیست مجددا سؤال شود.
16 /6 /37
ـ منظور چیست؟
ـ در این نامه مقدارى شرح، ماجرا داده شده بدون آنکه مطلبى در آن باشد.
15 /6 /57
توضیحات سند:
1. منظور رخشا رئیس ساواک مازندران است.
2. کامل خیرخواه گیلده در سال 1318 ش در لاهیجان به دنیا آمد و تحصیلات علوم دینى خود را تا خارج فقه و اصول ادامه داد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى در کنار تبلیغات دینى خود به نمایندگى مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم لاهیجان به مجلس راه یافت. وى در مجلس عضو کمیسیون ارشاد بود.
3. شیخ محمد مهدوى اشرف معروف به شاهرودى فرزند مهدى در سال 1288 در شاهرود بدنیا آمد. وى قبل از انقلاب پیشنماز مسجد جامع بهشهر بود. برابر گزارش ساواک مازندران در 10 /8 /56 «مجلس ختم [آیتاللّه] مصطفى خمینى در 7 /8 /56 در مسجد ملاصفرعلى بهشهر با شرکت عده زیادى از روحانیون شاهى، بابل، نکاء و بهشهر تشکیل گردید و آقاى شیخ محمد مهدوى اشرف از شرکت در این مجلس خوددارى نموده بود.» و برابر گزارش یکى از منابع ساواک مازندران در 24 /9 /56: «وى یکى از روحانیون موافق و باسواد بهشهر مىباشد کلیه روحانیون و پیشنمازان مساجد از وى حرف شنوى دارند ولى اخیرا عدهاى از طلاب اهل بهشهر ساکن قم افکار عمومى را نسبت به او که فردى است طرفدار دولت مشوش ساختهاند.»
برابر گزارش ساواک مازندران در 21 /10 /56 آقاى شاهرودى اظهار داشت: «17 /10 /56 یک عده از بانوان در مشهد جهت برگزارى مراسم 17 دى گرد آمده بودند که متوجه مىشوند تعدادى زن چادرى که پلاکارد بزرگى نیز در دست داشتهاند علیه روز 17 دى شعارهاى ضد ملى مىدادند حتى سه نفر از آنها مرد بوده و لباس زنانه به تن داشتند که دستگیر مىشوند وى اضافه مىنماید اعمال اینگونه افراد خوب نبوده اصلاً اگر آنان زنان با حجابى بودند نمىبایست در خیابانها ایجاد سر و صدا نموده و شعارهاى ضد ملى مىدادند و صدایشان را نامحرم مىشنید این نوع اقدامات دسیسه بیگانگان مىباشد و زنانى را که متوجه عواقب کار خود نیستند دستاویز قرار داده تا به نیت سوءشان برسند... اگر کمونیست در ایران پیشرفت کند اول سرما روحانیون را خواهند برید چون روحانیت مخالف مقاصد کمونیست است شاهنشاه ایران سعى و کوشش مىنمایند تا رضایت کلیه طبقات مردم را جلب کند.» برابر گزارش ساواک مازندران در 27 /10 /56 وى در مورد تظاهرات مردم قم [در 19 دى 56] گفت: «تعطیل نمودن نماز جماعت چه اثرى دارد ولى چون دیدیم در مساجد سارى، بابل و شاهى و دیگر شهرهاى مازندران نماز جماعت تعطیل شده اگر ما نماز را برگزار مىکردیم یک عده از خرمقدسین بهشهر حکم تکفیر ما را صادر مىکردند.» براساس گزارش ساواک مازندران در 2 /11 /56 در مورد وقایع قم [حادثه 19 دى 56] گفت: «در این کار هم دولت مقصر است و هم روحانیون هر دو اشتباه کردهاند روحانیون باید در مورد مطالب جراید به شخص اول کشور و یا به نخستوزیر تلگراف مىنمودند که در آن موقع چنین پیشامدى نمىشد اشتباه پلیس هم این بود که به روى تظاهرکنندگان تیراندازى نموده است چون مىتوانستند بدون آنکه کسى کشته شود به طریق دیگرى جلوى تظاهرات را بگیرند.»
ساواک مازندران در گزارش دیگرى در مورد وى مىنویسد: «در 29 /11 /56 در مسجد ملاصفرعلى بهشهر که به مناسبت کشتهشدگان اخیر قم مجلس ختمى برگزار شد عده زیادى از مردم در این مجلس شرکت داشتند حدود 30 نفر از روحانیون بهشهر و روستاهاى اطراف با عدهاى از جوانان در این مجلس شرکت کرده بودند تنها از روحانیون اشرف شاهرودى، سید خلیل موسوى و سیدجوادى موسوى در این مجلس شرکت نکرده بودند.»
و برابر گزارش ساواک مازندران در 16 /5 /57: «وى یکى از مخالفین [امام] خمینى و از روحانیون بانفوذ و شاهدوست و مورد احترام مردم مازندران بخصوص بهشهر است ولى طلاب جوان اکثرا در مجالس و محافل از او انتقاد شدید مىنمایند.» در یکى از گزارشات ساواک در سال 57، وى به حضرت امام ره توهین بسیار زشتى نمود. اسناد ساواک پروندههاى انفرادى
4. بنا به نوشته روزنامه خراسان عصر امروز 1 /6 /57 «صدها تن از مردم سارى که در یک اجتماع مذهبى در مسجد مصطفىخان این شهرشرکت کرده بودند به دنبال خروج از مسجد در خیابان شاه دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان در حالى که شعارهایى علیه دولت مىدادند در خیابان به راه افتادند. پلیس به پراکنده کردن تظاهرکنندگان پرداخت. در این جریان عدهاى زخمى شدند.» در این تظاهرات 10 نفر دستگیر شدند اما فقط یک نفر در بازداشت ماند و بقیه آزاد شدند. (خراسان، ش 8479، ص 1)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 465