تاریخ سند: 21 فروردین 1343
متن سند:
مکه ـ روز شنبه 21 فروردین 1343 / 8 ذی حج 1383
آیه اللها وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت تهران را به شادی واداشت
فقرا منتظرالپرواز (!) به سمت بیت اللّه .
این است که فرصت دست بوسی مجدد
نشد.
اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده است و شنیده شده که دیدم اگر آنها را
وسیله ای کنم برای عرض سلامی ـ بد نیست.
اول اینکه مردی شیعه جعفری را
دیدم از اهالی الاحساء ـ
جنوب غربی خلیج فارس ـ
حوالی کویت و ظهران ـ
می گفت 80 درصد اهالی
الاحساء و حنوف و قطیف
شیعه اند و از اخبار آن واقعه
مؤلمه 15 خرداد حسابی
خبر داشت و مضطرب بود و
از شنیدن خبر آزادی شما
شاد شد.
خواستم به
اطلاعتان رسیده باشد که
اگر کسی از حضرات
روحانیان آن سمت ها گسیل
بشود هم جا دارد و هم
محاسن فراوان.
دیگر اینکه
در بین شهر شایع است که
قرار بود آیه اللّه حکیم امسال مشرف شود ولی شرایطی داشته که سعودیها
دوتایش را پذیرفته اند و سومی را نه دوتایی که پذیرفته اند: داشتن محرابی برای
شیعیان در بیت اللّه ـ تجدید بنای مقابر بقیع ـ و اما سوم که نپذیرفته اند حق اظهار
رأی و عمل در رؤیت هلال.
به این مناسبت حضرت ایشان خود نیامده اند و
هیئتی را فرستاده اند.
گویا به ریاست پسر خود.
خواستم این دو خبر را داده باشم.
دیگر این که گویا فقط دو سال است که به شیعه در این ولایت حق تدریس و تعلیم
داده اند.
پیش از آن حق نداشته اند.
دیگر این که غرب زدگی را در تهران قصد
تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان ـ زیر چاپ جمعش کردند.
و ناشر محترم متضرر شد.
فدای
سر شما.
دیگر این که طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم درباره نقش روشنفکران میان
روحانیت و سلطنت و توضیح این که چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق طرف سلطنت را گرفته اند
و نمی بایست.
اگر عمری بود و برگشتیم تمامش خواهم کرد و به محضرتان خواهم فرستاد.
علل تاریخی و
روحی قضیه را گمان می کنم نشان داده باشم.
مقدماتش در غرب زدگیِ ناقص چاپ اول آمده.
دیگر این که
امید دارم موفق باشید.
والسلام
جلال آل احمد
همچنان که آن بار در خدمتتان به عرض رساندم فقیر گوش به زنگ هر امر و فرمانی است که از دستش برآید.
دیده شد که گاهی
اعلامیه ها و نشریاتی به اسم و عنوان حضرات در می آمد که شایستگی و وقار نداشت
نشانی فقیر را که حضرت خود می داند زیر اینجا می نویسم: تجریش آخر کوچه فردوسی
این نامه از مدارک مکشوفه از منزل خمینی به دست آمده در پرونده جلال آل احمد بایگانی شود
316 صالحی
23 /12 /46
منبع:
کتاب
بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 82