صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: محمدمهدی کاظمی

تاریخ سند: 23 مرداد 1348


موضوع: محمدمهدی کاظمی


متن سند:

از: 14 ﻫ تاریخ: 23 /5 /1348
به: 316 شماره: 2260/ 14 ﻫ
موضوع: محمدمهدی کاظمی

در مورخه 16 /5 /48 آقای محمدمهدی کاظمی درباره آقای خمینی این طور صحبت می‌کرد. آقای خمینی واقعاً با سواد و مجتهد بسیار خوبی بود و حرف حق می‌زد. یک روز آقای خمینی این طور صحبت کرد. ایران به آمریکا حق کاپیتولاسیون داده، یعنی اگر یک تیمسار ایرانی در آمریکا با یک گربه تصادف کرد، او را به دادگاه تحویل دهند؛ بر عکس اگر یک آمریکائی در ایران با یک تیمسار تصادف کرد، ایران حق ندارد حتی او را به کلانتری ببرد.1
وقتی آقای خمینی را به زندان بردند، دولت سه پیشنهاد به وی کرد (سکوت. اعدام. تبعید) آقای خمینی راجع به سکوت، گفت ننگ است، اگر اعدام کنند، به شهادت می‌رسم و اما گفت اگر مرا تبعید کنند، باعث افتخار است که به خارج از این مملکت تبعید شوم. نامبرده اضافه نمود که آقای خمینی پسری2 داشت که در قم در رشته ریاضی درس می‌خواند، از طرف سازمان امنیت او را خیلی اذیت کردند و کتابهای آقای خمینی را مثل کاه توی ماشین ریختند و بردند و درب حیاط آنرا بستند و مأمور گذاشتند.
نظریه رهبر عملیات. اظهارات منبع صحیح به نظر می‌رسد.
نظریه امنیت داخلی. کاظمی از متعصبین مذهبی است و اظهارات مطالب فوق توسط یاد شده مقرون به صحت می‌باشد.
نظریه رئیس ساواک. محمدمهدی کاظمی فردی به ظاهر متعصب است و از نظر کسب و کار به هیچ وجه پیروی از تعالیم اسلامی نمی‌نماید و چون شیخ نجات گوشه‌گیری اختیار نموده، به دار و دسته لنکرانی پیوسته که از این راه عوام فریبی نماید.
در ساعت 0900 روز 28 /5 سال 48 به بخش 316 واصل گردید.
آقای ابراهیمی. این شخص شناسائی، نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی وی روشن و اعمال و رفتارش تحت مراقبت باشد3. 28 /5
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. در ایام پس از آزادی امام خمینی(ره) از زندان و حصر خانگی و بازگشت ایشان به قم که اوضاع به ظاهر آرام به نظر می‌رسید، لایحه‌ی مصونیت امریکایی‌های مقیم ایران، موسوم به «کاپیتولاسیون» که همان مصونیت قضائی به مستشاران امریکائی و خانواده‌های آنان بود، در مجالس شورای ملی و سنا به تصویب رسید، که امام خمینی(ره) درباره آن، در پیامی خطاب به علماء و روحانیون فرمود: « آیا ملت ایران مى‌داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ مى‌داند بدون اطلاع ملت و به‌طور قاچاق چه جنایتى واقع شد؟ مى‌داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگى ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامى و ملى ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف هاى چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه هاى ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویبنامه دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهاى سرّى، رأى مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایى‌ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامى و غیر نظامى امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتى بکنند، هر خیانتى بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههاى ایران حق رسیدگى ندارند. چرا؟ براى آنکه امریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار! به حسب این رأى ننگین، اگر یک مستشار امریکایى یا یک خادم مستشار امریکایى به یکى از مراجع تقلید ایران، به یکى از افراد محترم ملت، به یکى از صاحب منصبان عالى رتبه ایران، هر جسارتى بکند، هر خیانتى بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ حاکم ایران حق رسیدگى ندارد. ولى اگر به یک سگ آنها تعرضى بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگى نماید!» صحیفه امام. ج‌1. ص 409
2. حجت‌الاسلام سید احمد خمینى، فرزند روح‌الله‌ در 1324 ش در قم دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات متوسطه، به توصیه پدر، به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت و پس از گذراندن مقدمات، در محضر درس اساتید بزرگى چون سلطانى، فاضل و ابطحى شرکت کرد. پس از آن 5 سال از محضر درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینى، آیت‌اللّه‌ حاج شیخ مرتضى حائرى، زنجانى و آیت‌اللّه‌ حاج آقا مصطفى خمینى کسب فیض کرد. هنگامى که پدر و برادرش تبعید شدند او وظیفه داشت تا مشعل مبارزه را در کانون قیام، روشن نگه دارد. وى در اواخر سال 1344 به همراه یکى از دوستان، مخفیانه از طریق آبادان به نجف اشرف رفت. وى پس از پنج ماه اقامت در نجف اشرف به ایران بازگشت و به هنگام مراجعت در مرز خسروى به دست ساواک دستگیر و پس از مدتى آزاد شد و به قم رفت. در پایان سال 1345 دوباره براى اطلاع رسانى به پدر بزرگوارش از اوضاع ایران، از طریق خرمشهر به عراق رفت و در همین سفر مُلَبس به لباس روحانى شد و در سلک روحانیون درآمد و پس از مدتى به ایران بازگشت، اما هنگام مراجعت براى دومین بار دستگیر شد و بعد از بازجویى و مدتى حبس در زندان « قزل قلعه» در سال 1346 از زندان آزاد شد. منزل امام خمینى به هنگام حضور او در قم، محل برگزارى مجالس خاص بود و حرکت‌هاى مبارزان ضد رژیم شاه، از آن خانه رهبرى و هدایت مى‌شد. در سال 1356 مجدداً عازم نجف‌اشرف شد و رابط بین امام و سایر مراکز مبارزاتى بود. وى در طول مبارزات خستگى ناپذیر پدر، یار و یاور امام خمینى(ره) بود. سرانجام حاج سید احمد خمینى در آخرین روزهاى سال 1373 پس از عمرى کوشش و مجاهدت به دیار باقى شتافت و در جوار مرقد پدر گرامیش به خاک سپرده شد. رجوع شود به کتاب: حجت‌الاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی، به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
3. براساس این دستور، طی شماره 2779 /316- 1 /6 /48 به ساواک سمنان نوشته شد: «دستور فرمائید نامبرده فوق شناسائی و نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی وی روشن و اعمال و رفتارش تحت مراقبت قرار گیرد و به محض مشاهده عمل خلافی مراتب به موقع اعلام گردد.» بخش ضمائم

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 167

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.