صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: رحمان حسن آبی

تاریخ سند: 31 اردیبهشت 1357


درباره: رحمان حسن آبی


متن سند:

شماره: 2300 /312 تاریخ: 31 /2 /2537[1357]
از: اداره کل سوم 312
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت تهران 20ﻫ12
درباره: رحمان حسن آبی
13570231
نامبرده بالا اخیراً نامه‌ای از تهران خیابان مختاری کوچه هادیان پلاک 12 به آدرس عموی خود در مرزن‌آباد چالوس ارسال نموده است. علیهذا با ایفاد سه برگ فتوکپی نامه مربوط که حاکی از تمایلات فکری مشارالیه می‌باشد خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به شناسایی و مراقبت از اعمال و رفتار یاد شده اقدام و نتایج حاصله را به موقع اعلام دارند.
مدیرکل اداره سوم ـ ثابتی
گیرنده:
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت مازندران با ایفاد سه برگ فتوکپی نامه ارسالی جهت استحضار و با توجه به آدرس چالوس مرزن آباد ـ مغازه علی زاهدی، عباس حسن آبی گرمابکی، به منظور شناسایی و مراقبت از اعمال و رفتار وی و اعلام نتیجه.1
آقای هودی ـ ضمن تهیه فیش اقدام نمایید. 6 /3 /37

توضیحات سند:

_
1. در بخشی از این نامه که با عنوان «خدمت برادر بسیار عزیز و مادر مهربانی» شروع می‌شود آمده است:
«حال من خدمت و زندگیم را در پی کسب فضائل و صفات اخلاقی و اسلامی صرف می‌کنم و می‌کوشم تا در راه زنده نگهداشتن اسلام و نجات ستمدیدگان و محرومین و مبارزه با ظالمین و دشمنان خدا و خلق قدمی بردارم و با تمام نیرو و همه هستی و زندگیم در این راه جانفشانی می‌کنم من به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته‌ام. تا زمانی که خون گرم در رگ‌هایم جریان دارد وفادار خواهم ماند. برای مبارزه با دشمنان اسلام و برای تبلیغ قرآن و اسلام و برای بدست آوردن حقوق از دست رفتۀ دهقانان و کارگران و ستمدیدگان و برقراری حکومت اسلامی و برقراری آزادی و برابری و از بین بردن همه فسادها و زشتی‌ها و ناپاکی‌ها و نجات اسیران از زیر شکنجه‌ها و نجات مردمی که مثل گوسفند اسیر پنجه‌های خونین ظالمین و نوکران شیطان هستند. از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نخواهم کرد و از هیچ چیز و هیچ کس نخواهم ترسید و توکل من فقط بر خدای جهاندار بزرگ است. من به خون پاک حسین بن علی علیه السلام و به خون پاک شهیدان کربلا و به خون پاک همه شیعیانی که برای رضای خدا و نجات محرومین و مبارزه با ستمگران خود را فدا کردند و به خون پاک مردم دلیر و خداپرست تبریز و به خون پاک روحانیون و طلبه‌های جوان و شریف قم که همین دو ماه پیش سینه‌های پاک و خداپرستشان را گلوله‌های آتشین سربازهای شاه جلاد و وطن‌فروش پاره پاره کرد و نزدیک به 800 تا 900 نفر از بهترین و شریف‌ترین و مؤمن‌ترین جوانان مسلمان را به خاک وخون افکند و حتی بدن‌های این شهدا را به خانواده‌هایشان نداد تا دفن کنند و همه را در چاه‌ها و گودال‌ها انداخت. قسم می‌خورم تا با تقدیم زره زره [ذره ذره] وجودم و با ایثار قطره قطره خونم وظیفه و دین خود را در برابر خدا و خلق به بهترین و شایسته‌ترین صورت ادا کنم و در این راه پرفراز و نشیب و پرخطر یار و مددکار و همدم و همرازی جز خدا ندارم. من می‌دانم که سرانجامی جز مرگ در انتظار من نیست اما مرگ من پایان زندگی من نیست زیرا که خدا در قرآن می‌فرماید آنهایی را که در راه خدا شهید می‌شوند مرده نپندارید بلکه آنها زنده‌اند و در کنار پروردگار به زندگی خود مشغولند و از دست خدا روزی می‌خورند.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 04 صفحه 431

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.