تاریخ سند: 11 مرداد 1357
روزنامه رستاخیز «ارگان حزب رستاخیز ملت ایران» شماره 980 مورخ 11/5/2537
متن سند:
13570511
روزنامه رستاخیز «ارگان حزب رستاخیز ملت ایران» شماره 980 مورخ 11 /5 /2537
تحت عنوان «آقاى دکتر امینى به یاد آزادى افتادهاند!» به قلم شخصى ضمن اشاره به اعلامیه دکتر امینى منتشره در جراید و آغاز فعالیت سیاسى وى مىنویسد: *
اما آقاى دکتر امینى در این اعلامیه که خوشبختانه در روزنامهها هم منتشر شد تا مردم بخوانند و قضاوت کنند چنان خود را در جاى یک آزادیخواه اصلاحطلب مخالف فساد و هرج و مرج اقتصادى قرار دادهاند که گویى خودشان نیز فراموش کردهاند که هستند، چه کردهاند و چه مىگویند و براى که مىگویند؟...
ایشان که به گفته رادیو لندن در هفتاد و سه سالگى ناگهان به یاد خدمت به هموطنان عزیز افتادهاند آیا مىتوانند براى ملت ایران بگویندکه در تمامآن 73 سال گذشته منشأ کدام خدمت درخشان به این مملکت و مردم بودهاند که حالا این حق را براى خودشان قائل هستند که باز با ادعاى خدمتگزارى و وطنخواهى وارد میدان شوند و براى آزادى و رفاه مردم و مملکت دلسوزى کنند؟
ظاهراً سالهاست که در این مملکت دکان عوامفریبى تخته شده و بساط عوامفریبان را مردم ایران در هم ریختهاند ولى براى یادآورى بد نیست آقاى دکتر امینى توضیح دهند در تمام آن سالهایى که خودشان مصدر کار بودند و همهگونه اختیار و اراده داشتند جز عوامفریبى چه کردند و چه مطالبى عنوان کردند که عکس آن را در عمل نکردند؟ ایشانکه این همه سنگ ملت به سینه مىزنند و از وطنپرستى و ملتدوستى خود مىگویند در همان زمان خدمت خودشان چه در پستهاى وزارت و چه در سمت صدارت چه کردند که در آن منافع ملت هدف اصلى و اساسى باشد؟ مگر جز آن بود که هر قراردادى در این زمان امضاء شد برخلاف منافع ملت و مملکت ایران بود و در هر مذاکرهاى که بر سر منافع و منابع حیاتى ملت ایران انجام گرفت آن چه مطرح نبود منافع و مصالح مردم بود؟
آیا با این همه مدرک زنده که از وطنپرستى ایشان به یادگار مانده است و ملت ایران هم کاملاً از آن اطلاع دارد ایشان مىتوانند مدعى آن شوند که شب و روز جز غم ملت غمى و جز اندیشه بهروزى ملت ایران فکر و خیالى نداشتهاند؟
آقاى دکتر امینى که از بحران اقتصادى دم مىزنند و لابد براى اصلاح وضع اقتصاد ایران که به قول ایشان روزگار بدى را مىگذراند نسخهاى دارند که حلال مشکلات است شاهکارهاى اقتصادى خود را فراموش کردهاند؟ مگر ایشان نبودند که هنوز چند هفتهاى از صدارتشان نگذشته کوس ورشکستگى ایران را بر بام جهان کوبیدند و با نطقهاى مشعشع و پىدرپى خود چنان اعتبار مالى و مادى ایران را همراه با سرمایه معنوىاش در جهان بر باد دادند و حیثیت ملى ما را نزد جهانیان متزلزل ساختند که حتى همان وامهاى ناچیز چند میلیون دلارى هم که ایران از خارج مىگرفت قطع شد و هیچ مؤسسه جهانى و هیچ دولتى حاضر نشد حتى یک دلار به ایران وام بدهد؟ این مربوط به روزهایى است که ایران براى 35 میلیون و 50 میلیون دلارى متأسفانه باید بگوئیم کاسه گدایى به دست مىگرفت و از برکت سیاستمداران و اقتصادیون نابغهاى از نوع ایشان و دیگر همکارانشان به این در و آن در میزد نه امروز که آقاى دکتر امینى دارند براى اقتصاد در هم ریختهاى نسخه مىدهند که فقط 12 میلیارد دلار ذخیره ارزى دارد!
ایشان از دموکراسى، از آزادى و از آزادگى دم مىزنند؟ بحث شیرینى است مخصوصاً از زبان ایشان که متأسفانه خود بزرگترین تجربهکننده دیکتاتورى و عدم تحمل در ایران بودهاند نباید فراموش کرده باشند و اگر کرده باشند ملت ایران فراموش نکرده است که هم ایشان بودند که چند هفته یا چند ماه (این را خیلى راحت مىتوان از بایگانىهاى روزنامهها بیرون کشید) پس از حکومتشان رسماً اعلام کردند که باید لااقل دو هزار نفر از مخالفان خود را به بندرعباس تبعید یا در خلیج فارس غرق و سر به نیست کنند تا بتوانند راحت به حکومت بپردازند و با خیالى آسوده مملکت را به شیوه خودشان راه ببرند و به همان جایى برسانند که مأموریت داشتند برسانند...
شاه بیت آزادیخواهى ایشان نیز سرانجام به سانسور و اختناق مطبوعات کشید که در دولت ایشان به صورت سازمان یافته آغاز شد و براى دربند کشیدن قلم از همه نوع محدودیتهاى ممکن و مقدور حکومت استفاده شد...
با این تفصیل حالا چطور شده است که ایشان مدعى مبارزه با فساد شدهاند و براى این مبارزه هم نسخه آماده در جیب دارند بحثى است که مىتوان بیشتر به آن پرداخت و صریحتر از رویش پرده برداشت...
شاید آقاى دکتر امینى در این سن و سال بهترین خدمتى که مىتوانند به وطن و مردم خود بکنند همان باشد که هرچه ممکن است کمتر بر سر راهى که جامعه ما در آن گام مىزند قرار گیرند و اگر برایشان لااقل در 73 سالگى دشوار نیست اجازه دهند که ملت ایران واقعاً ایشان را فراموش کند!
روزنامه
توضیحات سند:
* در مورد عکسالعمل برخى از روزنامهها در مقابل اقدامات على امینى، در سندى دیگر آمده است:
روزنامه اطلاعات شماره 1567 مورخ 11 /5 /2537 تحت عنوان «على امینى به دستور چه کسى سکوت را شکست» به قلم دکتر افراسیابى ضمن اشاره به اینکه آزاد مردان و روشنفکران نباید در برابر اعلامیه دکتر على امینى سکوت کنند مىنویسد:
در اعلامیه آمده است که ایشان خواسته است سکوت پانزده ساله را بشکند اما به روشنى اقرار نشده که چه کسى و یا بهتر چه منبعى از ایشان خواسته است که لب به سخن وا کند و قدم به راه؟ و اگر ایشان از گفتن معذور است مردم آبدیده این مملکت خوب مىدانند که چراغ سبز از کجاست و چه کسى راهدار قضیه است. در اعلامیه از فرصتهاى طلایى ده سال گذشته حرف است ولى اشارهاى به فرصتهاى از دست شده روزهایى که خود دکتر امینى مسؤول و قائم بذات و دانسته زیر قرار داد سر تا پا زیان و تحمیلى نفت را امضاء مىکرد اشارهاى نشده است.
مگر امضاءکننده قرارداد کذایى نفت شخص دکتر امینى نبود؟ وجود سرمایه در اختیار عدهاى که مفلس باید زاده شوند و مفلستر بمیرند سببى از نارسایىهاست که در اعلامیه آمده است. به زعم ایشان داشتن، حق همه کس نیست و هر کس را در این حریم راهى نیست ولى اگر ایشان معتقدند که عدهاى به ناحق مالاندوزى کردهاند، به حق در طول تاریخ، ناحقترین فامیل و نوادههاى خود آقا بوده که ذکر بیشتر ملالانگیز خواهد بود. در اعلامیه از آزادى و لمس آن و نگهدارى آزادى یاد شده است، کدام آزادى؟ آزادى آن حکومت کوتاه که با اختناق و ترور و تهاجم آمد و با کشتار رفت؟ در اینجا این شبهه قوت مىگیرد که نکند عینالدوله دیگرى در راه است، همان عینالدوله که ریشه آزادى و آزادیخواهان را در تبریز از بیخ و بن کند و بعد هم صدراعظم مشروطه شد و هوادار مشروطه؟
هشدار دکتر امینى در زمینه نگهدارى آزادى بجاست به همین دلیل مردم صدمه دیده این مملکت باید هوشیار و بیدار باشند که آزادى خواسته خود و همین فضا را به مفت نبازند و تردید مسلم است که پاسدارى و نگهبانى آزادى این ملت به عهده نوادههاى فامیلى گذاشته شود که قرنها بدترین حکومت، ظلم، شقاوت، بیداد، چپاول و تاراج را بر ملت ایران عرضه کردند.
دکتر امینى همه عمر در امتحان امانتدارى در پیشگاه ملت ایران توفیق نداشته و در چنین روزهایى نمىتواند امانتدارى مطمئن براى مردم و مملکت باشد.
تمام حرفهاى به ظاهر خوب اعلامیه دکتر امینى گوشههاى کمى از سخن دل تمام روشنفکران پرغیرت و جامعهشناسان وطنشناس و میهنپرستى است که سالها در هر فرصتى از هر طریقى گفته و مىگویند و سوداى بدهم در سر ندارند، منتها امتیاز فامیلى و بستگىهاى جورواجور دکتر امینى را فاقد بودند و کسى از آنها نخواست که وارد گود شوند و یا پا در میدان اصلاحات بگذارند چون طرف قرارداد نبودند. بر مردم این مملکت است که این بار در راه رسیدن به هدف و آزادى و سعادت این کشور به هر حشیشى دستاندازى نکند و در این راه با تجربهخواهى از گذشتهها، مطمئن، قوى، متفکر و راستین گام بردارد.
ضمناً روزنامههاى کیهان و آیندگان نیز مطالبى علیه دکتر على امینى در پاسخ نامه وى درج نمودهاند.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 359