خواهشمند است استعلامیه زیر را تکمیل فرمائید و اطمینان داشته باشید که مطالب مندرجه در این برگ همیشه محرمانه خواهد بود
متن سند:
خواهشمند است استعلامیه زیر را تکمیل فرمائید و اطمینان داشته باشید که مطالب مندرجه در این برگ همیشه محرمانه خواهد بود
1. نام احسان در صورتی که نام دیگری دارید ذکر نمائید
2. شهرت نراقی لقب چنانچه قبلاً شهرت دیگری داشتهاید ذکر شود.
3. نام و شهرت پدر حسن
4. نام مادر رخشنده گوهر
5. تاریخ تولد یا سن با ذکر محل تولد بیست و دوم شهریور 135
6. شماره شناسنامه و محل صدور 25748
7. علائم مشخصه
8. شغل و رتبه دانشیار رتبه 2 در دانشسرای سیاسی. مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
9. محل سکونت با ذکر شماره تلفن کوچه ثاقب شماره 57. خیابان رامسر شماره 69685
1. خانه مسکونی شخصی است یا اجارهای (در صورت دوم میزان اجاره) متعلق به پدرم میباشد
11. مذهب اسلام تابعیت ایرانی
12. میزان تحصیلات دکتر در جامعهشناسی
13. خدمت نظام وظیفه را در چه تاریخ با چه درجه معافیت ابد در کدام قسمت در کجا انجام دادهاید.
14. متاهل هستید یا خیر.
15. خانم شما از کدام خانواده است (چنانچه خارجی است تابعیت و مشخصات کامل او).
16. تعداد اولاد (اناث. ذکور) با ذکر اسامی.
17. شغل هر یک از اولاد.
18. اقوام درجه 1 نسبی و سببی
19. با کدام یک از خانوادههای مشهور قرابت دارید. نراقی. مشیری. راد. مصطفوی
2. دوستان و معاشرین نزدیک شما. همکاران دانشگاهی و خانواده
21. وضع مزاجی شما. خوب
22. میزان تمول و ثروت منقول و غیرمنقول. چیزی ندارم و در خانه پدری سکونت دارم
23. در کدام یک از نقاط کشور ملک دارید.
24. به چه زبانهائی آشنائی دارید. فرانسه. انگلیسی
25. تألیفات. مقالات و نشریات خود را نام ببرید. کتابهای علمی در زمینه مسائل اجتماعی. یک لیست به زبان فرانسه ضمیمه میشود.
26. آثار علمی و هنری شما چیست. طبق صورت ضمیمه
27. به چه نوع کتب و مجلات و روزنامهها بیشتر علاقمند هستید. کتابهای جامعهشناسی. آماری. روانشناسی و اقتصادی
28. اوقات بیکاری خود را چگونه میگذرانید. اوقات بیکاری تقریباً ندارم به علت اشتغالات دانشگاهی و تألیفات علمی
29. به چه چیزهائی بیشتر علاقمند هستید. به فعالیتهای علمی
3. میزان نفوذ شما در اشخاص و فامیل و جمعیتها. تخمین دقیق آن کار مشکلی است
31. خلاصهای از سوابق خدمتی و مشاغل قبلی خود را شرح دهید. قبل از اینکه به دانشیاری دانشگاه انتخاب شوم در یونسکو عنوان کارشناس علوم اجتماعی را داشتم.
32. امتیازات. یک بررسی اجتماعی در سال گذشته درباره مناطق نفتخیز و آبادان کردم که مورد توجه مقامات عالیه قرار گرفت.
33. آیا تا به حال از طرف مأمورین انتظامی بازداشت شدهاید در صورت بازداشت شدن تاریخ و محل بازداشت خیر علت آیا سرانجام به محکومیت منجر گردیده است خیر در صورت محکومیت مدت آن ذکر شود.
34. مسافرتهائی که به خارج از کشور نمودهاید با ذکر تاریخ. مدت. علت. محل توقف. همراهان. 6 سال از 52 تا 1947 در سوئیس. از 57 تا 1955 در فرانسه. تابستان گذشته به دعوت دولت انگلستان به آن کشور مسافرت کردم.
35. هرگونه سابقه فعالیت سیاسی از قبیل شرکت در احزاب. جمعیتها. کانونها. اتحادیهها. سندیکاها. باشگاهها. انجمنها با ذکر تاریخ و محل فعالیت توضیح داده شود. در انجمن دانشجویان ایرانی مقیم سوئیس در سال 1951. سالهای اخیر فقط در اتحادیههای بینالمللی محلی که با کارم ارتباط داشته است عضویت داشتهام و دارم.
36. درحال حاضر در کدام یک از احزاب و جمعیتها. کانونها. اتحادیهها. سندیکاها. باشگاهها. انجمنها عضویت دارید. انجمن بینالمللی جامعهشناسی1 که مرکز آن در لندن است. انجمن بینالمللی مطالعاتی جمعیت که مرکز آن در پاریس است. در اولی عضو کمیته اجرائیه آن میباشم.
37. سایر اطلاعاتی که ممکن است بهتر معرف شما باشد. مشاور مسائل اجتماعی شورای عالی اقتصاد. عضو هیئت مشاورین عالی شورای عالی اقتصاد که به حضور ملوکانه شرفیاب شدیم. تیمسار پاکروان2. تیمسار علوی کیا3. دکتر فرهاد 4. دکتر مهران. حسنعلی منصور5. تیمسار باتمانقلیچ6. تیمسار سرلشگر اخوی7هم از نزدیک اینجانب را میشناسد. احسان نراقی
توضیحات سند:
1. انجمن بینالمللی جامعهشناسی (ISA): در ظاهر یک سازمان غیرانتفاعی است که با هدف اجرای فرایندهای علمی در حوزه جامعهشناسی و علوم اجتماعی فعالیت میکند. این انجمن در سال 1949م زیر نظر سازمان یونسکو آغاز به کار کرد و در حال حاضر، افرادی از 167 کشور جهان عضو آن میباشند. این انجمن، دارای خبرنامهای با عنوان گفتگوی جهانی (Global Dialogue) میباشد که تا ژوئیه 2011 به زبانهای انگلیسی، فرانسه، اسپانیائی، پرتغالی، چینی، عربی و هندی منتشر گردیده و از این تاریخ، زبان فارسی را نیز به مجموعه خود اضافه نموده است.
2. حسن پاکروان: فرزند فتحالله، در سال 1290 ش در تهران به دنیا آمد. پدرش از دولتمردان عصر رضاخان بود که در زمان فاجعه قتلعام در مسجد گوهر شاد، استاندارى خراسان را به عهده داشت. حسن پاکروان، تحصیلات نظامى خود را در دانشکده «پواتیه» و «فونتن بلو» فرانسه به پایان رسانید و در سال 1312 به ایران بازگشت و مدتها به عنوان مربى در دانشکده افسرى اشتغال داشت. در سالهاى 1320ـ 1322 افسر ستاد ارتش و در سالهاى 1323 ـ 1324 فرمانده پادگان بوشهر و افسر انتظامات بنادر جنوب بود و در سالهاى 1325ـ1327 افسر رکن دوم ستاد ارتش گردید و در سالهاى 1328ـ1329 به عنوان وابسته نظامى به پاکستان رفت. پس از بازگشت به ایران مدتى ریاست رکن دوم ستاد ارتش را به عهده داشت و مجدداً در سالهاى 1333ـ1334 به عنوان وابسته نظامى به هند رفت. با تأسیس ساواک در اسفند 1335 پاکروان معاون ساواک گردید و در اسفند 1339 به دنبال عزل تیمور بختیار به ریاست ساواک رسید. وى تا سال 1343 ریاست ساواک را بر عهده داشت که از جمله حوادث زمان او، فاجعه حمله به مدرسه فیضیه، قیام 15 خرداد و دستگیرى حضرت امام خمینی(ره) بود. سپس جاى خود را به نصیرى داد و به عنوان وزیر اطلاعات وارد نخستین کابینه هویدا شد (1343ـ1345). او از شهریور 1345 تا مهر 1348 سفیر ایران در پاکستان بود و در این تاریخ، به عنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و تا آبان 1352 در پاریس مستقر بود. پس از بازگشت به ایران، از سال 1352 توسط ارتشبد فردوست در بازرسى شاهنشاهى به کار گرفته شد و در مهرماه 1356 به عنوان مشاور و سرپرست امور مالى وزارت دربار منصوب گردید. پاکروان پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران دستگیر و بعد از محاکمه، در تاریخ 22 /1 /1358 اعدام گردید. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3. حسن علویکیا: فرزند ابوتراب، در سال 1291 ش در تهران متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی به دانشگاه رفت و لیسانس قضایی گرفت و پس از آن به ارتش پیوست. در سال 1335ش، با درجه سرتیپی، به ساواک مأمور شد و تا سال 1341 با عنوان قائممقام ساواک به کار مشغول بود، در این سال، به ساواک منتقل و به عنوان رئیس نمایندگی ساواک در آلمان منصوب گردید که این مأموریت تا سال 1346 ادامه یافت. علویکیا پس از بازنشستگی در سال 1346، به عضویت هیئت مدیره گروه کارخانههای تولیدی نورد آلومینیم در آمد و در سمت هیئت مدیره شرکت کشت و صنعت ایران و آمریکا به کار مشغول شد. مشارالیه در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332ش، یکی از افسرانی بود که شبکههای نفوذ در احزاب، خصوصاً نفوذ در حزب توده را سازماندهی و هدایت کرد و در مدت حضور در ساواک نیز مأموریتهای متعددی به خارج از کشور، از جمله: ترکیه، عراق، سوریه، لبنان، جهت مبادله اطلاعات انجام داد. در یکی از ارزیابیهای ساواک در رابطه با فعالیتهای وی آمده است: «مشارالیه در مدت خدمت در ساواک، جز ایجاد نارضایتی در طبقات مختلف مردم، دستهبندی در وزارتخانهها و زورگویی و سرکوبی مخالفین خود و جمعآوری ثروت کار دیگری انجام نداده و به خاطر سوءاستفادههای مالی، از کار برکنار شد.» علوی کیا در سال 1355ش، به آمریکا رفت و در آنجا سکنی گزید و در اردیبهشت سال 1392ش در سندیهگوی ایالت کالیفرنیا، از دنیا رفت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
4. احمد فرهاد معتمد: فرزند مشیراکرم، در سال 1281ش، به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به آلمان رفت و در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد و دکترای تخصصی رادیولوژی گرفت و پس از آن، مدتی در همین رشته در آن کشور فعالیت نمود. سپس به ایران بازگشت و به تدریس در دانشکده پزشکی مشغول شد. در سال 1336ش، به جای منوچهر اقبال، رئیس دانشگاه تهران شد که این مسئولیت به مدت شش سال به طول انجامید و پس از آن به فعالیت پزشکی مشغول شد. وی در سال 1350ش، در بیمارستان دولتی ژنو از دنیا رفت.
5. حسنعلی منصور: در اردیبهشت 1302 در تهران به دنیا آمد. پدر او رجبعلی منصور (منصورالملک) از اعضاء اولیه لژ بیداری ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماههای سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا پهلوی نیز مجدداً در رأس دولت قرار گرفت. ارتشبد فردوست مینویسد: «علی منصور از مأموران انگلیس بود. پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورشیافته انگلیسیها بود ولی از آن گروه بود که به آمریکاییها وصل شدند. او چه در اصل چهار و چه بعدها که نخستوزیر شد، از طرف آمریکا به شدت تقویت میشد.» و مادرش، یکی از دختران ظهیرالملک رئیس بود. حسنعلی منصور در سال 1321 از دبیرستان فیروز بهرام دیپلم و در 1324 ازدانشکده حقوق در رشته سیاسی لیسانس گرفت و در همان سال به استخدام وزارت خارجه درآمد. چندی در تهران و مدتی در اروپا به کارهای کوچکی در وزارت خارجه اشتغال داشت و یک بار نیز به جرم قاچاق مواد مخدر، تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت که موضوع در مطبوعات ایران هم منعکس گردید. در سال 1329ش، محسن رئیس (دایی منصور) وزیر امور خارجه شد و او را به ریاست دفتر خود برگزید و طی این سالها، چند بار به سمت رئیس دفتر نخستوزیر در دوران صدارت حسین علاء (نوبت دوم) برگزیده شد. منصور از مهرههایی بود که توسط انگلیسیها به آمریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت. وی برنامههای مهمی به سود غرب به اجرا گذاشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام خمینی(ره) مواجه شد. مخالفتهای امام(ره) با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا، در دوران دولت منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه (13آبان 1343) منجر گردید. حسنعلی منصور دارای مشکلات اخلاقی حاد بودکه ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 که او در دولت منوچهر اقبال، معاون نخستوزیر بود، بخشی از آن را به شرح زیر ثبت کرده است: «بسیار خوشگل، صورتی سفید، چشمانی میشی و خیلی قشنگ، قدی متوسط، خوش قامت، پدرش بیاندازه متمول که حدود 50 میلیون تومان ثروت دارد. دارای لیسانس از دانشکده حقوق تهران رشته سیاسی در سال 1324 میباشد، فرانسه خوب میداند و به انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنائی دارد. وی تمام روزنامهها و مجلات عادی و تا اندازهای کتب اقتصادی را مطالعه میکند، به زن و مقام علاقمند است. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده، لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بیجهتی که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال چون به پدر او مدیون بود او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت. ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود. بعد منشی وزیر خارجه و سپس رئیس اداره چهارم سیاسی شد. به علت نفوذ پدر، نشان تاج دریافت نمود. عضو جمعیت یاران دبیرستانی بوده، متواضع ولی بیشخصیت است، افکار عالی به هیچ وجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش میباشد. کم مغز، بیتجربه و عزیز بیجهت است.» حسنعلی منصور که در سالهای پایانی دههی 1330، کانون مترقی را تشکیل داده و به مجلس راه یافته بود، با هدایتهای مستقیم گراتیان یاتسویج، آن را به حزب ایران نوین تبدیل کرد و در سال 1342ش، بسیاری از اعضای آن را به مجلس شورای ملی فرستاد که این مقدمات، تشکیل دولت توسط او را به دنبال داشت و بدینسان بود که حسنعلی منصور آمریکایی، پسر رجبعلی منصور انگلیسی، دومین نخستوزیر عصر انقلاب سفید شد و تصویب کاپیتولاسیون، یعنی ننگینترین صفحه تاریخ پهلوی، توسط او انجام شد که خشم مردمی را که در محاسبات سیاسی قدرتهای سلطهگر هیچگاه به حساب نیامده و نمیآیند، برانگیخت و امام خمینی (ره) مرجعی آزاده عصاره و فریادگر این پرخاش شد. حسنعلی منصور که از اعضای تشکیلات فراماسونری بود و در لژهای پهلوی، همایون و... و باشگاه لاینز بینالمللی نیز عضویت داشت،سه ماه بعد از تبعید امام (ره) روز اول بهمن 1343 توسط شهید محمد بخارائی اعدام انقلابی شد.
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، دوره 3 جلدی.
6. نادر باتمانقلیچ: فرزند ابوالقاسم، در سال 1282 ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات خود را ابتدا در تهران و دانشکده افسری و سپس در دانشکده افسرى در آلمان و یا سوئیس به پایان برد و دانشگاه جنگ تهران نیز پشت سر گذاشت.
البته از چگونگی تحصیلات و مدارج و مدارک تحصیلى وى سندى به غیر از گفتههاى او، به چشم نمىخورد، به همین دلیل بسیارى از منابع تاریخى حرفهاى وى را دروغى مضحک مىخوانند. پس از اشغال ایران در سال 1320ش، قواى شوروى و انگلیس، تعداد زیادى از رجال ایران و افسران ارتش را به اتهام همکارى با آلمانها و تشکیل ستون پنجم در ایران، توقیف و زندانى نمودند و آنها را به اراک انتقال دادند. در بین بازداشتشدگان، سرهنگ باتمانقلیچ هم بود. وى در سال 1326 به درجه سرتیپی رسید. مدتی فرمانده تیپ اردبیل و زمانی هم رئیس اداره باربری و تسلیحات ارتش و مدتی هم رئیس تربیت بدنی بود. در سال 1330 درجه سپهبدی گرفت و در دوران دولت دکتر مصدق، رئیس دفتر نظامی و ژنرال آجودانی شاه شد و در جریان کودتای 28 مرداد 1332ش، یکی از نقشآفرینان بود که در مرحلهی اول و پس از عدم موفقیت کودتا، بازداشت شد. پس از کودتای 28 مرداد، رئیس ستاد ارتش شد و در سال 1333ش، به عنوان سفیرکبیر ایران به کراچی اعزام گردید و پس از آن هم مدتی سفیر ایران در عراق و بعد هم نماینده نظامی ایران در سنتو گردید. در سال 1337ش، در دولت منوچهر اقبال مدتی وزیر کشور شد و آخرین سمت وی، استانداری خراسان و تولیت آستان قدس رضوی بود. همسر وی، دختر عبدالرحیم میرفندرسکی از اعضای عالیرتبه وزارت خارجه و نوهی مشاورالممالک بود. وى از نظامیان مشهور و مقتدر رژیم پهلوى بود که نقش مهمى در تثبیت و تحکیم آن داشت. باتمانقلیچ از افسران کاملاً مورد اعتماد آمریکایىها بود و به همین دلیل پس از کودتاى 28 مرداد 1332 به ریاست ستاد ارتش رسید. وى سه دوره رئیس هیئت نظامى ایران در سنتو بود که در یک دوره به ریاست شاخه نظامى آن منصوب شد. باتمانقلیچ مدتى نیز در کابینه اقبال وزیر کشور شد و چندى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى با درجه سپهبدى بازنشسته شد. در زمان دولت علاء که روحیات ضدبهائى در میان مردم شدت گرفته بود، به دستور محمدرضا، دکتر عبدالکریم ایادى مدتى به ایتالیا رفت و باتمانقلیچ هم حظیرهالقدس ـ مرکز بهائیان در تهران ـ را به ظاهر خراب کرد. او اطلاعات نظامى خوبى داشت و قیافهاش هم کاملاً نظامى بود و لذا مورد احترام همه افسران قرار مىگرفت. باتمانقلیچ پس از پیروزى انقلاب اسلامى، به جرم خیانت به کشور و همکارى در کودتاى 28 مرداد 1332 به زندان محکوم شد که پس از آن به آمریکا رفت و در سال 1370ش در همانجا درگذشت.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوى. ج 1. ص 535
باقر عاقلی. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 249.
7. محمدحسن اخوى: فرزند اسماعیل، در سال 1287 ش در تهران به دنیا آمد. در دانشکده افسری درس خواند و در سال 1307 ش به ارتش پیوست و در اردیبهشت سال 1340ش با درجه سرلشگرى بازنشسته شد. مهمترین مشاغل نظامى وى بدین شرح است: 1324 رئیس رکن دوم ستاد ارتش، 1329 رئیس ستاد لشگر اهواز، 1330 معاون اداره موتورى ارتش و سپس معاون اداره صنایع نظامى، 1332 رئیس اداره موتورى ارتش، 1333 رئیس هیئت وابسته نظامى ایران در ترکیه و یونان و یوگسلاوى، 1334 فرمانده گارد مسلح جنگل، 1338 رئیس دادگاه عادى ویژه دادرسى ارتش، مشارالیه پس از کودتاى 28 مرداد 1332 درجه سرتیپى گرفت و به علت نقشى که در طراحى عملیات کودتا و اشرافى که بر سهم افراد در این عملیات داشت، به ریاست کمیسیون اعطاء نشانهاى کودتا منصوب گردید. او که در سال 1336 در دولت منوچهر اقبال براى مدتى وزیر کشاورزى بود و در همین سمت به درجهی سرلشکری رسید، از اعضای فراماسونری بینالمللی و عضو لژهاى «پهلوى» و «همایون» نیز بود. او یکی از ارکان اصلی حزب انگلیسی حسن ارفع، موسوم به «حزب آریا » و مغز متفکر آن بود و کودتای 28 مرداد را نیز او طراحی و سازماندهی نمود. مشارالیه که همچون حسن ارفع، پس از بازنشستگی، به شغل دامداری و کشاورزی! مشغول شده و دارای شرکتی بزرگ در این رابطه بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سرمایهای هنگفت به آمریکا رفت و در ایالت کالیفرنیا ساکن شد و در سالهاى 1367 ـ 1368 مقالاتى در دفاع از کودتاى انگلیسی سال 1299ش که مجری آن رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبائی بودند، منتشر نمود.
ر. ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ج 1 و 2، صفحات مختلف و ص 434.
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 43