تاریخ سند: 14 آذر 1356
دوست دانشمند جناب آقای هوشنگ نهاوندی
متن سند:
شماره: 30 /20 د ر تاریخ: 14 /9 /2536[1356]
دفتر رئیس دانشگاه
دوست دانشمند جناب آقای هوشنگ نهاوندی
رئیس دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانوی ایران
عطف به مرقومه شماره 9791 /67/م ق /4 مورخ 17 /8 /2536 منضم به عریضه استادان بخش زبان و ادبیات فارسی به پیشگاه مبارک علیاحضرت شهبانوی ایران، تصدیع میدهد:
همانطور که خود جنابعالی که سالها ریاست دانشگاه پهلوی را به عهده داشتهاید استحضار دارید، طبق مقررات دانشگاه پهلوی، شرط ترفیع از استادیاری به دانشیاری و استادی، نوشتن یک یا چند مقاله تحقیقی با ارزش در نشریههای معتبر جهان است. مفهوم مقاله تحقیقی این است که مقاله، مستند و اصیل و مبتنی بر تحقیقات سیستماتیک و پامتدلوژی صحیح باشد. بعلاوه در مقررات دانشگاه پهلوی، مقالهای که در یک سمپوزیوم یا سمینار قرائت شود، یا در صورت مذاکرات کنفرانس ظاهر شود، برای ترفیع معتبر نیست. مقالهها باید در نشریهای معتبر، پرتیراژ و دارای هیئت تحریریه با صلاحیت و مورد قبول[اهل]فن در سطح جهانی باشد و توسط هیئتی که از چاپ مقالات درجه دوم و بیاعتبار جلوگیری به عمل میآورند، ارزیابی گردد.
متأسفانه مجلات فارسی که در ایران وجود دارد، دارای چنان هیئت تحریریهای نیستند که مقالات را سبک سنگین نمایند و این است که در مجلات معتبر فارسی هم مقالات نخبه و درجه یک در کنار مقالات سست و بیپایه فراوان دیده میشود. متأسفانه در ایران هنوز کارهای علمی را با تعارف و رو دربایستی درهم میآمیزیم. این است که معمولاً جز عده معدودی از مقالات چاپ شده در مجلات فارسی، نمیتوانند برای ارتقاء، مورد بررسی قرار گیرند.
با این ترتیب، در عریضهای که کادر آموزشی بخش زبان فارسی به پیشگاه علیاحضرت معروض داشتهاند، هم حقیقت وجود دارد و هم احساسات مبالغهآمیز که حقیقت را واژگون میسازد.
آنچه درباره وارد کردن تازیانه تحقیر بر سر زبان و ادبیات فارسی و برپشت مدرسان زبان فارسی نوشتهاند، از حقیقت به دور است. این مدرسان، در حد اعلاء مورد احترام اینجانب و همکارانم هستند و اطلاع دارم که در زمان ریاست جنابعالی و یا قبل از آن، در زمان ریاست جناب آقای علم، مورد احترام و تأیید آن جنابان بوده و هستند. عشق ورزیدن به زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی هم نه تنها در مهد سعدی و حافظ گناه شناخته نمیشود، بلکه صواب بزرگی است که رستگاری به ارمغان میآورد. اطمینان دارم نویسندگان این نامه، در مورد این جملات قصد انشاء نداشتهاند و فقط برای برانگیختن احساسات پاک خوانندگان عریضه و به کرسی نشاندن حرف خود و اثبات معصومیت خود بوده است. حتی این که نوشتهاند که هیچ یک از مدرسان بخش به دانشیاری ارتقاء نیافتهاند، صحیح نیست و هماکنون یک نفر استاد و یک نفر دانشیار در آن بخش داریم.
با همه اینها، واقعیت این است که در عریضه آنها مقداری حقانیت هم وجود دارد و باید راه حلی برای این مشکل پیدا کرد. خود اینجانب مدتی است روی آن مطالعه و تبلیغ کردهام و راه چارهای که به نظرم رسیده است، این است که هیئتی از دانشمندان مسلم و بی اغماض زبان فارسی، به نام هیئت ممیزه برگزینیم و هر مقاله را صرفنظر از اینکه در چه مجلهای چاپ شده، از نظر آن هیئت بگذرانیم و نظر آن هیئت، راهنمای کار و دلیل ترفیع باشد؛ النهایه در انتخاب این اشخاص باید دقت شود که هم دانشمند باشند و هم محکم و هم بدون اغماض و کسانی نباشند که بخواهند به خاطر دوستیابی و یا به علت اینکه وقت کافی و حوصله برای قرائت مقاله ندارند، سمبل کاری کنند و حرمت و اعتبار ممیزی از بین رود و در صورتی که آن جناب بتوانید با تجارب وسیعی که دارید، در این کار، من و همکارانم را راهنمایی بیشتر فرمایید، سپاسگزار خواهم بود.1
با عرض ارادت صمیمانه رئیس دانشگاه پهلوی
فرهنگ مهر
به شرف عرض رسید فرمودند راه حلی پیدا شود و به هر حال مطلب را به همکاران تفهیم بفرمائید.2 19 /9
توضیحات سند:
1. در این ایام، نه تنها محیطهای دانشگاهی به بهانههای مختلف در حال علنی نمودن اعتراضات بود که این اعتراض و مخالفت، در فضاهای دانش آموزی نیز با صراحت بیشتری جریان داشت: «در تاریخ 23 /8 /36 موقعی که پیک مدرسه، روزنامهای را که تمثال اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران در صفحه اول آن چاپ شده بود سر کلاس میبرد غیرنظامی موصوف با صدائی بلند میگوید مرگ بر کد 66 خائن. ضمناً اضافه مینماید ما این روزنامه را به خاطر این عکس نمیخواهیم.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 2. سند شماره: 115 /26 /2 /501- 14 /9 /36.
2. این دستور طی شماره 11203 /67/م ق /4- 22 /9 /36 به دانشگاه پهلوی ابلاغ شد: «جناب آقای فرهنگ مهر رئیس دانشگاه پهلوی ... مراتب به شرفعرض پیشگاه علیاحضرت شهبانوی ایران رسید. حسبالامر مقرر است از طریق دانشگاه پهلوی راه حلی پیدا شود و به هر حال جنابعالی مطلب را به همکاران تفهیم بفرمایید.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
دکتر فرهنگ مهر به روایت اسناد ساواک صفحه 531


