تعقیب و گریز
متن سند:
تعقیب و گریز
زندگی سیاسی همواره با فراز و نشیبهای بسیاری توأم است. همانگونه که محیط زندان، برای فردی که مراحل تهذیب را طی نکرده است، لغزشگاهی اخلاقی به شمار میرود، صحنه مبارزه سیاسی نیز برای فردی که در مسیر تهذیب نفس گام برنداشته است، لغزشگاه دیگری به شمار میرود. مهدی هاشمی در ضمن مطلبی به طور سربسته و گذرا به برخی از لغزشهای اخلاقی در مسیر گریز و فرار این فصل از زندگی خود، اشاره میکند که بیشک عدم محاسبه، مراقبه و نیز باورهایی چون توجیه مبارزاتی در این دوره از زندگی بیش از هر مؤلفه دیگری زمینه سقوط اخلاقی وی را فراهم کرد:
«بعد هم وقتیکه... به خط افتاد و میخواستند دستگیرش بکنند و حدود یک ماه، دو ماه در آن شرایط خاص سالهای پنجاه که خیلی شدید هم بود ما میخواستیم رد گم بکنیم. شدیداً در تعقیب ... بودند. در تهران آن سالی هم بود که یک سری از افراد جنگل را به اصطلاح تحت تعقیب قرار داده بودند و اینها اکثرشان را در تهران اعدام کردند. اینطرف و آنطرف خیلی کنترل شدید بود. ما دو ماه در این شرایط خواستیم... را توی تهران حفظش بکنیم که دستشان نرسد خوب بعد حالا آتش زدن مثلاً، بعد هم که ما آمدیم دیگر منطقه اصفهان و بعد هم خب قهدریجان. توی قهدریجآنهم خب همین گناهان نمیگویم حال گناه خیلی شدید همین گناه جزئی و تکی در ما وجود داشته دیگر. رویهمرفته میتوانم بگویم از اول زندگی سیاسی تا آخر از یک زاویه خیلی تنگ و کوچک که یک سری آن ابهت گناه که از بین رفته بود این لغزشها و گناهان هی متراکم شد و ما هم توجه نمیکردیم بهش دیگر. حال بیتوجهی ما یا به خاطر این بود که گناه خیلی کوچک بود و جزئی؛ ما میگفتیم ان شاء الله خدا میبخشد، یا اینکه توجیه مبارزاتی برایش میکردیم که حالا مسئله امنیتی هست و موقعیت انقلاب ایجاب میکند این موقعیتها را. حالا هی مجوز برای مجموعه کارها قرار میدادیم.»1
توضیحات سند:
1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۵.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 72