تاریخ سند: 23 بهمن 1334
آقای تیمسار بختیار فرماندار نظامی
متن سند:
تاریخ: 23 /11 /1334
آقای تیمسار بختیار فرماندار نظامی
پس از سلام، عرض میشود سه روز قبل حضور اعلیحضرت همایونی شرحی عرض نمودم چون نتیجه رأی ظاهر نشده، زحمت سرکار را میدهم. نمیدانم سبب این نحوه رفتار با من چیست؟ چه جنایتی و خیانتی به مملکت و ملت و شخص اعلیحضرت کردم؟ در حالی که به قدر یک ارزن خیانت نکردهام، زندانی کردن من یعنی چه؟ آن هم زندان انفرادی با پیری و مرض قلبی و ضعف عمومی و ابتلاء به پرستات شدید. والله العظیم خطا میکنید.... را کشتند تبعید کردند هزار بلا بر آنها وارد نمودند. این عملیات از من چیزی نمیکاهد. قدر و قیمت من زیاد میشود ولی نمیدانم چه نتیجهای از این کار میگیرید؟ چه کسی بعد از این، خدمت صادقانه خواهد نمود؟ وقتی مردم دیدند نتیجه خدمت صادقانه این است، نمیکنند. من اگر حالم مساعد بود و مریض نبودم، هیچ حرفی نداشتم. آن کوه مصیبتی که بر من وارد شد، دیگر تحمل این رفتار ناهنجاری [را] که، با دزدها و خائنها میکنند، ندارم. چهار روز است مصطفوی، سیدمحمد، ابوالحسن و رضا را خواستهام؛ گرفتاری دارم میخواهم به آنها بگویم چه بکنند، اجازه نمیدهند. زندان انفرادی با این حالت کسالت قلبی و عمومی یعنی چه؟ آیا خدا، عدل، داد، انصاف و رحم و مروت، اجازه این رفتار را با من میدهد؟ و البته دشمن میخواهد پر و بال مرا بچیند. مختارید وادار کنید من را تیرباران کنند، آسوده شوم. منتظر جواب هستم. خواسته بودم یک نفر آدم چیزفهم امین نزد من بفرستید. على ای حال، من به محض آزادی، پرستات را عمل میکنم. اگر مُردم، که سفر دائمی است، اجنبی و غیره آسوده میشوند و اگر به سلامت بیرون آمدم سیصد نفر عیال و اولاد و نوه و نتیجه و اقوام را گذارده، وطن را ترک میکنم و به یکی از بلاد دنیا میروم... کاشانی
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد دوم صفحه 753