تاریخ سند: 7 شهریور 1356
موضوع: اظهارات محمدعلى یزدانپناه
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 شماره گزارش: 22603 /20ﻫ12
از: 20ﻫ12 13560607 تاریخ گزارش: 7 /6 /36
موضوع: اظهارات محمدعلى یزدانپناه
نامبرده بالا در تاریخ 30 /5 /36 در مسجد جلیلى ضمن صحبت اظهار داشته چندى قبل شاپور بختیار1، داریوش فروهر و دکتر سنجابى2 اعلامیهاى که در آن از وضع فعلى مملکت انتقاداتى شده نوشته و آن را تحت عنوان نامه سرگشاده براى شاهنشاه آریامهر ارسال داشتهاند و اضافه نموده قبل از انتخاب آموزگار به سمت نخستوزیرى شاهنشاه آریامهر دکتر امینى را براى این منظور کاندیدا و به وى پیشنهاد مىکنند که او سه شرط را بدین شرح عنوان مىنماید: 1ـ محدود نمودن فعالیت سازمان اطلاعات و امنیت 2ـ انحلال حزب رستاخیز3 3 ـ انحلال مجلسین که این سه شرط مورد قبول قرار نگرفته است.
نظریه شنبه: محمدعلى یزدان پناه اعتقاد دارد دولت آقاى آموزگار دست نشانده دولت امریکاست و موقتى خواهد بود.
نظریه یکشنبه: شنبه مورد اعتماد است و به احتمال زیاد گزارش تسلیمى وى صحت دارد. ضمناً انتشار اعلامیه مورد بحث توسط افراد فوقالذکر مورد تأیید است و مراتب قبلاً به استحضار رسیده است. ضمناً محمدعلى یزدانپناه در آن اداره کل داراى سابقه مىباشد.
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: در مرخصى است.
توضیحات سند:
1ـ شاپور بختیار:
شاپور بختیار در سال 1293 شمسى در ایل بختیارى متولد شد پدر شاپور بختیار، محمدرضاخان معروف به سردار فاتح است که در سال 1313 در راستاى سیاستهاى حذف قدرتهاى منطقهاى به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدائى را در شهر کرد سپرى کرد و در سال 1309 پس از گذرانیدن دوران دبیرستان، براى تحصیل در مدرسه فرانسوى بیروت به لبنان رفت وى که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضى به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت او سپس براى ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسى را در فرانسه گرفت. او در سال 1939 که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت.
بختیار در سال 1318 در 25 سالگى با یک دختر فرانسوى ازدواج کرد. وى در سال 1324 به ایران بازگشت و در سال 1325 به سفارش یکى از دوستان قدیمى پدرش در وزارتخانه کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئولیت اداره و سپس مدیر کلى کار استان خوزستان رسید.
فعالیت سیاسى بختیار پس از ورود وى به ایران شروع شد. وى که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان مصدق شده بود در ایران به جمع طرفداران او پیوست. شاید هم از ابتدا مأموریتى خاص داشت. بختیار براى فعالیت سیاسى در سال 1329 به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملى و تمایلات سوسیال دموکراسى بود. گرایشات اعضاى حزب به غرب، مطلوب بختیار بود.
با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال 1330 به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادى از سران جبهه ملى (از جمله مظفر بقائى) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیسى مىدانستند. مبناى این مخالفت بر پایه اسنادى بود که در ماجراى خانه سدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت مىکرد.
پس از کودتاى 28 مرداد 1332 بختیار به اتهام فعالیت سیاسى علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال محکوم شد و مدتى را در زندان گذرانید. پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله بازرگان و سحابى، هسته مقاومت را تشکیل دادند. این هسته که «نهضت مقاومت ملى» نام گرفته بود تا سال 1334 به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ ساواک به درون آن اعضاء آن شناخته شدند.
بر طبق اسناد منتشر شده لانه جاسوسى آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملى» را ایفاد مىکرد. از سال 1339 بختیار با اعضاى حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مىنمود و نیازمندىهاى اطلاعاتى ساواک را تأمین مىکرد.
ضمناً بر اساس اسناد ساواک بختیار یکى از اعضاى فراماسون معرفى شده است.
در دهه 1340 علاوه بر فعالیت در جبهه ملى دوم به دلیل پیوست با دربار مدیریت تعدادى از شرکتهاى بنیاد پهلوى و واسطهگرى برخى کمپانىهاى فرانسوى را برعهده گرفت. در سال 57 براى کسب مقام نخستوزیرى از آنها کنارهگیرى کرد بختیار به رغم موضع منفى خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال 1342، در آخرین سالهاى سلطنت پهلوى دوم، نسبت به قیام مردمى به رهبرى امام خمینى، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاد مىکند ولى در واقع این موضع براى جلوگیرى از تخریب وجهه جبهه ملى اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملى از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه مىدانستند. با پیروزى انقلاب اسلامى دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفاى 6 ماهه با همکارى و طراحى دستگاههاى جاسوسى آمریکایى به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقرارى ارتباطات با سازمانهاى اطلاعاتى غربى و به ویژه امریکایى، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند ارتباطاتى برقرار کرد و با کمکهاى مالى و امکانات وسیعى که مصر، عراق و برخى از کشورهاى عربى در اختیارش نهاده بودند رهبرى بخشى از فعالیتهاى ضد انقلابى را بر عهده گرفت و سرانجام پس از 12 سال اقامت در فرانسه، در 15 مرداد سال 1370 در منزل مسکونى خود در حومه پاریس به قتل رسید.
اسناد ساواک و اسناد و مدارک انقلاب اسلامى
2ـ کریم سنجابى:
دکتر کریم سنجابى در سال 1283 ﻫ .ش در ایل سنجابى، اطراف کرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائى، متوسطه و عالى را در قصرشیرین، کرمانشاه و تهران گذراند. در سال 1307 جزو گروه محصلان به فرانسه رفت و دکتراى حقوق را در پاریس گرفت. وى در سال 1322 به ریاست دانشگاه حقوق دانشگاه تهران رسید. در همین دهه بیست به عضویت حزب ایران درآمد و یکى از افراد مؤثر در تأسیس جبهه ملى در سال 1328 بود. دکتر سنجابى در سال 1330 وزیر فرهنگ دولت مصدق بود و در همان زمان قاضى اختصاصى ایران در دادگاه لاهه بود پس از انحلال جبهه ملى دوم، سیاست صبر و انتظارى که این جبهه در پیش گرفت، به دکتر سنجابى نسبت داده مىشود. او به همراه دکتر شاپور بختیار و داریوش فروهر در سال 1356 نامهاى سرگشاده براى محمدرضا پهلوى نوشتند و در آن خواستار اجراى قانون اساسى شدند. دکتر سنجابى پیش از پیروزى انقلاب اسلامى در پاریس با حضرت امام خمینى(ره) دیدار کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى وزیر خارجه دولت موقت در کابینه مهندس مهدى بازرگان شد و خیلى زود استعفا کرد. وى در این زمان به بازسازى جبهه ملى اقدام کرد. اما پس از مخالفتش با لایحه قصاص و صدور حکم ارتداد جبهه ملى از طرف حضرت امام خمینى(ره)، سنجابى به خارج از کشور گریخت. وى در 90 سالگى در امریکا درگذشت.
وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال/ ص 359.
3ـ حزب رستاخیز:
شاه به تشکیل احزاب گوناگون امر کرده بود مانند «مردم» «ملیون» «ایران نوین» اما در سال 1353 ﻫ ش حزب رستاخیز را به عنوان تنها حزب قانونى کشور اعلام کرد و عضویت آن را اجبارى ساخت و دستور داد کسانى که با آن مخالف هستند، ایران را ترک کنند این حزب بر سه اصل استوار بود. وفادارى به قانون اساسى، وفادارى به نظام شاهنشاهى، وفادارى به انقلاب شاه و ملت. هویدا، نخستوزیر وقت، به دبیرکلى حزب رستاخیز انتخاب شد و «رستاخیز» کانونى گردید براى تجمع کسانى که به دنبال نفوذ و قدرت بودند. امام به محض تأسیس حزب رستاخیز آن را مخالف شرع شمرده، فتوا به حرمت عضویت در آن دادند و اجبار مردم را به عضویت در آن نقض قانونى اساسى دانستند.
در اولین سالگرد تشکیل حزب، رژیم اعلام کرد که 23 میلیون نفر عضو آن هستند!
(جمعیت ایران در آن زمان 33 میلیون نفر بود) شاه هیچگاه اجازه نمىداد در حزب، اعضاء در خصوص نفت، بررسى اصلاحى یا انتقادى انقلاب سفید، خرید اسلحه و تجهیزات و سیاست خارجى جلسات و مذاکراتى داشته باشند. شش ماه پس از تشکیل حزب مقامات آمریکا در ایران به واشنگتن گزارش کردند که این حزب عملاً نقشى در سیاست ایران ندارد. هنگام انحلال این حزب حتى یک نفر هم مخالفت نشان نداد.
ر.ک: کوثر ج 1 ص 384 کوثر ج 2 ص 101
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 230