صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مهدی عزیز اسکوئی چند روزی در تلاش بوده که مرا ملاقات کند.

مهدی عزیز اسکوئی چند روزی در تلاش بوده که مرا ملاقات کند.


متن سند:

تاریخ: ۲۵ ژوئن ۱۹۷۰
مهدی عزیز
اسکوئی چند روزی در تلاش بوده که مرا ملاقات کند. فوق العاده متأسفم که نتوانستم وی را ببینم. مطالب زیادی برای تو داشتم که می‌توانستم با وی در میان نهم. ولی چون اسکویی در بازگشت عجله داشته موفق به دیدار وی نشدم. اکنون نیز‌امیدوارم که بتوانم این نامه را از طریقی به دست تو برسانم. من با شما گفتگو زیاد دارم، شاید ساعتها و روزها گفتگوی ماطول بکشد ولی متأسفانه این‌ امر اکنون میسر نیست و من فقط کوشش می‌کنم این گفتار را با نامه شروع کنم. باور کن اقدامی که من کردم به دستور فوق العاده احتیاج داشت. من همه چیز را به جان خریدم روی گرداندن شما از من، اتهام، افترا و [...] ولی از این اتهامات و افتراآت نهراسیدم زیرا می‌دانستم که اگر شما‌امروز مرا متهم کنید، پس فردا مجبور خواهید شد راهی را که من در آن گام نهاده‌ام بپذیرید. برای شما دو راه بیشتر باز نیست؛ یا بازگشت به میهن و خدمت به میهن یا پناهندگی و دربدری در ممالک خارجی نظیر رؤسای خوب توده. و به نظر من راه دوم راهی است که ما همیشه آن را محکوم کرده ایم. تو خود را جای من بگذار و نتیجه گیری کن؛ من به ایران‌آمدم و دیدم که ارزیابی من از جامعه ایران نادرست بود، خط شماری که به آن معتقد بودم نادرست بود، معیارهائی که داشتم معیارهای دگمی بودند که با وضع جامعه تطبیق نمی‌کردند ایرانی که دیدم با ایرانی که در ذهن خود داشته تفاوت فاحش داشت حال چه می‌کردم؟ از اعتقاداتی که می‌دانستم نادرستند دفاع می‌کردم؟ آیا این کار صحیح بود؟ آیا این دفاع و از خودگذشتگی من عده زیادی از روشنفکران را به این راه نادرست نمی‌کشاند؟
ولی اکنون وضع چگونه است؟ اکنون اقدام من و به دنبال آن تصمیم گیری نیکخواه ضربه شکننده و شوکه آوری است بر شما که‌امیدوارم تکانتان دهد و واقعیت را در برابر شما بگستراند.
برای من نیز در اروپا غیر قابل گمان بود اگر کسی ادعا می‌کرد که در ایران یک تحول اساسی صورت گرفته است. ولی چه باور کنی، چه باور نکنی چنین تحولی صورت گرفته است و جامعه ما خصلت نیمه فئودالی خود را از دست داده است. فکر قیام مسلحانه در ایران آنقدر بچگانه است که هیچگونه احتیاج به مغز متفکر سیاسی برای پی بردن به این حقیقت نیست. دهقانان صاحب زمینی شده‌اند، کارگران‌اندکند و به وضع آنها رسیدگی می‌شود و ابدأ وضع مثلا کارگران نساجی منچستر در اوایل قرن را ندارند. یک سری پروژه‌های مترقیانه در دست اجرا است که اگر به خوبی پیاده شوند تأثیر زیاد در رشد سریع جامعه ما ایفا خواهند کرد. به نقش سپاهیان با تمسخر نگاه نکن، واقعیت این است که اینان در اقصی نقاط کشور در دگرگون کردن وضع ده نقش مؤثری ایفا می‌کنند.
من ادعا نمی‌کنم که ایران بهشت برین شده است و یا از نظر پیشرفت با ممالک واقعیه رقابت می‌کند بلکه معتقدم که ما هنوز در مرحله ابتدائی رشد سریع جامعه قرار داریم و کسانی نظیر تو می‌توانند در این راه نقش مؤثری ایفا کنند. به نظر من در ایران میدان باز است و می‌توان کار کرد و هر چه عناصر مترقی بیشتر وارد میدان شوند دست عناصر نابابی که متأسفانه هنوز در جامعه ما وجود دارند کوتاهتر خواهد شد. مهدی عزیز تو و‌امثال تو راه دیگری ندارید: یا باید نظیر کامبخشها الى الابد پناهنده شوید و یا به ایران بیائید و کار کنید. اگر تصمیم بگیری به ایران بیائی شاید بتوانم به تو کمک بکنم، تقاضا می‌کنم درباره این پیشنهاد من خوب فکر کنی، تصورش را هم به خود راه مده که این نامه را احیانا بالاجبار به تو می‌نویسم و یا دامی در راهت گسترده است، اگر چنین باشد مطمئن باش که من به تو نخواهم نوشت که به ایران بیائی با من به آدرس: سیاوش پارسانژاد، تهران، میدان هفت حوض نارمک، خیابان پارک شرقی، میدان ۳۲ شماره ۲۲۴ تماس بگیر و نظر و تفاوت خودت را درباره من و پرویز بنویس
قربانت سیا

منبع:

کتاب چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 327


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.