بازجوئی از جهانبخش تعمیرکاری جلسه پنجم
متن سند:
س ـ با احراز هویت شما لازم است توضیح دهید تاکنون چندبار بطور غیرمجاز بعراق مسافرت و از چه طریقی رفتهاید.
هدف و انگیزه شما از این مسافرتها چه بوده و در آنجا با چه افرادی تماس گرفتهاید جریان را مفصلاً تشریح و بنویسید چه افرادی همراه شما بودهاند و با راهنمائی چه اشخاصی مبادرت باین سفر نمودهاید.
ج ـ دو بار بعتبات رفتم از راه مهران رفتم هدف زیارت امام حسین (ع) بوده است و هدف دیگر نداشتم در عراق مشغول زیارت بودم و چند نفر زوار ایرانی در آنجا دیدم شیخ حسین نوراللهی، جعفر جهانی، حاج عبدالرحمن ایلامی، حسین کبیر، سیدجواد مرعشی، شیخ علی کاظمی، موموندی که زوار بودند دیدم در وقت نماز مغرب و عشاء در مدرسه مرحوم بروجردی خمینی دیدم و نماز خواندم و رفتم و از ایلام که رفتم مروارید هم بمهران آمد و در زرباطیه او را دیدم و در کربلا و نجف هم او را دیدم اما رفتن خودم بتنهائی با راهنمائی یکنفر اهل مهران بود که فرامرز کاظمی او را میشناسد و بنده چون اهل آنجا نبودم نمیشناسم او را در سفر دوم با سید هاشم برادر سید قاسم اهل مهران بود مرا تا زرباطیه رسانید و از زرباطیه با ماشین [ناخوانا] با اهل زرباطیه به کربلا رفتم...
هر دو بار از طریق غیر مجاز از راه مهران بعراق رفتم در سالهای 45 و 46 بوده است.
س ـ هرگونه ارتباطی با خمینی و یا ایادی وابسته باو داشتهاید با ذکر اسامی آنان و نحوه فعالیت بطور مشروح بنویسید.
ج ـ در وقت نماز او را دیدم با او نماز خواندم و مصطفی پسرش را دیدم و در حدود چند دقیقه بمنزل خمینی رفتم فقط بعنوان دیدن او بود و کار دیگر نداشتم و اصلاً ایشان بنده باسم
صحیحاً نمیشناسند و حامل نامه یا پیغامی از ایشان نبودم و افرادیکه با او ارتباط دارند نمیشناسم و فعالیت آنها نمیدانم.
س ـ در منزل خمینی چه گفتگوهائی با وی نمودید و هدف و انگیزه شما از رفتن بمنزل وی چه بوده است.
جـ بعنوان دیدن او بود و هدف و انگیزه دیگری نداشتم چونکه قبلاً از او تقلید میکردم لذا بعنوان دیدن او رفتم بمنزلش و هدف دیگری نداشتم.
س ـ چه علاقه و سمپاتی نسبت به خمینی دارید و از چه سالی از او تقلید مینمائید و در حال حاضر از چه کسی تقلید میکنید.
ج ـ ازبعد از مرحوم شیرازی از خمینی تقلیدکردم و الآن از خوانساری تقلید میکنم و سمپاتی نسبت به خمینی ندارم.
س ـ هرگونه دوستی وآشنائی و ارتباط خود را با محمدتقی مروارید بطور مشروح بیان نمائید و بنویسید باتفاق هم چه فعالیتهائی را دنبال مینمودهاید.
ج ـ مروارید [شیخ محمدتقی] دوست عاطفی بنده میباشد و با او سلام و احوالپرسی دارم و درباره هیچ مطلبی با هم تفاهم نکردیم و ایشان مشغول کاسبی در ایلام میباشند و برای نماز جماعت بمسجد میآیند و حال منبر و بحث مذهبی ندارند و اهل ایلام همه میدانند.
س ـ تاکنون در کدامیک از مجالس و منابر خود مبادرت به ایراد مطالب خلاف مصالح کشور و تحریکآمیز نمودهاید.
در این مجالس چه گفتهاید و هدف و انگیزه شما چه بوده است ضمن تعیین محل، مطالبی را که روی منابر اظهار داشتهاید تشریح کنید.
ج ـ در مجالس و منابر در مسجد و منازل مسائل و مطالب مذهبی گفتهام و خلاف مصالح کشور نبوده و تحریک مردم نکردهام و بعضی مسئله عملی مثل حجاب و حق زنان گفتهام و هدف و انگیزه من بیان مسئله اسلامی بوده خواستم که مردم مسائل مربوط بعبادت خود را یاد بگیرند و در سال 43 تاکنون مشغول روضهخوانی و مسئلهگوئی بودم.
و در مسجد جامع دو نفر جوان از گفتگوی من در سال 52 تحریک شدند و بعداً شعار نوشته بودند و در مسجد والی درباره حجاب و طلاق بدست مرد است گفتهام و در مسجدها از برای تمام علماء و خمینی دعا کردم اضافه میشود موضوع تحریک آن دو جوان محسنی و ملکپور آن مطلب این بود گفتم در مملکت جوانان بر علیه رژیم دولت شعار دادهاند نوشتهاند و بعداً از مدتی شعار نوشتند ولی نمیدانم شعار آنها چه بوده است پلیس آنها را گرفته.
س ـ در سوال قبل شما پاسخ دادهاید که نسبت به خمینی سمپاتی ندارید پس بچه علت روی منبر بوی دعا کردهاید.
ج ـ عرض کردم الان ندارم و نخواهم داشت و در آن وقتیکه از او تقلید کردم برایش دعا کردم.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام تعمیرکاری به روایت اسناد ساواک صفحه 163