صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: صدیقه امیر شاه کرمی فرزند درویش (نقیب)

موضوع: صدیقه امیر شاه کرمی فرزند درویش (نقیب)


متن سند:

گزارش
موضوع: صدیقه امیر شاه کرمی فرزند درویش (نقیب)

محترماً معروض می‌دارد:
الف – مشخصات: صدیقه امیر شاه کرمی فرزند درویش شناسنامه شماره 52762 صادره اصفهان متولد 1333 ساکن اصفهان خیابان شاه عباس ثانی کوچه علیرضا خان منزل شخصی شغل خانه‌داری با سواد (دیپلمه) دارای همسر و یک فرزند مذهب اسلام تبعه ایران.
ب – نوع اتهام: اهانت به مقامات عالیه و اقدام علیه امنیت کشور.
ج – سابقه قبلی: یاد شده از اعضاء گروه خرابکار تحت عنوان مهدویون1 وابسته به سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق ایران2 بود که بیش از مدت دو سال با شناسنامه جعلی متواری و با خرابکاران همکاری داشته تا اینکه در تاریخ 29 /1 /36 در مرکز دستگیر و سرانجام در تاریخ 9 /4 /36 با تبدیل قرار آزاد شده و متعهد گردیده که به زندگانی عادی خود بازگشته و فعالیت مضره ننماید.
د – گردش کار: اطلاع واصله حاکی بود افرادی که در آتش زدن هتل شاه عباس3 دخالت داشته‌اند با یک دستگاه اتومبیل ژیان از محل متواری گردیده‌اند که ضمن شناسایی ژیان مورد نظر مشخص گردید متعلق به رضا مجلسی (شوهر نامبرده بالا) می‌باشد و در بازرسی منزل آن‌ها تعداد زیادی اعلامیه و نشریات مضره مربوط به خرابکاران به دست آمد که چون قسمتی از مدارک متعلق به نامبرده بالا بود دستگیر گردید.
ح – خلاصه اظهارات متهم یاد شده در تحقیقات معموله اظهار می‌دارد پس از متواری شدن برادرانم به نام‌های محمد و مهدی خانمی از اعضاء گروه به نام زهرا زندی زاده به من و خواهرم فخر‌السادات (در حال حاضر متواری است) مراجعه و پس از صحبت‌های زیاد قرار گذاشتیم که از منزل متواری و زندگی مخفی انتخاب نمائیم. متهمه اضافه می‌نماید پس از متواری شدن و انتخاب زندگی مخفی به تهران رفته و در ارتباط گروهی با شوهر فعلی‌ام (محمد رضا مجلسی دستگیر گردیده است) ازدواج نمودم تا اینکه پس از گذشت دو سال یکی از افراد تیم بازداشت و منجر به






دستگیر شدن ما گردید.
در طول مدت بازداشت در اثر ارشاد مامورین به زندگی عادی علاقمند و تصمیم گرفتم که به زندگی برگردم و در نتیجه مورد عفو مقامات واقع و به اتفاق شوهرم از زندان مرخص شدم و به اصفهان آمدیم و در خانه پدری خود که اینک در اختیار ما قرار گرفته بود زندگی کردیم و چندی بعد به کرج مسافرت و اثاثیه منزل امنی را که در آن شهر داشتیم به همراه مقداری جزوه و اعلامیه دست نویس با خود به اصفهان آوردم و چون تحت تاثیر اعلامیه‌هائی که منتشر می‌شود قرار گرفته بودم مطالب موهنی را در تقویم بغلی خود یادداشت کرده‌ام.
نظریه: با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده عضویت و فعالیت نامبرده در یک گروه خرابکار که مسلحانه اقداماتی را علیه رژیم مشروطه سلطنتی انجام می‌دادند محرز و مسلم بوده و اضافه می‌نماید که مشارالیهما به علت معدوم شدن دو نفر از برادرانش و در بازداشت بودن پسر عمو و شوهر خواهرش متاسفانه به ایده و تعصب خود باقی است و دست از فعالیت مضره و افکار انحرافی خود برنداشته است. ضمناً مطالبی که در تقویم بغلی خود یادداشت نموده و در برگ پیوست منعکس است. اینک در صورت تصویب پرونده اتهامی یاد شده جهت هرگونه اقدام قانونی به دادسرای نظامی اصفهان احاله گردد. 4
بازجو

اقدام شود. 15 /7

توضیحات سند:

1. تاریخچه سازمان مهدویون: محمدامیرشاه کرمی و مهدی امیرشاه کرمی هر دو از دانشجویان ممتاز دانشگاه صنعتی شریف بودند که با درک شرایط و ضرورت‌های تاریخی زمان خود و مطالعه و جمع بندی درمبانی ایدئولوژیک، گروه مهدویون را در سال 1352 تأسیس کردند. عناصر مبارزی که دراین دوران در صدد پیوستن به سازمان مجاهدین خلق بودند، در روند توسعه سازمانی به تدریج جذب مهدویون شدند. پیشینه فعالیت سیاسی این دو برادر، به دوران دبیرستان باز می‌گشت و زمینه عضوگیری و جذب آنان، در همان ایام فراهم شد. مطالعات عمیق مهدی امیرشاه کرمی درباره فلسفه ملاصدرا و تلاش برای یافتن پرسش‌های فلسفی خود و ملاقات با مرتضی صمدیه لباف از کادرهای اصلی سازمان، او را به انحراف ایدئولوژیک و زمینه‌های تکوین بحران در سازمان واقف ساخت و چون حل این بحران را در گرو پاسخ روشن وشفاف









به ابهامات ایدئولوژیک می‌دانست، تصمیم گرفت به اتفاق برادرش محمد و چند تن از همفکرانش در تهران و اصفهان، پایه‌های گروهی مذهبی به نام «مهدویون» را پی ریزی کند.
اعضای سازمان مهدویون برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی، اعتقاد داشتند باید با استثمار و استبداد، مبارزه ای آشتی ناپذیر داشت تا زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) فراهم شود. چهار شاخه در سازمان مهدویون بوجود آمد که عبارت بودند از: شاخه تهران به رهبری محمد امیرشاه کرمی و حسینجان زینعلی، شاخه اصفهان به رهبری مهدی امیرشاه کرمی و محمدعلی اکبریان و شاخه تبریز به رهبری ابراهیم جعفریان و مرتضی واعظی دهنوی. شاخه ای هم از تشکیلات سازمان در مشهد شروع به عضوگیری و فعالیت کرد.
تدوین ایدئولوژی: مهدی امیرشاه کرمی پس از سازماندهی اولیه سازمان به اصفهان عزیمت کرد و با کمک محمد علی اکبریان به تدوین ایدئولوژی گروه و نوشتن «جزوه شناخت» پرداخت. او توانست با پرداختن به مباحث شناخت و مقولات مربوط به آن، به اشکالات و پرسش هایی که نسبت به جزوه شناخت مجاهدین خلق داشت، پاسخی روشن و گویا بدهد. مهم ترین دستاورد ایدئولوژیک گروه در این ایام، تدوین جزوه شناخت بود که با تأکید بر آثار فلسفی ملاصدرا و دیگر فلاسفه اسلامی جمع بندی و تدوین شده بود. این جزوه که در واقع پاسخ به سازمان و رد شناخت سازمان مجاهدین خلق بود، در داخل گروه به بحث گذاشته شد و مورد نقد و بررسی اعضا قرار گرفت. گروه علاوه بر جزوه شناخت، دستاوردهای فکری دیگری هم داشت و در طول دوران مبارزه، آثار ارزشمندی از خود باقی گذاشت. تفسیر سوره حمد، روزه، امام حسین (ع) و امام زمان(عج) از جمله این آثار است.
مهدی امیر شاهکرمی به این جهت نام گروه را مهدویون گذاشت که مقدمات ظهور امام مهدی(ع) را فراهم کند. محور مرام گروه عبارت بود از:
1- اصالت مکتب اسلام بدون التقاط مکتب‌های دیگر؛ 2- مبارزه با مارکسیسم و مکاتب مادی؛3- انتظار ظهور امام زمان(ع)؛ 4- خط مشی مسلحانه؛ 5 - حمایت از روحانیت مبارز.
آغاز فعالیتهای نظامی: پس از پایان تدوین مباحث ایدئولوژیک، گروه اقدام به شناسایی نقاط مهم شهر و ماشین‌های گشت ساواک کرد. با تأیید مشی مسلحانه،خانه ای امن در کردآباد اصفهان تهیه شد و نیز از طریق مغازه ای در بازار ارتباطات اعضا مورد پوشش قرار گرفت. در همین ایام نیروهای مستعد توسط گروه شناسایی و جذب می‌شدند. به تدریج امکانات نظامی گروه ارتقا یافت و گروه تصمیم به انجام عملیاتی دراطراف اصفهان گرفت. به همین منظور تیمی از سوی گروه، انجام این عملیات را بر عهده گرفت. فرماندهی این تیم با محمدعلی اکبریان بود و شمس الدین امیرشاه کرمی عضو دیگر این تیم بود. هدف گروه از این عملیات، حمله و ضربه زدن به پاسگاه داران بود که همواره مردم را مورد آزار و اذیت قرار می‌داد. در جاده خارج شهر، نیروهای نظامی و ساواک، ماشین را محاصره کرد و پس از مقاومت آنان و درگیری، سرانجام هر دو عضو گروه دستگیر شدند. در بازرسی از خانه تیمی، سیانور، وسایل تهیه کپسول سیانور، چاشنی، فتیله، دینامیت، استنسیل دستی الکلی و جزوات مختلف کشف شد. در سال 1353، مهدی امیرشاه کرمی مقابل دانشگاه آریامهر مورد تهاجم گارد دانشگاه قرار گرفت و موفق به فرار شد. مأموران پس از این ناکامی، یکی از خانه‌های محل اقامت گروه را در تهران مورد شناسایی قرار دادند و پس از محاصره برادر بزرگ مهدی به نام احمد امیرشاه کرمی و پسر عمویش عظیم امیرشاه کرمی را دستگیر کردند. از آن پس ساواک برای یافتن بنیانگذاران گروه دست به فعالیت وسیعی زد. این امکان وجود داشت که برای افشای محل اختفای آنان، خواهران امیرشاه کرمی دستگیر شوند و زیر شکنجه و بازجویی قرار گیرند. به این سبب مهدی تصمیم گرفت هر دو خواهرش را وارد زندگی مخفی کند و به فعالیت گروه ابعاد تازه‌ای بخشد. زهرا زندی‌زاده از اعضای بسیار موثر و اولیه مهدویون که دانشجوی رشته شیمی دانشگاه اصفهان بود، از سوی گروه مأموریت یافت صدیقه و فخرالسادات امیرشاه کرمی خواهران مهدی و محمد را به عضویت گروه درآورد و با دادن آموزش‌های لازم، شرایط زندگی مخفی و فعالیت مبارزاتی تیمی را برایشان فراهم کند. آنها در خانه ای مخفی، برنامه‌های مطالعاتی و کار روی قرآن و نهج البلاغه را آغازکردند و نیز از سوی گروه مأموریت یافتند کوچه پس کوچه‌های متروک را شناسایی کنند تا هنگام فرار در این کوچه‌ها گرفتار نشوند. کپی جزوه شناخت و توزیع آن میان اعضا، پخش اعلامیه‌های ضد رژیم، کار در کارخانه ها، گزارش وضعیت کارگران به گروه و ساختن نارنجک‌های دست‌ساز از جمله فعالیت‌های اعضای زن سازمان مهدویون بود.
شهادت مهدی امیرشاه کرمی: ساواک از زمانی که مهدی زندگی مخفی اختیار کرد، برایش تعقیب و مراقبت گذاشته بود. در این میان نیروهای ساواک به رهبری نادری شکنجه گر و بازجوی معروف ساواک اصفهان، در 30 خرداد 1354 موفق شد او را شناسایی کرده و در محاصره و تور پلیسی خود گرفتار کند. طی درگیری خونینی که در محله کردآباد اصفهان رخ داد، مهدی امیرشاه کرمی به شهادت رسید. چند روز بعد، روزنامه کیهان در صفحه اول خود نوشت؛ «مخفیگاه مارکسیست‌های اسلامی در اصفهان کشف شد. خرابکار موتورسوار، بر اثرانفجار بمب و مواد منفجره ای که حمل می‌کرد، به قتل رسید. پس از شهادت مهدی امیرشاه کرمی، سازمان فعالیت خود را در تهران متمرکز کرد. زهرا زندی زاده و یکی ازخواهران مهدی به نام فخرالسادات که در اصفهان تحت تعقیب شدید ساواک قرار گرفته بودند به تهران آمدند و مدتی به دماوند رفته و در آنجا مخفی شدند. صدیقه امیرشاه کرمی خواهر دیگر مهدی هم مدتی با برادرش محمد در خانه ای در تهران مخفی شد. در یکیاز روزها محمد در حالی که به تمیز کردن اسلحه اش مشغول بود، گلوله ای از اسلحه اش خارج شد و به پایش اصابت کرد و زخمی شد. اعضای گروه برای خارج کردن گلوله تلاش بسیاری کردند ولی نتیجه ای نگرفتند. محمد در حالی که گلوله هنوز در پایش بود سازماندهی گروه را ادامه داد. چندی بعد حسینجان زینعلی در جریان یک درگیری پس از رفتن به سر قرار تشکیلاتی خود به شهادت رسید. او در 18 بهمن 1354، در حالی که تغییر قیافه داده بود، بر اساس قراری که در دانشگاه صنعتی داشت، بر سر قرار حاضر شد، اما به طور ناگهانی در محاصره اکیپی از مأموران کمیته مشترک قرار گرفت که به دانشگاه هجوم آورده بودند تا او را دستگیر کنند. طی یک درگیری که میان وی و یک افسرپلیس که لباس مبدل داشت، رخ داد به سویش تیراندازی شد و از ناحیه گردن زخمی شد. او در حال فرار و در حالی که بر ضد رژیم مستبد شعار می‌داد و از مردم تقاضای کمک و یاری داشت، در راه رسیدن به بیمارستان به شهادت رسید.
شهادت محمد امیرشاه کرمی: مدتی کوتاه پس از شهادت حسینجان زینعلی، محمد امیرشاه کرمی در حالی که هنوز تیر در پایش بود و نمی توانست به خوبی راه برود، هنگام عبور از یکی از خیابانهای تهران شناسایی و محاصره شد و با گلوله مأموران به شهادت رسید. در سال 1359، دو تن از اعضای گروه به نام‌های مرتضی واعظی دهنوی و فاطمه جعفریان، در یک برخورد مسلحانه با مأموران در تبریز به شهادت رسیدند و دو تن از اعضای گروه به نام‌های ابراهیم جعفریان و طیبه واعظی دهنوی پس از درگیری، دستگیر شدند و هر دو در زندان به شهادت رسیدند. اعضای شاخه تهران شامل زهرا زندی زاده، صدیقه امیرشاه کرمی، رضا مجلسی و احمد پیرآور نیز طی یک عملیات جداگانه ای همگی دستگیر و زندانی شدند. از اعضای شاخه اصفهان تنها حسین مسیب زاده دستگیر شد و تا آستانه پیروزی انقلاب درزندان اصفهان زندانی شد. اعضای زندانی سازمان مهدویون فعالیت‌های مبارزاتی خود رادر زندان بر ضد رژیم ادامه دادند و با اوج گیری مبارزات مردم، همراه صدها زندانی سیاسی دیگر از زندان‌ها آزاد شدند.
ر. ک: تاریخ شفاهی سازمان مهدویون. جلیل امجدی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی
2. برداشت مامور ساواک مبنی بر وابستگی سازمان مهدویون به سازمان مجاهدین خلق اشتباه است.
3. اقدام به آتش زدن هتل شاه عباس که بعد از انقلاب به هتل عباسی تغییر نام یافت به آن جهت بود که شاه و خاندانش و سایر سران رژیم شاه در مسافرت‌هایشان به اصفهان از این هتل استفاده می‌کردند.
4. متن صورت جلسه مطالب یادداشت شده در سند بعدی آمده است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 4 صفحه 414


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.