تاریخ سند: 21 بهمن 1354
درباره: انتقال زندانیان ضدامنیتی ندامتگاه شهربانی مشهد
متن سند:
شماره: 9530 /311 تاریخ: 21 /11 /1354
به: ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی
از: ساواک
درباره: انتقال زندانیان ضدامنیتی ندامتگاه شهربانی مشهد
خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به انتقال 14 نفر از زندانیان محکوم به حبس ابد زندان شهربانی مشهد به بازداشتگاه اوین اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند. م
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور. ارتشبد نصیری
مدیر کل اداره سوم. ثابتی
ردیف اسم شهرت فرزند محل سکونت
1- عبداله رضوی عماد، فرزند حسن، مدت محکومیت: دائم
2- سیدمحمد سیدی کاشانی، فرزند سیدحسین، مدت محکومیت: دائم
3- احمد حنیفنژاد، فرزند حمداله، مدت محکومیت: دائم
4- رضا شلتوکی، فرزند باقر، مدت محکومیت: دائم
5- محمداسماعیل ذوالقدر، فرزند اسماعیل، مدت محکومیت: دائم
6- ابوتراب باقرزاده1، فرزند کربلائی، مدت محکومیت: دائم
7- بهمن بازرگان، فرزند علی، مدت محکومیت: دائم
8- ابوالفضل حیدری، فرزند محمود، مدت محکومیت: دائم
9- حبیباله عسگراولادی، فرزند حسین، مدت محکومیت: دائم
10- کاظم شفیعها[شفیعیها]، فرزند محمدباقر، مدت محکومیت: دائم
11- علیرضا تَشَیٌّد، فرزند عباس، مدت محکومیت: دائم
12- سید محمد سادات دربندی، فرزند حسن، مدت محکومیت: دائم
13- حسین هاشمی، فرزند مصطفی، مدت محکومیت: دائم
14- محمدحسن دستپرورده، فرزند محمد حسین، مدت محکومیت: دائم
گیرندگان:
ریاست شهربانی کشور جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی.
ریاست ساواک استان خراسان بازگشت به: 3044/ﻫ1- 25 /10 /54 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی، ضمناً خواهشمند است دستور فرمائید با همکاری مأمورین شهربانی مشهد به طور ناگهانی بازرسی کامل و دقیقی از داخل زندان و وسایل خصوصی و عمومی زندانیان به عمل آورده و تمامی جزوات و نشریات مضره درج در گزارشات خبری مربوطه جمعآوری و نتایج حاصله را به موقع اعلام نمایند.
مدیریت کل اداره چهارم (450) جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
بایگانی شود 10 /1 ...
______________________
1. ابوتراب باقرزاده چهره، فرزند کربلایی آقا در سال 1309 ش در روستای چهره در منطقه بابل کنار مازندران به دنیا آمد. دوران کودکی را در روستای زادگاهش گذراند و در «درازگل» و «شیرگاه» به تحصیلات ابتدایی پرداخت. در سال ۱۳۲۳ برای تحصیلات متوسطه به بابل رفت و تا سال 1329 در این شهر درس خواند . پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشکده شهرباني رفت و در 1330 عضو سازمان نظامي حزب توده شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، رژیم به او مظنون شد، ولی چون سند و مدرکی علیه وی نداشت، او را به بندرعباس تبعید کرد. پس از کشف شبکه افسری حزب، ستوان دوم شهربانی ابوتراب باقرزاده دستگير و به اعدام و سپس به حبس ابد محكوم شد. باقرزاده نيز مانند ساير زندانيان تودهاي در طول زندان، بارها ابراز ندامت كرد. به عنوان نمونه در نامهای به شاه چنين نوشت:
به پيشگاه بندگان اعليحضرت همايون شاهنشاهي ارواحنا فداه
با نهايت خضوع و شرمساري جان نثار جوان بدبخت و بي¬كسي كه اينك دقايق آخر زندگي را مي¬گذرانم، به آخرين اميدم به قلب پرفتور آن پدر تاجدار پناه مي¬برم. شاهنشاها- جاننثار ابوتراب باقرزاده كه بنا به حكم دادگاه محكوم به مرگ شده¬ام در بیست و سه سال پيش در سوادكوه مازندران به دنيا آمده و در اوان طفوليت پدر خود را از دست دادم .مادرم، من و سه خواهر كوچكم را با پولي كه از رختشويي به دست مي¬آورد بزرگ نمود و تازه پس از مدتها رنج و بدبختي مي¬خواست تحت تکفل اين بنده زندگي نسبتاً آسوده به دست آورد كه اينك بايست خبر مرگ تنها پسرش را بشنود ... شاهنشاها- جاننثار جز خاكپاي ملوكانه هيچ پناهگاه و ملجائي ندارم. جان حقير را به صدقه سلامتي آن خاندان جليل و شادي روح شاهنشاه فقید رضاشاه كبير ببخشيد تا بتوانم در گوشه زندان تحت لواي آن پدر تاجدار به زندگي ادامه، خود و آن زن مفلوك به دعاگویی ذات اقدس شاهانه مشغول باشيم .
افسر نادم و پشيمان و سرپرست چهار سر عائله چشم به راه ملوكانه
ستوان دوم شهرباني ابوتراب باقرزاده
نامه هاي فوق منجر به لغو حكم اعدام باقرزاده و تخفيف آن به حبس ابد شد و او عليرغم تلاشهاي بعدي تا آبان 1357 در زندان ماند و تنها با اوجگيري انقلاب اسلامي ايران بود كه به همراه هزاران زنداني سياسي رهايي يافت .باقرزاده راه اداي دین به مردم مسلمان ايران را نپیمود و مجدداً مسير وابستگي حزب توده را در پيش گرفت .باقرزاده داراي شخصيتي مطيع بود و به دليل اين ويژگي و به منظور بهره¬گيري از شهرت او به توسط كيانوري در هرم افسران توده¬ای (مانند ساير زندانهای سیاسی رژيم شاه) به جمع رهبري حزب ارتقاء يافت و به عنوان عضو هيأت سياسي كميته مركزي حزب توده در رأس شعبه مرکزی تبليغات قرار گرفت .( کتاب حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی، صفحه 515 و 516)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 438